در حال بارگذاری ...
...

در این نمایش که قرار است از اواخر آبان ماه در تالار سایه اجرا شود، حسن معجونی(دولیچ)، فرهاد اصلانی(رُوز)، سیامک صفری(فرانتس)، شبنم مقدمی(زن)، هومن برق‌نورد(دکتر)، اشکان صادقی(دوموکوس) و سیدمهرداد ضیایی(ناج) بازی می‌کنند. بهروز غریب‌پور(طراح صحنه و لباس)، کریستف رضاعی(آهنگساز) با حسین پاکدل همکاری می‌کنند.

در این نمایش که قرار است از اواخر آبان ماه در تالار سایه اجرا شود، حسن معجونی(دولیچ)، فرهاد اصلانی(رُوز)، سیامک صفری(فرانتس)، شبنم مقدمی(زن)، هومن برق‌نورد(دکتر)، اشکان صادقی(دوموکوس) و سیدمهرداد ضیایی(ناج) بازی می‌کنند. بهروز غریب‌پور(طراح صحنه و لباس)، کریستف رضاعی(آهنگساز) با حسین پاکدل همکاری می‌کنند.

رضا آشفته:
صبح سه‌شنبه بود که قرار بود به یکی از تمرین‌های چند گانه نمایش"سمفونی درد" به نویسندگی و کارگردانی حسین پاکدل سر بزنم. تمرین قرار بود ‌رأس ساعت 9 آغاز شود؛ اما به دلیل دیر آمدن سیدمهرداد ضیایی رأس ساعت 10 شروع شد.
پیش از رسیدن سیدمهرداد ضیایی، حسین پاکدل با اشکان صادقی، بازیگر نقش دموکوس‌ درباره تغییرات متن و میزانسن‌ها صحبت می‌کرد. در ادامه نیز او به علی هاشمی درباره فهرست کردن افکت‌های مورد نظر تاکید کرد. دستیار کارگردان نیز با اشاره به این که امروز CD های صدا در بازار به وفور یافت می‌شود، خیال کارگردان را راحت کرد که زیادی هم به تامین شدن صداهای مورد نیاز فکر نکند.
همچنین در این گفت‌وگو نامی هم از کریستف رضاعی شد که باید از جلسات بعدی برای ساختِ موسیقی در تمرینات حاضر شود.
سیدمهرداد ضیایی با شرمندگی از تاخیر یک ساعته پا به تالار کوچک تئاترشهر گذاشت. حسین پاکدل با خنده به استقبالش رفت. سیدمهرداد ضیایی هم با خواهش‌‌ از حسین پاکدل خواست که ساعت تمرین را از 9 به 10 تغییر دهد تا در مسیر آمدنش ‌دچار عذاب وجدان نشود. حسین پاکدل هم حق را به او می‌داد برای آن که آمدنِ از لواسان به تئاترشهر با هر وسیله‌ای نیز به کندی صورت می‌گیرد. بالاخره کارگردان و بازیگر می‌پذیرند که از جلسات بعدی رأس ساعت 10 صبح تمرین‌ها را آغاز کنند.
اشکان صادقی لباس‌های سیاه تمرین را می‌پوشد و پا در تالار می‌گذارد، سیدمهرداد ضیایی نیز فقط کاپشن بهاره خود را از تن درمی‌آورد. وسایل صحنه یک چهارپایه است که باید دوموکوس کور(صادقی) روی آن بنشیند و یک میز چوبی که باید ناج(سیدمهرداد ضیایی) بر آن میخ بکوبد و اعصاب دوموکوس را خراب کند.
حسین پاکدل پیش از آن که اشکان صادقی چشم بند را بر چشمانش بگذارد، کمی راجع به احساسات و حرکات افراد کور اشاره می‌کند. در ادامه نیز به چشم بند شک می‌کند و می‌گوید که اشکان صادقی از زیر و روی آن فضای بیرون را می‌بیند و همین مانع از تولید حرکات دقیق می‌شود. اشکان صادقی هم با قسم و آیه در صدد است که به کارگردان بقبولاند هیج جا را نمی‌بیند. بالاخره حسین پاکدل با قرار دادن چشم‌بند، ایمان به احساسات و حرکات اشکان صادقی می‌برد.
تمرین آغاز می‌شود:
نور می‌آید. دموکوس با چشمان بسته روی چارپایه، وسط صحنه نشسته است، دست‌هایش را از پشت بسته... با چکش میخ بر میز می‌کوبد. رفته رفته صدا بلندتر می‌شود و دوموکوس به صداها عکس‌العمل نشان می‌دهد. وقتی صداها به اوج رسید، با تمام وجود فریاد می‌زند:
دوموکوس: آااااهااای!!... من می‌گم... من همه چیو می‌گم!... من هر چی بگین می‌گم!... من به هر چی بخواین اعتراف می‌کنم!... آاااهای!... یکی بیاد، من می‌خوام حرف بزنم!
