در حال بارگذاری ...
...

به بهانه نمایش ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی

جلال، عشق و سیاست

به بهانه نمایش ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی

جلال، عشق و سیاست

ایران تئاتر، محمد مهدی بهداروند: فارغ از تعارفات همیشگی در این نوشتار قصد دارم نکات مثبت و غیر مثبت را مطرح نمایم. امیدوارم جناب تجنگی این سیاه‌مشق را از باب ارادت تلقی نماید.

حجت‌الاسلام دکتر محمدمهدی بهداروند عضو شورای مرکزی ارزشیابی و نظارت  طی یادداشتی که در اختیار ایران تئاتر قرارداد به  ویژگی‌های نمایش «ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی» به کارگردانی جلال تجنگی اشاره کرد. در این یادداشت آمده است:    چهارشنبه 24، آذر برای دیدن نمایش ابوبکر محمدی، فاطمه محمدی، همراه اخوی گرام دکتر ارمغان راهی تماشاخانه سنگلج شدم.

آقای جلال تجنگی نویسنده و کارگردان این نمایش بود. در سمت چپ و راست من آقای ابراهیم حاتمی‌کیا و استاد ایرج‌راد نشسته بودند.

در حین نمایش نکاتی را در تاریکی یادداشت کردم که بعدها برای نوشتن نقد و نظر از آنها استفاده نمایم.

با پایان یافتن نمایش به پشت‌صحنه رفتم و ضمن تشکر از هنرمندان، عکسی به یادگار گرفتم که برایم افتخاری بود.

آن شب تا دیروقت به فرآیند نمایش فکر می‌کردم که آقای تجنگی با این کار ارزشمند و زیبایش در حقیقت درصدد بوده که دو تفکر افراطی را در شیعه و سنی به تصویر بکشد و تااندازه‌ای در این کار موفق عمل نموده بود.

اما فارغ از تعارضات همیشگی در این نوشتار قصد دارم نکات مثبت و غیر مثبت را مطرح نمایم. امیدوارم جناب تجنگی این سیاه‌مشق را از باب ارادت تلقی نماید.

1- نمایش ابوبکر محمدی فاطمه محمدی آخرین کار جلال تجنگی است گرچه ارتباط نزدیک با او نداشته‌ام و از این سعادت محروم بوده‌ام ولی می‌دانم که او هرچند سال یک کار فخیم و خوب دست‌وپا می‌کند و با انتخاب یک موضوع مبتلابه اجتماعی با نمایشی امروزی در حوزه رئال اجتماعی کاری کارستان می‌کند.

2- جلال می‌گوید حدود 2 سال این موضوع ذهن او را مشغول کرده بود ولی نمی‌گوید چه چیز آن. او در عرض 25 روز نمایش‌نامه را می‌نویسد و با 40 جلسه تمرین آن را به صحن سنگلج روانه می‌نماید که کاری شگرف به‌حساب می‌آید.

3- درس‌های اخلاقی در نمایش هیجان‌انگیزند. ازخودگذشتگی فاطمه در ازدواج با ابوبکر و قبول محرومیت و دوری از خانواده پدری تا نخوردن آبمیوه و... همه و همه برگرفته از سیره حضرت زهرا (س) است که به‌خوبی به بیننده هدیه می‌شد.

4- عاشقانه بودن دیالوگ‌های فاطمه و ابوبکر خستگی را از تن بیننده بدر می‌کرد که جای تقدیر ویژه دارد. به دلیل آن‌که عشق موضوعی حساس و دلربا و در زندگی بشری جایگاه ویژه‌ای دارد، تجنگی توانسته است با بهره‌گیری از عشق فاطمه و ابوبکر به طرح حرف اصلی خویش برسد.

آنچه نمایش را از فضای خشک و مسلک گرایی و قشری گرایی تااندازه‌ای دور می‌نماید رابطه عاشقانه ابوبکر و فاطمه است که توانسته‌اند به‌واسطه آن بر بسیاری از مشکلات فائق آیند.

5- پردازش اخلاق به‌عنوان فصل مشترک در مراودات دو گفتمان شیعه و سنی در نمایش به‌خوبی احساس می‌شد و این از نکات قابل‌توجه بود.

6- وجود غیرت در ابوبکر و دوندگی‌های او برای احقاق حق خود، درس‌ها و عبرت خوبی برای جامعه امروزی ماست.

7- سادگی و رئال بودن صحنه نمایش و لباس هنرمندان از زیبایی‌های نمایش بود که آرامش خاصی به بیننده می‌داد که این حالت را در کمتر نمایشی دیده‌ام.

8- جناب اتابک نادری هنرمند فرهیخته نمایش گرچه حضوری کوتاه داشت ولی حضوری مؤثر و تأثیرگذار (از نوع منفی) داشت که تمام نمایش بر کاکل او چرخ می‌زد که مثل همیشه با بازی زیبایش به قوت نمایش می‌افزود.

9- روان بازی کردن هنرمندان و یکدست بودن آنها از جلوه‌های مثبت کار است که نمی‌توان آن را انکار کرد.

10- وحدت تقابل شیعه و سنی امروزه از موضوعات مهم ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی است که فضای خاورمیانه را به خود اختصاص داده است و در سطح ملی از چالش‌ها و یا فرصت عمده‌ای به شمار می‌رود. آنچه امروز بنام تفکر اهل سنت در قالب طالبان، داعش، جبهه النصره و... به نمایش نهاده می‌شود هیچ‌کدام ریشه منطقی نداشته و تمام آنها ساخته‌وپرداخته سیاستمداران جهانی است و ربطی به اهل سنت ندارند.

