گزارشی تحلیلی از شرایط تئاتر و نمایشنامهنویسی برای کودکان
نغمه ثمینی:باید تئاتر به برنامهای جدی برای بچهها تبدیل شود و از این رو بهتر است متولیان آموزش و پرورش، مدارس را به سالن تئاتر مجهز کنند و مسؤولان فرهنگ و هنر کشور به گروههای مختلف اجازه و سفارش اجرا دهند تا بتوانند به رشد و گسترش این هنر اصیل کمک کنند
زهره نیلی:
هنر تئاتر و نمایشنامهنویسی برای کودکان، هنر نوپایی است و از دستاوردهای قرن بیستم به شمار میرود؛ یعنی از همان زمان که علم روانشناسی و جامعه شناسی پیشرفت کرد و تأثیرات تئاتر بر ذهن و روان کودکان مشخص شد. چرا که مردم تا پیش از این تاریخ احساس میکردند بچهها چیزی را نمیفهمند و درک نمیکنند، اما گونهای خلاقیت و نوآوری در تئاتر بود که موجب پرورش ذهنیات کودک و رشد و پرورش او میشد و همین امر موجب پدید آمدن و گسترش این هنر نوپا در کشورهای مختلف دنیا و از جمله ایران شد. هنری که هنوز در این مرز و بوم زمینه بروز نیافته و هیچ مرکز یا نهادی، متولی و پشتیبان آن نیست و تئاتر کودک، به باور عادل بزدوده، به طفلی بی حامی میماند و کمتر کسی دغدغه پرداختن به آن را دارد و بر آن است تا ما را به یک ساختار تعریف شده جهانی برساند.
بزدوده که از بنیانگذاران تئاتر کودک در ایران است، آشنایی نویسندگان و کارگردانان تئاتر کودک با دنیای کودکی را لازمه فعالیت در این زمینه دانسته و میگوید:«کسانی که در زمینه کودک کار میکنند باید بچهها و حال و هوای دنیای آنها را بشناسند و به طور جدی و حرفهای به آن بپردازند؛ نه این که هر زمان دلشان خواست و در ذهنشان جرقه کوچکی زده شد به این کار روی آورند. هر چند اگر پرداختن به دنیای کودکی دغدغه اصلی کارگردانها و نمایشنامهنویسان باشد، هرگز پا از این عرصه بیرون نمیگذارند، اگر چه استمرار در این کار به کفشی آهنین نیاز دارد تا با آن بتوان یک دوره گذار تاریخی را پشت سر گذاشت.»
به باور بزدوده، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، متولی اصلی و بنیان گذار تئاتر برای کودکان است و میخواهد طی یک برنامه 20 ساله به تعریف درست و مشخصی درباره جایگاه نمایشنامهنویسی در حوزه کودک رسیده و با ارتباط گرفتن با نمایشنامهنویسی شیوه کار را با آنها مطرح و آنان را درگیر ماجرا کند.
خواسته وی از دولتمردان و متولیان فرهنگی مملکت این است که بودجه لازم را در اختیار متولیان کار کودک قرار دهند و تئاتر کودک را از خطر مرگ برهانند.
زبان کودکی
منصور خلج، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر کودک نیز معتقد است کسانی میتوانند هنر نوپای نمایش برای بچهها را گسترش دهند که هم با فنون نمایشنامهنویسی آشنا باشند و هم فانتزی، تخیل و افسانه را شناخته و زبان کودکان را دریابند. همان گونه که مولانا میگوید:«چون که با کودک سر و کارت فتاد/ هم زبان کودکی باید گشاد»
خلج که سال گذشته سه نمایشنامه با عناوین"شازده کوچولو" اثر سنت اگزوپری و"غول و آبادی" و"دوستی" را برای بررسی به مرکز انتشارات کانون سپرده و تاکنون هیچ پاسخی درباره چاپ یا اجرای آن دریافت نکرده با خرده گرفتن بر عملکرد این مرکز میگوید:«متأسفانه کانون، سیاستها و اهداف خاص خود را دنبال میکند و ترجیح میدهد قصه و داستان چاپ کند تا نمایشنامه، در بخش اجرا نیز تنها دو سالن غیر استاندارد را به تئاتر کودک اختصاص داده که هیچ کدام، مکانهای مناسبی برای نمایش نیستند، آموزش و پرورش هم، تئاتر را یک جور تفریح دانسته و از اهمیت آن در تقویت خلاقیت و رشد آموزشی کودکان بی خبر است.»
این کارگردان تئاتر کودکان با شِکوه از برگزار نشدن جشنواره امید، طی چند سال اخیر میگوید:«تا چند سال پیش، جشنواره سراسری تئاتر کودک، هر سال در همدان و شهرستانهای دیگر برگزار شده و موجب میشد تا افراد دست به قلم گردهم آمده و به نوشتن درباره کودک و اجرای نمایش برای او تشویق شوند، اما متأسفانه چند سالی است که به خاطر بی برنامگیِ مسؤولان این جشنواره مسکوت مانده و جشنواره تئاتر عروسکی هم که هر دو سال یک بار در تهران شکل میگیرد، چندان به مقوله کودک نپرداخته و فرصت خوبی برای توجه به این گونه نمایشها نیست.»
