در حال بارگذاری ...
...

آرتور میلر از نگاه اکبر زنجانپور، بازیگر و کارگردان تئاتر

حضور میلر در ادبیات نمایشی قرن بیستم به عنوان یک پدیده قابل تعمق و تامل است. این نویسنده به نام معاصر ضمن اینکه راجع‌به آمریکا می‌نویسد اما از چنان نگاه گسترده به انسان برخوردار است که خارج از محدوده جغرافیایی در هر جایی از این دنیا قابل درک و اجرا است.

رضا آشفته: اکبر زنجانپور، یکی از کارگردان‌ها و بازیگران تئاتر ایران است که بیشتر از بقیه در زمینه آثار آرتور میلر فعالیت داشته است. او در سال 1359 نمایشنامة” همه پسران من” میلر را در بحبوحه جنگ کار کرد و پس از آن در سال 1362 نمایشنامه”مرگ دستفروش” این نویسنده بزرگ معاصر آمریکایی را به صحنه آورد. زنجاپور که علاقه‌ خاصی به آرتور میلر دارد، در سال‌های 1366(ارزش) و 1370 (ساحره سوزان) را اجرا کرد.
به همین منظور با اکبر زنجانپور که این روزها مشغول بازی در یک سریال به نام” گارد ساحلی” به کارگردانی شاه‌محمدی است و در آن نقش قهرمان اصلی(استوار) را برعهده دارد، گفت‌وگو کردیم.
وی درباره انتخاب متن‌های میلر برای اجرا گفت:« حضور میلر در ادبیات نمایشی قرن بیستم به عنوان یک پدیده قابل تعمق و تامل است. این نویسنده به نام معاصر ضمن اینکه راجع‌به آمریکا می‌نویسد اما از چنان نگاه گسترده به انسان برخوردار است که خارج از محدوده جغرافیایی در هر جایی از این دنیا قابل درک و اجرا است. »
از دیدگاه زنجانپور میلر در حد و اندازه سوفوکل، شکسپیر و دیگران نگاه ویژه‌ای به انسان دارد و در ادامه گفت:« او نگاهش جهان شمول است و بنابراین هر خواننده و بیننده‌ای می‌تواند با قهرمانان آثارش احساس همذات‌ پنداری می‌کند.»
در نمایش” همه پسران من” که اثری ضد جنگ است، میلر به داستان زندگی یک اسلحه‌ساز آمریکایی می‌پردازد که فقط به دنبال منافع مادی خودش است و اصلاً توجهی به سرنوشت انسان‌های بیچاره که از جنگ لطمه می‌بینند، ندارد. ناگهان پسر اسلحه‌ساز هم در جنگ قربانی می‌شود و این باعث بیداری او و دیگران نسبت به ضرر و زیان‌های ناشی از جنگ در کل دنیا می‌شود.
زنجانپور مرگ دستفروش را نیز از روی ترجمه‌ای به نام” مرگ فروشنده” به ترجمه امین مؤید کار کرد و این ترجمه را نسبت به دو ترجمه دیگر تحت عناوین” مرگ پیشه‌ور” و ” مرگ پیله‌ور” که تا آن زمان چاپ شده بودند، برتر می‌داند و در این‌باره گفت:« این مترجم در متن ترجمه حضور ندارد و از عبارات قلمبه و سلمبه پرهیز می‌کند و طوری ترجمه می‌کند که ضمن رعایت اصول نگارش به زبان اجرایی نیز نزدیک‌تر شود.»
قصه مرگ دستفروش درباره یک فروشنده و دوره‌گرد است که مشابه این شغل را در ایران نداریم و شاید بتوانیم آن را معادل سمسار دوره‌گرد تلقی کنیم.
این فروشنده که برای شرکتی کار می‌کند، پس از آنکه شرکت می‌خواهد نوع فعالیتش را تغییر بدهد، می‌خواهد که عذر فروشنده را بخواهد. فروشنده که باید آخرین قسط‌های خانه‌اش را بپردازد، با پذیرش این بیکاری دچار بحران روحی و اقتصادی می‌شود. او که نمی‌تواند امیدوارانه به آینده نگاه کند، وقتی در آخرین صحنه از خانه‌اش بیرون می‌زند، با شنیدن صدای تصادف درمی‌یابیم که خودکشی کرده است.
