در حال بارگذاری ...
...

انتشارات سروش با توجه به نیاز روزافزون دانشجویان و دانش پژوهان به منابع مطالعاتیِ غنی‌تر بر آن شده تا با چاپ و نشر کتاب‌هایی که مشتمل بر مجموعه‌ای از مقاله، ترجمه و تالیف، میزگرد و مصاحبه، در عرصه‌های مختلف فرهنگی است،‌ در جهت هدف یاد شده گامی بردارد.

انتشارات سروش با توجه به نیاز روزافزون دانشجویان و دانش پژوهان به منابع مطالعاتیِ غنی‌تر بر آن شده تا با چاپ و نشر کتاب‌هایی که مشتمل بر مجموعه‌ای از مقاله، ترجمه و تالیف، میزگرد و مصاحبه، در عرصه‌های مختلف فرهنگی است،‌ در جهت هدف یاد شده گامی بردارد.

رضا آشفته:
"تراژدی" (مجموعه مقالات) عنوان کتابی است که برای اولین بار در سال 77 و برای بار دوم در سال 85 توسط انتشارات سروش منتشر شده است.
انتشارات سروش با توجه به نیاز روزافزون دانشجویان و دانش پژوهان به منابع مطالعاتیِ غنی‌تر بر آن شده تا با چاپ و نشر کتاب‌هایی که مشتمل بر مجموعه‌ای از مقاله، ترجمه و تالیف، میزگرد و مصاحبه، در عرصه‌های مختلف فرهنگی است،‌ در جهت هدف یاد شده گامی بردارد.
حمید محرمیان معلم، گردآورنده تراژدی در مقدمه کتاب می‌نویسد:«این کتاب، یا در واقع مجموعه مقاله، تا آن جا که من مطلعم اولین نمونه طرح مباحث فلسفی و نظری در زمینه تراژدی است که در ایران تهیه و تدوین شده و طبیعی است که مثل تمام اولین‌ها از نقص و کم و کاست خالی نباشد.»
وی در ادامه از کمبود منابع مطالعاتی و بی توجهی اهل تئاتر به این موضوع گلایه می‌کند و می‌افزاید:«چنین وضعی بیش از هر جا در میان هنرمندان و به طور اخص اهل تئاتر ما به چشم می‌خورد و نشانه بارز این غفلت و بی خبری انبوه اجراها، متن‌ها و نوشته‌های سطحی و بی ارزشی است که ‌به تبع وجودشان اسم تئاتر و تئاتری به کلی در حال لوث شدن است و در این گفته هیچ اغراقی نیست. وقتی کارگردان، بازیگر، محقق و منتقد تئاتر نمی‌داند که پشت سر خلاقیت و ابداعات هنرمندی مثل برشت یا پیتر بروک چه پشتوانه قابل توجهی از فلسفه، مردم شناسی و جامعه شناسی و نظریه‌های هنری و زیباشناختی ایستاده است، نمایش‌های ما می‌شود فریادهای گوشخراش و یا ملودرام‌های چندش‌آور و نوشته‌های تحقیقی ما هم البته چیزی به جز انشاء و لفاظی نخواهند بود.»
در دیباچه کتاب نیز مروری بر تاریخ تراژدی می‌شود و در بخشی از آن می‌خوانیم:«پس از جنگ‌هایی که میان یونان و ایران درگرفت و در نهایت به شکست سپاه داریوش(490 ق.م) و پس از او خشایارشاه(480 ق.م) در مقابل یونانیان انجامید، آتن، که در میان دولت شهرهای یونانی رهبری این جنگ‌ها را به عهده داشت، اعتبار و اهمیت چشمگیر یافت و همزمان به یمن رهبری مقتدرانه و خردمندانه پریکلس از سال 460 تا 430 ق.م به یک امپراطوری تمام عیار با پشتوانه‌ای از فرهنگ، ثروت و قدرت تبدیل شد. اگر چه می‌توان سراسر قرن پنجم را دوره عزت و شکوه آتن(به دلیل ظهور دموکراسی، فیلسوفانی چون سقراط و افلاطون، هنرمندانی چون سوفکل و...) دانست، به خصوص همین دوره پریکلس است که با آن نظم و آرامش و رفاه بی نظیری که در خود داشت، به حق دوره طلایی آتن نامیده شده است و در همین دوره طلایی که درام یونانی یا درواقع تراژدی که مدتی پیش پدید آمده بود، به اوج خود رسید.»