ناج هم با حرکات و گفتار خود در صدد است که دوموکوس را به اعترافِ حقیقی وابدارد. حسین پاکدل نیز سعی بر آن دارد که با توضیحات خود و تکرار اتودهای بازی آخرین تغییرات را ایجاد کند و اشتباهات ممکن را از بازی‌ها حذف کند.
حسین پاکدل برای آن که بهتر بتواند بازی‌ها را هدایت کند، با توجه به صحنه‌های نمایش در هر روز از تعدادی از بازیگرانش خواسته که به سر تمرین‌ها بیایند. نمایش"سمفونی درد" با نگاهی آزاد به قصه کوتاه مکتب بی خدایی اثر الکساندر تیشما توسط حسین پاکدل تنظیم شده است. برای آن که بهتر با فضای نمایش آشنا شویم، بخشی از صحنه آغازین را در ادامه می‌آوریم:
«در لحظه ورود تماشاگران، تمام بازیگران بر صحنه‌اند. جملگی پشت یک میز دراز با رومیزی سفید رو به تماشاگران نشسته و ضمن گفت‌وگو، با اشتهای تمام شام می‌خورند. ماکت‌ِ زیبایی شبیه مسیح در وسط و سایرین در دو طرف او هستند. دولیچ، دکتر و ناج در سمت راست، دوموکوس، فرانتس و روز در سمت چپ. زن پشت آن‌ها در چند رفت و آمد خوراکی می‌آورد و ظاهراً بشقاب‌ها را پر می‌کند. وقتی تماشاگران به طور کامل مستقر شدند، نور صحنه و تماشاگران می‌رود. بلافاصله نور می‌آید. حالا زن و بقیه بازیگران در دو طرف ماکتِ شبیه مسیح به شکل فیکس شده، تابلوی شام آخر را می‌سازند. لحظاتی می‌گذرد، پس از پخش یک زنگ اخبار زیبا و پر طنین کلیسایی، صدای زنانه پر کرشمه‌ای از بلندگو پخش می‌شود:
صدا: آقای دکتر دولیچ هر چه سریع‌تر تالار شکنجه!... عالیجناب رُوز منتظر شما هستند!
حسین پاکدل در اتودهای بعدی راجع به طنز نمایش سمفونی درد توضیح می‌دهد. نوعی پارودی که بر موقعیت‌ حاکم است. صحنه بعدی به ارتباط ناج و دوموکوس پرداخته می‌شود که در آن ناج ویولن را فالش می‌زند.
علیرضا پاکدل نیز از راه می‌رسد. او که پس از سریال تلویزیونی"اولین شب آرامش" تبدیل به یکی از چهره‌های تلویزیونی شده است، این روزها مشغول بازی در یک سریال و فیلم سینمایی ‌است و خستگی کار در صدا و رفتارش مشهود است. علیرضا پاکدل با خود، دوربین هندی‌کم آورده تا از تمرین‌ها تصویر بگیرد. صحنه‌های بازی اشکان صادقی و سیدمهرداد ضیایی برای تصویر شدن تکرار می‌شود... این بار آن‌ها با حس‌های بهتری بازی خود را بروز می‌دهند. بنا بر گفته حسین پاکدل، وی‌ این نمایش را برای بازی علیرضا پاکدل نوشته که بازی در سریال مانع از تحقیق چنین آرزویی شده است. علیرضا نیز از تغییرات متن تعجب می‌کند و پاکدل نیز بر تغییرات دیگر نیز تاکید می‌کند.
دو صحنه دیگر نیز توسط این دو بازیگر اتود می‌شود و حسین پاکدل نیز با کمک منشی صحنه و دستیار کارگردانش آخرین تغییرات را می‌دهد.
حسین پاکدل امروز خیلی پررنگ به بازی سیدمهرداد ضیایی و واکنش‌های اشکان صادقی می‌خندد. او بعد از پایان یک اتود، درباره‌ خندیدن و گریه کردنش می‌گوید که در سال‌های نه چندان دور موقع دیدنِ فیلم"سایه خیال"(به کارگردانی حسین دلیر و بازی حسین پناهی) و دیدن نمایش‌های"پس تا فردا"(محمد یعقوبی) و"همان همیشگی" (ریما رامین‌فر) زار زار گریه کرده است.
در این نمایش که قرار است از اواخر آبان ماه در تالار سایه اجرا شود، حسن معجونی(دولیچ)، فرهاد اصلانی(رُوز)، سیامک صفری(فرانتس)، شبنم مقدمی(زن)، هومن برق‌نورد(دکتر)، اشکان صادقی(دوموکوس) و سیدمهرداد ضیایی(ناج) بازی می‌کنند. بهروز غریب‌پور(طراح صحنه و لباس)، کریستف رضاعی(آهنگساز) با حسین پاکدل همکاری می‌کنند.