رضا کیانیان اعتقاد دارد که هنر رایج به جوهر انسان حرف میزند. این جوهر نیز هر روز رشد نمیکند، بلکه هر روز در حال کشف شدن است.
رضا کیانیان اعتقاد دارد که هنر رایج به جوهر انسان حرف میزند. این جوهر نیز هر روز رشد نمیکند، بلکه هر روز در حال کشف شدن است.
رضا آشفته:
رونمایی کتاب"شعبده بازیگری" نوشته رضا کیانیان شنبه 6 آبان ماه در فرهنگسرای هنر برگزار شد.
در این مراسم جمعی از علاقهمندان و خبرنگاران حضور داشتند و بابک محمدی، کارگردان، خیمهدوز و منتقد درباره این کتاب صحبت کرد و رضا کیانیان به پرسشهای حاضران پاسخ گفت.
بابک محمدی در صحبتهای خود با اشاره به نظر کیانیان درباره هنر دولتی مخالفت خود را با این بازیگر اعلام کرد و گفت:«هنر دولتی اصلاً خوب نیست و دست و پا گیر است. بنابراین مصونیت هنر هر کشور در دست هنرمندان آن کشور است. هر چقدر هنرمندان ضعیف و سست باشند، دولت اعمال نفوذ بیشتری بر هنر خواهد داشت و بالعکس. وقتی هنرمندان کتاب نخوانند و ننویسند و درباره کارشان کمتر جستوجو کنند و تنها دلخوشیشان احترام ظاهری مردم در کوچه و خیابان به آنان باشد، آن وقت هنر نیز ضعیف خواهد شد. مصونیت هنر بر عهده هنرمندان است و وظیفه دولت نیز حمایت و کمک به هنرمندان است.»
این فیلمساز در ادامه به واژه"نابازیگر" که در کتاب شعبده بازیگری بر آن تاکید شده است، پرداخت و گفت:«برای اولین بار واژه نابازیگر را از رضا کیانیان شنیدم. در ایران بهترین و معتبرترین فیلمها را با حضور نابازیگران ساختهاند و شاید به این دلیل باشد که بازیگران کشورمان از پشتوانه علمی و هنری در کار خود برخوردار نیستند. بلکه بازیگران بنا بر چهره شدن و استقبال مردم از آنان تا رسیدن چهره بعدی مورد استفاده قرار میگیرند و به تدریج از گردونه بازیگری حذف میشوند.»
وی با اشاره به 10 سال تجربه تدریس بازیگری در اتریش گفت:«این هنر زنده و بی پایان است.»
بابک محمدی در ادامه بحث خود، راجع به"بازیگردان" و"دراماتورژ" توضیح داد و گفت:«در ایران بازیگردانی مثل دراماتورژی است و بر اساس یک احتیاج به وجود آمده است. دراماتورژ در واقع مسیر و منطق داستان را کنترل میکند. متأسفانه در ایران گاهی دیده شده که در پوستر تئاتری کارگردان و دراماتورژ با هم ذکر شدهاند، در صورتی که این دو شغل قابل تفکیک از یکدیگر هستند.»
وی اعتقاد دارد که رضا کیانیان در سطح یک منتقد مجرب و 50 ساله اروپایی دست به قلم میبرد و راجع به فیلمها و تئاترها اظهار نظر میکند و در این باره گفت:«او با ملاحظه، کارش را انجام میدهد و مثلِ برخی از منتقدان کشورمان از زبان لمپنی و کوچه و بازاری اجتناب میکند.»
کارگردان"درامهای زندگی" که هم اکنون نمایشش در فرهنگسرای هنر اجرا میشود، سفر را یکی از ویژگیهای خاص رضا کیانیان برای ارتباط برقرار کردن با مردم کوچه و بازار ارزیابی کرد و گفت:«او در سفر خود به منطقه زلزله زده بم و فاجعهای که در آن به وقوع پیوسته بود، توانست مرحمی بر دل آزرده مردم باشد؛ چون مردم با دیدن رضا کیانیان و دیگر هنرمندان همراهش به زندگی و ادامه آن دلگرم میشدند.»
وی افزود:«رضا کیانیان با سفر خود به بم اثبات میکند که وظیفه بازیگر، فقط حضور در صحنه و فیلم نیست، بلکه باید به موقع در میان مردم حضور یابد و تاثیرگذار باشد. مطمئناً صفت انسانی در این عمل مفید بودن است.»
رضا کیانیان بیش از جلسه پرسش و پاسخ در مقدمهای با اشاره به پایین بودن تیراژ کشور در کشورمان، رونمایی کتاب شعبده بازیگری را حامل سه حرکت بی نظیر دانست و گفت:«اول این که این جلسه بنا بر خواست بابک محمدی و مساعدت فرهنگسرای هنر برگزار شده است. حضور بابک محمدی به عنوان یک هنرمند و معرفی کتاب من، به گونهای خود را به اثبات میرساند. در صورتی که سنت غلطی در کشورمان رایج است و همه با حذف دیگری در پی اثبات خود هستند.»