در ادامه می‌آید:«اگرچه اغلب مورخان و محققان تاریخ تئاتر در این نکته اتفاق نظر دارند که ظهور دموکراسی در قرن پنجم پیش از میلاد و سعادت سیاسی و اجتماعی تقریباً همگانی مردم آتن را در این دوره، زمینه مساعدی برای پیدایش و رشد هنری نو ظهور مانند تراژدی بدانند، ‌چنین اتفاق نظری در باب منشاء تراژدی و به خصوص پدید آورنده آن در میان نیست و محققان در این باره جز از توسل به حدس و گمان چاره‌ای ندارند.»
بد نیست نظر ارسطو، در قرن 4 قبل از میلاد که در فصل چهارم بوطیقا آمده است، از این کتاب نقل قول شود؛ شک نیست که تراژدی نیز چون کمدی، نخست از بدیهه‌سرایی آغاز شد. تراژدی از اشعار دیتیرمبیک منشاء می‌گیرد و کمدی از سروده‌های فالیک که هنوز در بسیاری از شهرهای ما رسماً باقی مانده است. از آن پس تراژدی اندک اندک پیش رفتن آغاز کرد و در هر مرحله پیشین بهتر شد.»
سپس نوبت به مطالب مندرج در کتاب می‌رسد. "متافیزیک تراژدی" به قلم گئورگ لوکاچ و ترجمه مراد فرهادپور سرآغاز این مطالب است. آغاز این مقاله این طور است:«دراما نمایشی در باب آدمی و سرنوشت اوست؛ نمایشی که نظاره‌گرش خداوند است. او فقط نظاره‌گر است و بس. کلمات و اشارات او هرگز با کلمات و اشارات بازیگران در نمی‌آمیزد. چشمان او خیری بر آن‌هاست؛ همین و بس.»
قلمی زیبا که روان و شفاف با ذکر نمونه‌ها و تحلیل‌های مطلوب درباره تراژدی شرح و بسط می‌یابد. از فرید‌ریش نیچه هم مقاله"زایش تراژدی" با ترجمه فضل‌ا... پاکزاد در ادامه آورده شده است، یکی از مهم‌ترین مقالاتی که در کنار نظرات ارسطو و هگل درباره تراژدی جز منابع اصلی محسوب می‌شود. نیچه هنر را به دو مقوله"آپولونی" و"دیونوسوس" تقسیم‌بندی می‌کند و از پیوند هنری این دو"تراژدی آتنی" زاده می‌شود. میترا رکنی مقاله خود را تحت عنوان"نیچه و تراژدی؛ مقدمه" نوشته است. او در این مقاله سعی بر آن دارد که به بازتاب اندیشه نیچه تحت عنوان"زایش تراژدی" بپردازد.
مقاله‌ای هم از جورج کورمن(آنتروپی و مرگ تراژدی) با ترجمه اسدا... امرایی به موضوع تراژدی در دنیای معاصر می‌پردازد. آغاز این مقاله را بخوانید:« «مفسرین معاصر جملگی بر این عقیده‌اند که تراژدی، به عنوان نوعی از هنر، دچار تغییرات بازگشت‌ناپذیری شده است. عده‌ای از منتقدین آغاز این تغییرات را از دهه نخست قرن حاضر می‌دانند و دیگران آغاز دگرگونی را تا زمان راسین عقب می‌کشند. به هر صورت در اوایل دهه شصت میلادی برخی از منتقدان با یکی دو سال فاصله از یکدیگر عبادات جدیدی برای توصیف این تغییر جعل کردند. جرج اشتانیر از"مرگ تراژدی" سخن به میان آورد، مارتین اسلین واژه" تئاتر پوچی" را ابداع کرد و لایونل ایبل تراژدی کهن را در برابر" فرا تئاتر" قرار داد. اواخر همین دهه والتر کافمن با بهره‌گیری از مباحث اشتانیر و واژگان او موضوع را پی گرفت، اما به هر صورت سقوط و زوال تراژدی را پذیرفت و آن را به سرخوردگی و یاسی نسبت داد که از دل دهشت و هراس تاریخ عصر جدید برمی‌خاست.»
