در حال بارگذاری ...
...

خنده‌ها و گریه‌های کودکی؛ شاید بتوانم ادعا کنم همه ما اهالی تئاتر، با هر سلیقه و ذوق و با هر گرایش و تمایلی که ممکن است به گونه‌ها، عرصه‌ها و یا مضامین مختلف نمایشی داشته باشیم، در حوزه تئاتر کودک و نوجوان، احساس مشترکی داریم.

خنده‌ها و گریه‌های کودکی؛ شاید بتوانم ادعا کنم همه ما اهالی تئاتر، با هر سلیقه و ذوق و با هر گرایش و تمایلی که ممکن است به گونه‌ها، عرصه‌ها و یا مضامین مختلف نمایشی داشته باشیم، در حوزه تئاتر کودک و نوجوان، احساس مشترکی داریم.

خنده‌ها و گریه‌های کودکی؛ شاید بتوانم ادعا کنم همه ما اهالی تئاتر، با هر سلیقه و ذوق و با هر گرایش و تمایلی که ممکن است به گونه‌ها، عرصه‌ها و یا مضامین مختلف نمایشی داشته باشیم، در حوزه تئاتر کودک و نوجوان، احساس مشترکی داریم. دلیلش هم روشن است؛ همه ما کودکی و نوجوانی را تجربه کرده‌ایم. تجربه‌هامان هرچند ممکن است متفاوت و مختلف باشد اما در بسیاری جهات، مشترک و مشابه است. کودکی همه ما با کنجکاوی آشناست. کنجکاوی کودکانه، همان که ما را وامی‌داشت تا از پیرامون سر در بیاوریم. همه چیز را تجربه کنیم؛ عینی و ملموس.
شاید همین کنجکاوی باعث شد تجربه کنیم که اگر بخندیم دیگران را خوشحال کرده‌ایم و اگر گریه کنیم اطرافیان، نگرانمان می‌شوند. پس خنده و گریه اولین تجربه کودکی ما بود و شاید جزو اولین نقش‌هایی که در زندگی بازی کردیم. حتی اگر خنده‌ها و گریه‌های کودکی‌مان، ناخواسته و از سر غریزه و فطرت بوده باشد این حقیقت را نمی‌توان کتمان کرد که ما از این دو واکنش غریزی و فطری اولین تجربه نمایشی خود را آموختیم. تجربه‌ای که با تولد اولین کودک در زمین آغاز شده و هر لحظه با تولد کودکی تازه تکرار می‌شود.
بعدها به فراخور شرایط، نقش‌های بسیار دیگری را تجربه کردیم و از جمله همین نقش بازی کردن را، پس بازی‌های نمایشی جزو لاینفک کودکی ماست. ما ـ همه ما ـ چه اهالی تئاتر و نمایش، چه حتی دیگرانی که امروز بسیار با چنین عالمی بیگانه‌اند، بارها در کودکی و نوجوانی، نقش بزرگسالی خود را بازی کرده‌ایم. گویی که نقش بزرگسالی امروز خود را سال‌ها پیش در آیینه زلال کودکی دیروزمان دیده و در قالب بازی‌های نمایشی تجربه کرده باشیم.
و اکنون وقتی برای سیزدهمین بار جشن سالگرد تئاتر کودک و نوجوان کشورمان را پیش رو داریم، بار دیگر دلمان برای دیروزهای کودکی‌مان می‌تپد؛ برای اولین خنده‌ها و گریه‌های زندگی و اولین نقش‌هایی که شاید ناخواسته بازی کردیم اما همان نقش‌های ناخواسته سنگ بنای شکل‌گیری شخصیتی شد که امروز در نمایش بزرگسالی مان ایفا می کنیم. ما امروز، در پهنه بزرگ تئاتر زندگی، عجیب دلمان برای نقش‌های کوچک و ساده اما صادقانه و پراحساس کودکی تنگ شده است. برای اولین خنده‌ها و گریه‌های زندگی.