در حال بارگذاری ...
...

نقد نمایش خوب ،بد،زشت نوشته ابوالفضل حاج علی خانی ،کار گردان شقایق فتحی

شهیدی که وحدت ودوستی صلح می آفریند

نقد نمایش خوب ،بد،زشت  نوشته  ابوالفضل حاج علی خانی  ،کار گردان شقایق فتحی

شهیدی که وحدت ودوستی صلح می آفریند

ایران تئاتر-علی تدین صدوقی :نمایش خوی بد زشت به نویسندگی ابوالفضل حاج علی‌خانی و کارگردانی شقایق فتحی در جشنواره خمسه جایز ه دوم کارگردانی و بازیگری و جایزه اول طراحی صحنه را از آن خودکرده است.

نمایش حول موضوع شهدای مدافع حرم است. دو نفر که دوست هستند برای خواندن تعزیه به یکی از دو روستا محله اشان می‌روند. این دو روستا به نام‌های پایین‌محله و بالا محله با یکدیگر در رقابت هستند. مسیب که راننده وانت است با دوست تعزیه‌خوانش عازم روستا هستند که وانتشان در یک بیراهه خراب‌ شده وبه ناچار توقف می کنند .درواقع مسیب وانت را دستکاری کرده تا قبل از رسیدن به مقاصد خود یعنی  "کی از دو روستا " فرصتی داشته باشد تا به هدفی که دارد برسد . او می‌خواهد نماینده دهداری شود و به رأی مردم نیاز دارد. این دو نفر یک محموله با ارزش را نیز با خود به همراه دارند که به عنوان تعلیق نمایش در انتها  ماجرا متوجه می‌شویم که چیست. درهرصورت مسبب و دوست تعزیه‌خوانش رفته‌رفته به مجادله می‌پردازند تا جایی که این مجادله به یک جنگ دونفره بین اولیا و اشقیا تبدیل می‌شود. حاج علی‌خانی در این بستر آینه‌ای پیش رویمان می‌گیرد تا خود و جامعه و روابط اجتماعی افراد را به لحاظ اقتصادی و سیاسی و بدست آوردن موقعیت‌های شغلی بازنماییم. مسبب فرد زیرک و روباه ‌صفتی است که درفکر  مطامع خویش است .حال به هر قیمتی می‌خواهد تمام بشود برای او اهمیتی ندارد .او وانت باجناغش را که هر سه باهم به این سفرمی آمده ا ند تا هم محموله را تحویل دهند هم برای خواندن تعزیه به یکی از روستا ها بروند در قرصتی مناسب بر می دارد .مسیب  درواقع برای رسیدن به هدف سودجویانه خود باجناغش را در قهوه‌خانه بین‌ راهی جاگذاشته می گذارد .  می‌خواهد محموله را به روستایی ببرد که به او رأی می‌دهند. چون می‌خواهد در انتخابات دهداری شرکت کند مسبب یک دیپلم قلابی هم برای خودش خریده و حالا همه چیز را آماده می‌بیند .از سویی دوست تعزیه‌ خوانش می‌خواهد در روستایی که مسئولین ده و شهر واستان برای دیدن تعزیه و دیگر مراسم به آنجا می‌آیند تعزیه بخواند تا  بتواند اجازه احداث یک حلقه چاه عمیق را در زمینهای موروثی بجا مانده از پدر و پدر زنش از مسئولین بگیرد . پس این هردو برای مطامع خود  تلاش می کنند .حال تعزیه‌خوان به‌زعم خودش می‌خواهد آبادانی و کشاورزی و کار ایجاد کند اما باز نیتش خالص نیست او این را رفته  رفته می‌فهمد. مسبب نمونه همه آدم‌هایی است که در جامعه و در راس مناصب مختلف شاهد آن‌ها بوده و هستیم  .کسانیکه هر کاری می‌کنند تا به اهداف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی خود برسند .از سواستفاد از خون شهدا تا شعار دادن و زد وبند ولابی بازی ها وقس علی‌هذا.

دوست مسبب همین‌که می‌فهمد او با یکی از روستاها زدوبند کرده تا این محموله  ارزش را به آنجا ببرد با مسبب حرفش شده از خیر مجوز چاه می‌گذرد .درنهایت پس از جنگ با شمیشر که نشانه‌ای از جنگ خوب و بد است به‌سوی محموله می‌رود مسبب مانع می‌شود محموله پشت وانت است او در آن را باز می‌کند تازه می‌فهمیم که پیکر یک شهید است که دارند به روستایش می‌برند ومسیب به خیال آنکه این شهید مفقودالاثر‌است می‌خواهد آن را به روستایی ببرد که با آن‌ها بر سر رأی دادن زد وبند کرده پس از پیدا کردن وصیت شهید که رو یک چفیه نوشته ودر تابوت گذاشته شده  ،متوجه می‌شوند که او مفقودالاثر نبوده و اسم دارد و تعزیه‌خوان او را می شناسد و حالا باید پیکرش را تحویل خانواده اش بدهند. شهید تنها فرزند خادم امام‌زاده ایست که بین راه دو روستا واقع‌شده امام‌زاده‌ای بنام "غریب " تعزیه‌خوان می‌گوید باید پیکر این شهید را تا امامزاده که نزدیک همین محلی است که اتومبیل خراب‌شده ببریم در پایان مسبب هم که از این واقعه  تقریبا متحول شده با تعزیه‌خوان همراه می‌شود و هردونفر پیکر شهید مدافع حرم را غریبانه تا امامزاده ای که پدرش نیز آنجا سکنا دارد  وخادم آنست تشییع می‌کنند و نمایش تمام می‌شود.