در ادامه می‌افزاید:«هر چند در آتن قرن پنجم قبل از میلاد، انگلستان دوره الیزابت و فرانسه قرن هفدهم مفهوم منسجم و یکدستی از تراژدی در میان نمایش‌نامه‌نویسان این ادوار رواج داشته، ‌سهم و نقش کسانی مثل گوته، ایبسن، استریندبرگ، چخوف و سایر نویسندگان بعد از راسین در تحول تراژدی یا مسئله ساز بوده است یا گذرا. در هفتاد سال اخیر اطلاع عنوان"تراژ‌یک" به ادبیات نمایشی مدرن در بهترین وضعیت تردید آمیز و در بدترین وضع، مبین رواج نوعی نامگرایی صرف بوده است.»
از والتر کافمن نیز مقاله" هگل و تراژدی یونان باستان" با ترجمه مراد فرهادپور درج شده است. " بر خلاف سوفکل که از حمایتی خاص برخوردار است و هر گونه اشاره به خطاها و کاستیهای او اقدام نادرستی به شمار می‌رود، هگل و ‌نیچه یاغی و قانون شکنند و نیش‌ زدن به آن‌ها عموما نشانه آداب‌دانی محسوب می‌شوند. "
این مطلب، بخشی از مقاله مذکور است که به نوعی روند تحلیل و نگاه به نظر هگل درباره تراژدی را آشکار می‌کند. همچنین یک مقاله دیگر از والتر کافمن(شکسپیر و فلاسفه) با ترجمه اکرم جوانمرد که تحلیلی بر نظریه هگل درباره شکسپیر است، در ادامه این کتاب دیده می‌شود. بخشی از این مقاله را بخوانید:"دست کم در نگاه نخست، نظریه ارسطویی نقص تراژ‌یک یا خطا در نمایش‌نامه‌های شکسپیر بیش از نمایش‌نامه‌های یونانی مصداق پیدا می‌کند. از دیگر سو برداشت هگل از تضاد تراژ‌یک، که انگلیسی زبان‌ها از طریق ای.سی. برادلی منتقد شکسپیر شناس پیرو هگل با آن آشنا شده‌اند، بهتر از اصول ارسطو بر تراژدی انطباق می‌یابد؛ اما هنگامی که درباره شکسپیر به کار می‌رود چندان روشنگر نیست. " این مقاله در ادامه به "شوپنهاور و تراژدی" و "‌نیچه در شوپنهاور" به طور مفصل می‌پردازد. نظرات" ماکس شلر" نیز پایان بخش مقاله والتر کافمن است.
مقاله" تراژدی‌های سوفوکل" به قلم سی. ام باوره و ترجمه منصوره هاشمی این گونه آغاز می‌شود. هفت نمایش‌نامه به جامانده از سوفکل فقط بخش کوچکی از آثاری را که او به وجود آورده تشکیل می‌دهد و به این خاطر نتیجه‌گیری کلی درباره ماهیت هنر او نمی‌تواند دقیق باشد. "
دکتر سید محسن فاطمی مقاله خود را تحت عنوان" ‌سیری در تاریخ تراژدی" نوشته است. حمید محرمیان معلم مقاله خود را با نام"تاملاتی در باب مفهوم کاتارسیس" در این کتاب به دیگر مقالات پیوند می‌زند، تا از این منظر نیز به تاثیر تراژدی روح و روان آدمی نظری تحلیلی ارائه کند. حمید محرمیان با مراد فرهادپور"گفت‌وگویی درباره تراژدی" انجام داده‌اند که به مبانی بنیادی، تاریخی و فلسفی تراژدی پرداخته‌اند.
"تراژدی و بیداری نفس" به قلم فرانتز روزنتسوایگ و ترجمه مراد فرهادپور که بخش‌هایی از کتاب"ستاره رستگاری" روز‌نتسوایگ است، مقاله‌ای است که به منش قهرمانی و قهرمان تراژیک پرداخته است.
پایان بخش کتاب"تراژدی" هم به مقاله چارلز هالت(فن واپس‌نگر و ارتباط آن با تراژدی) و با ترجمه اکرم جوانمرد اختصاص یافته است.