وی افزود:«دوم این که عدهای برای معرفی یک کتاب در این جلسه حاضر شدهاند. این هم در کمتر در کشورمان رایج است. شاید با این نوع حرکات، کتاب بتواند بهتر در میان مردم حضور داشته و با معرفی هر کتاب باعث بالا رفتن تیراژ آن شود. سوم هم حضور یک منتقد با نگاه فلسفی در این جلسه است، خیمهدوز مطالعات فلسفی دارد و او با نگاه متفاوتی کتابهای مرا مورد کنکاش قرار داده و همچنین مقدمه کتاب اولم(تحلیل بازیگری) در چاپ دوم به مقالهای از او اختصاص یافته است. او امروز در این جلسه باز هم با نگاه فلسفی درباره شعبده بازیگری صحبت میکند.»
این بازیگر در ادامه با اشاره به بازی خود در نمایش"آنتیگونه" اثر سوفوکل و به کارگردانی علی رفیعی و ترجمه شاهرخ مسکوب درباره تفاوت علم و هنر و در پاسخ به بابک محمدی گفت:«برای عدهای از علاقهمندان شعر شاملو بخشهایی از ترجمه شعر سوفوکل را میخواندم و آنها در نهایت پنداشتند که جدیدترین شعرهای شاملو را شنیدهاند. این بیانگر تازگی شعر سوفوکل در میان مردم است در صورتی که قوانین اقلیدس و نیوتن در زمان حال، کارآیی خود را از دست دادهاند و امروز قوانین جدیدتری در ریاضی و فیزیک حاکمیت یافتهاند.»
رضا کیانیان اعتقاد دارد که هنر رایج به جوهر انسان حرف میزند. این جوهر نیز هر روز رشد نمیکند، بلکه هر روز در حال کشف شدن است. بنابراین با خواندن آثار سوفوکل و شکسپیر درمییابیم که آنها برای امروز نوشتهاند و اصلاً کهنه نمیشوند. اما اقلیدس برای امروز نیست. هنرمندان به این دلیل از پس بیان مدرنتیه خود برمیآیند که در زمان حاضر نیز درباره ریشه اصلی هنر(اساطیر) صحبت میکنند.»
یکی از حضار در ابتدا به دلزدگی رضا کیانیان از تربیت بازیگر تئاتر و سینمای کشورمان اشاره کرد و از او پرسید که آیا شما نسبت به کلیشههای فعلی طغیان کردهاید.
رضا کیانیان به سؤال بالا پاسخ منفی داد و گفت:«من اصلاً به کسی اعتراض ندارم، هر کس هر جور دوست دارد، باشد. من کتاب ننوشتهام که به یک عده بگویم همین طور باشید و من کتاب را نوشتهام که به خودم بگویم تو این کارها را انجام دادهای. من اصلاً برای مخاطب بازی نمیکنم، من برای خودم بازی میکنم و در بازیگری دنیاهایی را کشف میکنم. از این کشفها لذت میبرم و شاید یک عده نیز از این کشفها لذت ببرند. تمام کسانی که فکر میکنند برای مردم کار میکنند، طلبکار هستند. مثل هنرمندان و سیاستمداران. در صورتی که هر کس کار خود را خوب انجام دهد، به دیگران نیز خیر میرساند.»
این بازیگر در ادامه درباره این که آیا به شعبده بازیگری در بازیاش رسیده یا نه، گفت:«در ابتدای کتاب نوشتهام که بازیگری زندگی نیست، نمایش است. خیلی از دوستان بازیگر میگویند که وقتی فلان نقش را بازی میکردم، گویی زندگی میکردم. این گونه جملات اشتباه است. هر که بگوید، وقتی که نقش بازی میکردم، خودم را فراموش میکردم، دروغ میگوید.»
وی افزود:«این داستان که باید غرق در نقش بشویم، وقتی نمیشوی چرا میگویی که شدم؟ غرق شدن در بازیگری، مثلِ یک شعر است. در حالی که یک بازیگر مثل شعبده باز باعث حیرت تماشاگر میشود. من با ورودم در نمایش"حرفهایها" به صحنه، دریافتم که با گرفتن دو چمدان در دست در ابتدا برای تماشاگر رضا کیانیان هستم و باید از همان ابتدا باعث حیرت شوم تا تماشاگر مرا فراموش کند و به نقش فکر کند.»