آنچه امروز به‌عنوان چالش فرا روی وحدت شیعه و سنی قرار دارد پرهیز از عقلانیت و عقل مداری است که نمایندگان افراطی دو گروه علم و پرچم آن را بر دوش نهاده‌اند و همانند کبک سر در برف کرده به فعالیت‌های ناشایستشان مشغول هستند.

11- نشان دادن سنی افراطی و شیعه تفریطی در موضع‌گیری نسبت به موضوع در جای‌جای نمایش خودنمایی می‌کرد.

متأسفانه امروزه در هر دو تفکر تشیع و اهل سنت، رویکردهایی از برخی افراد در قالب موعظه و مداحی سر می‌زند که هیچ‌کدام از آنها زیبنده مکتب فکری آنها نیست، از توهین به عایشه همسر رسول اکرم یا لعن‌های علنی و تا شیعه کشی و مجوس خواندن آنها.

بی‌شک افراط در هر دو تفکر آب در هاون کوبیدن و راه بردن به ناکجاآباد است. آنچه در زمان حاضر مطلوب جامعه مسلمانان است، موضوع وحدت اسلامی است. به‌عبارت‌دیگر نفی قرائت سلفی و قرائت ساز شکار می‌تواند عامل وحدت دو تفکر اصلی باشد. بنابراین در دنیای تسنن باید تجزیه اتفاق بیفتد و قرائت ساز شکار و خشن از قرائت انقلابی جدا شود. در نمایش رویکرد فاروق (استاد)، بسیار پررنگ جلوه داده می‌شد و گویی اهل سنت آن است که به نمایش درآمده است.

سزاوار بود آقای تجنگی در نفی دو تفکر افراطی به قرائت سوم یعنی اسلام ناب انقلابی می‌پرداخت که امروز در تمام دنیا نفوذ نموده است. به راین اساس اسلام ناب سیاسی به قرائت امام خمینی و سپس اسلام ناب عقیدتی شکل خواهد گرفت و این ترکیبی مطلوب به نظر می‌رسد.

12- سیاه نمایی از حکومت توسط «فاروق» استاد ابوبکر مبنی بر عدم واگذاری مسجد و ناحق گری در حق اهل سنت و... سیاسی نمودن فضای آرام و منطقی نمایش بود که پاسخ‌های مستدل برای نقض ادعای مطرح‌شده وجود دارد. فتوای حرمت توهین به عایشه توسط رهبر انقلاب اسلامی و کمک‌های میلیاردی به استان سیستان و بلوچستان، نمایندگان اهل سنت در مجلس و مناصب دولتی و... همه و همه خبر از عدم اثبات حرف (فاروق) استاد افراطی در نمایش است.

13- ابوبکر محمدی فاطمه محمدی یک درام اجتماعی با پس‌زمینه‌های مذهب، سیاست، عشق، تنفر و تفاوت‌های مذهبی است که حب و بغض در آن موج می‌زند، اما باز باکمال تأسف از این اثر، همزیستی به دست نمی‌آید بلکه دشمنی و عدوات نتیجه می‌دهد.

14- جلال اگر می‌توانست تندروی‌های طرفین را به خارج مرزها که امروزه اظهر من الشمس است سرایت می‌داد بهتر بود تا آن را در محیط ملی و داخلی کشور تطبیق و مانور می‌داد.

15- نمایش بی‌غیرتی علیرضا دوست شیعی ابوبکر و همسرش، تعریض بسیار نابجا در معرفی شیعه‌گری است. آیا به‌راستی علیرضا به‌عنوان نماد شیعه‌گری این‌قدر می‌تواند به ناموس و تعرض به آن بی‌خیال باشد و در این گیرودار فکر زد و بندهای مالی خود باشد؟

16- در پایان نمایش جلال قصد به تصویر کشیدن هویت انسانی را دارد که کاری درخور تقدیر است ولی متأسفانه مشحون به شعار در قالب سیاست زدگی و سیاسی‌کاری است که از قوت کار می‌کاهد

17- قبول دارم که جلال با این کار ارزشمند روی لبه تیغ اختلافات و تضادهای عقیدتی حرکت کرده ولی متأسفانه به‌سلامت از آن بیرون نیامد و ذهن مخاطب را با دیالوگ‌های فاروق و علیرضا بی‌محابا زخمی نمود.

18- قبول ندارم در جامعه شیعی ایران مدام و به شکل فرهنگ و عادت به اهل سنت توهین می‌شود (آن‌چنان‌که پسر صاحب‌خانه به ابوبکر نمود) بلکه در استان‌های سنی نشین، آنها همراه برادران شیعه در کمال آرامش و صمیمیت زندگی می‌کنند.

19- تمام این حرف‌ها را زدم تا بگویم با دقت نمایش را از اول تا آخر نگاه کردم و سپس دست‌به‌قلم شدم.

برای جلال عزیزم و تمام هنرمندان نمایش، آرزوی موفقیت در ارائه کارهای فاخر رادارم و امیدوارم باز او را کنار کارهای خوبش ببینم و خندان با او روزگاری را سر نمایم.