گفتوگو با ساعده لرستانی، کارگردان نمایش «سه روایت از زندگی»
همهچیز بر اساس دنیای ذهنی نویسنده اتفاق می افتد
ساعده لرستانی کارگردان نمایش «سه روایت از زنگی»، نوشته یاسمینا رضا در تماشاخانه «پایتخت» موسسه کنش معاصر است. با او به بهانه این اجرا به گفتگویی پرداختهایم.
به گزارش ایران تئاتر: ساعده لرستانی که پیش از این تجربه بازیگری و همچنین کارگردانی آثار مختلف نمایشی بهصورت سازمانی داشته است و نمایش «سه روایت از زندگی» اولین اثر عمومی او است، تاکنون جوایز مختلفی را از آن خود کرده است. او که دارای مدرک فوق لیسانس کارگردانی تئاتر است و علاقهمند به فلسفه شرق و هنر و عرفان، توجهی روانشناختی به متون نمایشی و تئاتر داشته و با نگاهی روان پردازانه و متفاوت به سراغ نمایشنامه «سه روایت از زندگی» نوشته نویسنده مطرح، یاسمینا رضا رفته است. لرستانی در مورد انتخاب این متن گفت: «این متن یک پتانسیلی دارد که به دغدغه جامعه ما نزدیک است. من دغدغههایم را در دل این اثر میبینم. آدمها همیشه تلاش میکنند از هر لحاظ در ردههای بالایی باشند، اما از درک همدیگر عاجزند. حتی نمیتوانند همدیگر را بشنوند.»
او همچنین افزود: «ما این مشکل را داریم و جالب این است که همدیگر را سرکوب هم میکنیم. کاری که کارفرمای این متن با کارمندش انجام میدهد و ما به خاطر بهروز بودن داشتههایمان سعی نمیکنیم که آن را با تواناییهایمان نشان بدهیم و دیگری را پلی برای خودمان کنیم؛ این چیزی است که ما الان در جامعه خود داریم.»
کارگردان نمایش «سه روایت از زندگی» در رابطه با رویکردش از متن ادامه داد: «خود این متن رویکردی روانشناسانه دارد. من از چند روانشناس درجه یک برای دراماتورژی کار که بر عهده علیرضا میرزایی نژاد بوده است، کمک گرفتم و بسیار در روند اجرایی کمک کرد و مشاوره خوبی بود. ما یک میز بازی برای دکور طراحی کردیم که برد و باخت را نشان ندهیم. ما طراحی خاصی را اجرا کردیم که چهار راه با چهار در دارد که نشان دهد هر کدام از این چهار نفر اصلا حرف هم را نمیفهمند. حجمی از بیهودهگویی در متن وجود دارد که در شخصیتها است و هیچکدام از این چهار شخصیت شبیه هم نیستند. اگر از دیدگاه شناخت گرایی به داستان نگاه کنیم میفهمیم که این افراد مشکل شناختی دارند.»
لرستانی در پاسخ به چرایی استفاده از دراماتورژی گفت: «من هیچوقت دوست نداشتم سه روایت را بهطور کامل نشان دهم. ما در اصل دو روایت را در سه اپیزود میبینیم. چرا روایت سوم را تماشاگر حدس نزند؟ چرا او برای خودش یک یاسمینا رضا نباشد؟ این متن بسیار دیالوگ محور است و اگر بخواهیم همانطور که نوشته شده اجرا کنیم به عقیده من بسیار کسل کننده می شدد و در عین حال زمان اثر نیز به دو ساعت و نیم می رسید. هر چند که کمدی های موقعیت در این متن بسیار زیاد است. من تنها سعی کردم کمدی ها را حفظ کنم اما اتفاقی را در سه اپیزود نشان دهم. من بر خلاف نویسنده نخواستم در اپیزود سوم این را به زور به خورد مخاطب دهم که چهار نفر از دعوا دور کنیم.»
او همچنین در مورد استفاده المان هایی مانند، ویدئو پروجکت در نمایش ادامه داد: «ما در دنیای ذهن نویسنده ایم. من آن احساس را تصویر کردم و می خواهم دنیای ذهن را سیال کنم. این فیلم ها دو یا سه ثانیه است. به عنوان مثال در گفتگوی اوبر و سونیا وقتی پخش تصویر حرکت دامن را می بینیم، می خواهیم بگوییم که تفکر اوبر، جسارت سونیا را تحسن می کند. من می خواستم به موازات داستان را نشان دهم.» لرستانی در انتها در رابطه با تقابلش با بازیگران و عوامل گفت: «کار من هدایت بازیگر است، یعنی بازیگر را در موقعیت، قرار دادن. ما با این فرض پیش می رویم که بازیگر دانا و فهیم است. انجام درست یا نادرست کارش به انتخاب ما بر می گردد. من موقعیت را برای او می گویم و در کار من به طرز عجیبی دست بازیگر باز است. حتی پیشنهاد میزانسن نیز می دادند. تئاتر یعنی همکاری افراد با یکدیگر. در نمایش هیچ جزیی از هم جدا نیست. کارگردانی صرفا تعریف ریتم و میزانسن دادن نیست. من سعی می کنم حرف های بازیگر را بشنوم.»
نمایش «سه روایت از زندگی» به کارگردانی ساعده لرستانی و نویسندگی یاسمینا رضا هر شب ساعت 19:30 در تماشاخانه «پایتخت» موسسه کنش معاصر روی صحنه می رود.
گفت و گو از حمید رضا اسدزاده