رضا کیانیان با اشاره به این که بازیگری نوعی شعبده بازی است، به سه پایه اصلی آن تاکید کرد و گفت:«اول این که مادر بازیگری روایت میکنیم؛ مثل یک نقال که جنگ رستم و سهراب را روایت میکند و گاهی در نقش رستم و سهراب فرو میرود و همین طور ادامه میدهد. دوم، بازیگری نمایش است؛ ما چیزی را نشان میدهیم و سوم این که باعث حیرت تماشاگر میشویم.»
بابک محمدی نیز در تکمیل بیان کیانیان گفت که برای غرق نشدن باید شنا یاد گرفت.
رضا کیانیان هم به بخشی از دنیای نمایشهای ایرانی اشاره کرد که دنیای سنتی ما را حفظ کرده است؛ همان چیزها به شکل زیباتری امروز تکرار میشود و در این خصوص گفت:«ما همیشه سیاه را اجرا میکنیم و امروز این نقش با مزهپرانی درباره مسائل روز مثلاً انرژی هستهای تکرار میشود. از قرن 19 به بعد، نقشها سنتی و تکرار شونده نیستند و در اکثر نمایشهای معاصر همه چیز در لحظه به وجود میآیند و باید هر نقش خلاقتر از نقش قبلی باشد.»
وی بدیههپردازی را یک ابزار مناسب برای بازیگران امروز تلقی کرد و گفت:«ما در بدیههپردازی به دنبال کشف خود هستیم. همیشه فکر اول، دوم و سوم را به احتمال قوی افراد دور و بر نیز برای انجام یک نقش مد نظر دارند و بازیگر باید به دنبال فکر اورژینال و خاص خود باشند تا باعث حیرت تماشاگر شود.»
بازیگر"خانهای روی آب" به فضای امروز اشاره کرد که نه تنها باعث دل باختگی و افسردگی بازیگران میشود، بلکه او باید به دنبال پیشرفت کار خود با ارائه کارهای جدید، مطالعه و تفکر باشد.
رضا کیانیان اعتقاد دارد که گذشته برای او کسل کننده است و به همین دلیل در بازیهای خود به دنبال تکرار یک نقش نبوده است و در برخی از سالها ترجیح داده که بازی نداشته باشد و یا به یک یا دو نقش کوتاه در فیلم و سریال اکتفا کند. وی امسال 13 پیشنهاد فیلم داشته که از میان آنها به دلیل تکراری بودن نقشها فقط بازی در دو نقش کوتاه در دو فیلم را پذیرفته است.
وی گروههای تئاتری را در دورهای از هم پاشیده دانست و امروز این گروهها یک بار دیگر شکل گرفتهاند و عدهای تحت سیطره یک گروه تئاتر به صحنه میآورند. همچنین آموزش بازیگری و تئاتر نیز در دانشکدهها برخلاف سالهای قبل از انسجام قابل ملاحظهتری برخوردار شدهاند. بنابراین شرایط بازیگری در کشورمان در حال پیشرفت و صعود است.
خیمهدوز نیز در سخنان خود به کمبود تفکر و اندیشگی در حوزه تئاتر و سینمای کشور اشاره کرد و گفت:«این وضعیت اسفانگیز است و در این فضا عده اندکی مانند رضا کیانیان با تفکر به سراغ بازی میرود و با نوشتن کتاب تاکید بر این نکته دارند که باید برای پیشرفت با اندیشه وارد عمل شد.»
وی هنر کلاسیک کشورمان را بر پایه حسن و قبح رفتار انسانی تلقی کرد و گفت:«در حالی که رضا کیانیان در بازیگری تفکر و طرح پرسشهایش را جدی گرفته است و اصلاً به جدایی تفکر از عمل در عرصه سینما و هنر اعتقادی ندارد، او در کتابهای خود پیش فرضهای آگاهانه و ناخودآگاهانهای را مطرح میکند. نگاه منتقد و تحلیل گرایانه او تبدیل به نگاهی ساختارگرایانه میشود. او معقتد است که اولاً بازیگری به عنوان یک کلِ به هم پیوسته اجزایی دارد و دوم این که بازیگر اجزای بازی خود را منهدم میکند. رضا کیانیان درباره منطق و تحلیل بازیگری صحبت میکند.
رضا کیانیان در نمایش"حرفهایها" به کارگردانی بابک محمدی، با نگاه رو در روی خود به تماشاگران وارد شعبده بازیگری میشود و زمانی که او از این نگاه فاصله میگیرد، همچنان تماشاگر در حیطه بازی او باقی میماند. کیانیان خودآگاه یا ناخودآگاه به تئوریای در زمینه بازیگری رسیده است. او به عنوان ناظر درجه دوم بازی خود را تحلیل میکند و این راه بسیار دشوار است.»
این منتقد در ادامه رضا کیانیان را همانند محمدعلی فردین بازیگر صادقی دانست به این دلیل که درصدد است تا برخلاف گذشتگان با تفکر بر غنای بازیگریاش بیفزاید.