متن نگاهی امروزی دارد ومسایل و معضلات اکنون را که جامعه و مردم با آن دست‌به‌گریبان هستند نشانمان می‌دهد. اینکه کم نیستند وهتوز هستند کسانی که برای رسیدن به پست و مقام و اهداف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و... احراز مناصب دولتی به هر کار ازجمله فدا کردن باورها و اعتقادات مردم و سوءاستفاده از این باورها واعتقادات وارزشها.و سو استفاده از خون شهدا و شعار دادن و حرف زدن و پایمال کردن حق‌وحقوق مردم؛ و... دست می یازند و درنهایت این همان تعزیه‌خوان معتقد و ساده و باصفاست که هنرمند‌است و درنهایت نمی‌گذارد که مسبب از پیکر شهید مدافع حرف به نفع خود و اهداف شومش سوءاستفاده کند.

اما با تمام این تفاصیل متن  از مواردی برخوردار است  که  به چند مورد آن اشاره می شود وچنانچه نگاهی مجدد به متن  بیا ندازیم  بهتر خواهد شد. مثلاً چگونه است که پیکر یک شهید مدافع حرم آنقدر معمولی و پشت یک وانت و تنها توسط دو نفر به شهر یا روستایش انتقال پیدا می‌کند این کمی غیرمعمول است و غیرعادی ولاجرم واقعی بنظر نمی رسد  یعنی واقه ویا اتفاقی که متن ورودادهایش بر اساس ان شکل می گیرد لق می زتد تو گویی توسط نویسنده به متن وداستان حقنه شده است . این باید با موارد مشابه  همراه بوده و از دل ماجرا  بیرون بیاید . مگر می شود یکی دو نماینده از سوی ستادهای مرتبط وذی ربط برای تحویل پیکر شهید  مدافع حرم با  او به منطقه وشهرش عزام نگردند  ؟ پیکر شهدای حرم با مراسم واحترام خاص به خانواده هایشان تحویل می گردد . از سویی ندیدن عکسی که روی تابوت چسبانده شده توسط مسیب که می خواهد از همه چیز سر در بیاورد تا بنفع خودش استفاده کند کمی بعید بنظر می رسد .ویاز مگر می‌شود کسی وانتی را که از آن خودش نیست  با چنین محموله مهمی بردارد و برود آنوقت کسی به دنبالش نیاید .هرچند که این وانت با جناغش است و شاید باجناغ به‌نوعی از بازگشت وانتش مطمئن باشد اما موقعیت این وانت به لحاظ محموله‌ای که دارد عادی نیست و پرواضح است که بلافاصله عده‌ای به دنبالش بیایند سوما طرح و نقشه مسبب جهت رسیدن به هدفش یعنی بردن پیکر شهید به هر روستایی که به او رای بدهد ودر در انتخابات  از او پشتیبانی کند کمی لق می‌زند او باید نقشه محکم‌تر و قابل‌اجراتری می‌کشید. این نقشه  واجرای آن خیلی طبیعی به نظر نمی‌رسد  چون کار سختی است وبالاخره  سرو صدای کاری که مسیب کرده  در می آید  حتی پس از دفن پیکر شهید .باید گفت که دیالوگ‌نویسی‌ها و ریتم کار و شخصیت‌پردازی‌ها خوب و فکر شده بود متن درنهایت به یک دراماتورژی نیاز دارد. از متن که بگذریم به بازی‌ها می‌رسیم که هردو بازیگر یعنی ابوالفضل حاج علی‌خانی وسعید دولتی واقعی و طبیعی بازی کرده بودند به‌گونه‌ای که شما باورشان می‌کردید ریتم درست وبده بسان‌های به‌موقع ودراماتیزه شده با شناخت و درک موقعیت و شخصیت‌ها و وضعیتی که در آن گیرکرده‌اند بودند صورت پذیرفت  . البته لحظات طنزی که در متن گنجانده‌ شده و در اجرا توسط بازیگر ارائه می‌شود باید رویش کاربیشتر شود .چون درجاهایی زیاده از حد می‌نماید و در اجرا نیز کمی تصنعی به  از کار در آمده .البته همین لحظات طنز در جاهایی خوب از آب در آمده .

این‌ها البته گذشته از بازی بازیگران  که تلاش خود را کرده اند .به هدایت خوب، درست،، هوشمندانه و دراماتیک کارگردان یعنی شقایق فتحی  هم بازمی‌گردد .که با طراحی صحنه‌ای تئاتری و فکر شده وکاربردی اما سخت دشوار و البته پرهزینه یعنی آوردن یک وانت واقعی درصحنه و سر وهم کردن آن توانسته بود حس واقعی بودن را به مخاطب بدهد .مخاطب خود را در وسط صحنه و درگیر با ماجرا حس می‌کند واین حس هم ذات پنداری  را بالا می‌برد. از سویی با طراحی میزان و حرکات درست  وهمسو با اتفاقات و شخصیت‌پردازی‌های هریک از بازیگران تنوع بصری خوبی هم ایجاد کرده بود .بخصوص بخشی از میزان و حرکات که در داخل وانت صورت می‌پذیرفت. این‌ها همه موجب گردیده بود که با یک نمایش دراماتیک و یک تئاتر حرفه‌ای روبرو بشویم نمایشی که با ریتم و زمان مطلوبش تماشاکنان را تا آخر با خود همراه می‌کرد. به نویسنده و کارگردان و گروه خسته نباشید می‌گویم.