زنجانپور این اثر میلر را علیه کاپیتالسیم ویرانگر آمریکایی می‌داند که حتی به آدم‌های خودی نیز رحم نمی‌کند و همه باید به نوعی در چرخه اقتصادی در صورت ناتوانی ویران شوند.
اکبر زنجانپور به عنوان بازیگر در دو نمایشنامه میلر به نام‌های” حادثه در ویشی” و”نگاهی از پل” بازی کرده است و درباره اولین اجراهایی که در ایران از میلر بوده است، گفت:« تا آنجا که به خاطر دارم، نگاهی از پل برای اولین‌بار در اوایل دهه 40 توسط پرویز بهرام کار شد. من در اجرای دوم حادثه در ویشی به کارگردانی ناصر رحمانی‌نژاد در سال 1348 بازی کردم که اجرای اول آن در سال 1346 به صحنه آمده بود.
محمد کوثر در سال 50 و 51 ساحره سوزان را با نام”جادوگران شهر سیلم” کار کرد. همچنین من در سال 48 در”نگاهی از پل” به کارگردانی حمید سمندریان بازی کردم که همین نمایش در سال 51 برای تلویزیون ضبط و پخش شد.»
تا در سال 83 و در بیست‌وسومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر منیژه محامدی نمایش”چشم‌اندازی از پل” را اجرا کرد.
زنجانپور نمایشنامه‌های آرتور میلر را جزء آثار رئالیستی مدرن می‌داند و در این باره گفت:« من در متن‌های نویسنده‌ای مانند میلر در جستجوی خودم هستم. همچنین من علاقه شدیدی به ایبسن و چخوف دارم و فکر می‌کنم که این سه نویسنده هر یک به نوعی می‌توانند عوالم درونی مرا پاسخگو باشند. بنابراین به آنها ارادت خاصی داشته‌ام و شاید در خود توانایی اجرای آثار آنان را به خوبی احساس کرده‌ام. در عین حال از آثار دیگر بزرگان نیز خوشم می‌آید. اما در خود توانایی اجرای آثارشان را احساس نمی‌کنم.»
بسیاری از دوستان و آشنایان این روزها به زنجانپور که در سواحل جنوب مشغول بازی است، زنگ می‌زنند و برای مرگ میلر تسلیت می‌گویند . او از این دوستی و آشنایی با میلر از طریق آثارش احساس خرسندی کرد و گفت:« من در ایران زندگی کرده‌ام و می‌بینم که آن طور که باید به آثار و شخصیت میلر در کشورمان توجه نشده است. فکر می‌کنم که در کل دنیا نیز آن‌طور که باید و شاید در نقد و بررسی آثار میلر اقدام جدی‌ای صورت نگرفته است.»
وی برگزاری همایش‌ها و هفته‌هایی مثل هفته چخوف را برای قدردانی و شناخت درام‌نویسان بزرگ جهان مناسب نمی‌داند و تاکید می‌کند که در کلاس‌های درس به طور خاصی در مطالعه، تحلیل و اجرای آثارش کوشا بشویم. همچنین کارگردان‌های ایران به طور خاص در اجرای آثار او اقدام کنند و از برگزاری برخی از همایش‌های سطحی که هیچ بهره علمی ندارد، پرهیز کنیم.

زنجانپور پیش از مرگ میلر، در غم مرگ دوست و یار قدیمی‌اش محمدرضا شریفی، فیلمبردار به سر می‌برد که با این اتفاق نیز غم سنگینی را بر دوش احساس می‌کند.
او امیدوار است که قدر هنرمندان را بدانند و آروز می‌کند که در آینده نزدیک بتواند با یکی از آثار میلر یکبار دیگر دوستی خود را با این نویسنده جاودانه ابراز کند.