کار کودک نیازمند تبلیغ است
تبلیغ، نقش بسیار مهمی در رشد و گسترش تئاتر کودکان دارند و صدا و سیما، آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری، مرکز هنرهای نمایشی و... باید در این زمینه فعالتر عمل کرده و نمایشنامهنویسی و تئاتر کودک را از حاشیه به متن آورند و این امر زمانی، میسر میشود که همه سازمانهای ذیربط، کودکان و روحیات و تواناییهایشان را باور کرده و در این زمینه سرمایهگذاری کنند و همان گونه که به تقویت جسمشان میپردازند به روانشان هم توجه کنند و اهمیت دهند.
نغمه ثمینی، نمایشنامهنویس با اشاره به این مسأله مهم بیان میکند:«بعضی نویسندگان چون جواد ذوالفقاری، شادی پورمهدی و... تلاش کردند بر کار کودک متمرکز شوند، اما نتوانستند؛ چرا که متن تا امکان اجرا نیابد امکان گسترش پیدا نمیکند و این کار بر عهده متولیان تئاتر کودک است.»
نویسنده"گربههای شهر خاکستری" و"سیاه پرک"، تئاتر را هنر بسیار فقیری دانسته و میگوید:«تا تقاضایی وجود نداشته باشد، عرضهای هم نیست؛ خود من به عنوان نویسنده کودک باید صبر کنم و منتظر بنشینم تا هر دو سال یک بار جشنواره تئاتر عروسکی فراخوان بدهد و من نمایشنامهای برای کودکان بنویسم.»
ثمینی در ادامه میافزاید:«مرکز هنرهای نمایشی، تنها یک سالن را به کار کودک اختصاص داده (تالار هنر) و حالا بر عهده مراکزی چون آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری و مرکز گفتوگوی تمدنهاست که از تئاتر کودک حمایت کنند.
نویسنده برنامه تلویزیونی"بستنیها" و"خیمه شب بازی" به تشکیل جشنوارههای محلی اشاره میکند و میگوید:«باید تئاتر به برنامهای جدی برای بچهها تبدیل شود و از این رو بهتر است متولیان آموزش و پرورش، مدارس را به سالن تئاتر مجهز کنند و مسؤولان فرهنگ و هنر کشور به گروههای مختلف اجازه و سفارش اجرا دهند تا بتوانند به رشد و گسترش این هنر اصیل کمک کنند.»
تأمین مالی هنرمندان
کوروش نریمانی، کارگردان و نمایشنامهنویس، تأمین مالی هنرمندان را لازمه پرداختن حرفهای به این مقوله دانسته و اظهار میکند:«متأسفانه در کشور ما کمتر گروهی به طور خاص و با حد و مرزهای مشخص و معین به کار کودک میپردازد؛ زیرا لازمه روی آوردن حرفهای به این مقوله، تأمین مالی هنرمندان است و هیچ گروهی سرمایه کافی برای روی آوردن جدی به کار کودک، شناختن روحیات و ادبیات این گروه سنی را ندارد.»
کودکان را جدی بگیریم
زهرا صبری، کارگردان تئاتر کودک و نوجوان با بیان این که فرهنگ حاکم بر جامعه، کودکان را جدی نمیگیرد، اظهار میکند:«اگر ما کودکان را جدی بگیریم و با آنان درست برخورد کنیم، شاید وضع تئاتر و نمایشنامهنویسی برای این گروه سنی نیز بهبود یابد، اما ما نه تنها کودکان بلکه کسانی را که برای آنان فعالیت میکنند نیز نادیده میگیریم و هر چیز بی محتوا و تکراری را کار کودک میپنداریم.»
وی در ادامه میافزود:«آموزش و پرورش، تئاتر کودک را جدی نمیگیرد و مراکزی چون کانون پرورش فکری در این زمینه کم کاری کرده و سالن و بودجه لازم را به این کار اختصاص نمیدهند.»
کارگردان"هشت لحظه" با اشاره به مشکلات مالی و معنوی کارگردانان تئاتر کودک میافزاید:«وقتی هیچ نهادی، خود را متولی کار کودک نمیداند و نیازهای آنان را پاسخ نداده و حمایتهای مالی و معنوی خود را از آنها دریغ میکند، چگونه هنرمندان میتوانند به طور جدی به فعالیت در این عرضه بپردازند؟ برای مثال اگر تیزرهای راهنمایی و رانندگی در جذب مخاطب موفق هستند به خاطر حمایتهای مالی و معنوی سازمان راهنمایی و رانندگی از این گونه آثار و تیزرهاست.»
همراه و همسو با یکدیگر
تئاتر کودک، طفل بی سرپرستی است که هیچ سازمانی حمایت از آن را بر عهده نگرفته و از آن پشتیبانی نمیکند در عین حال هر نهادی خود را متولی آن برمیشمرد و چه بهتر که ارگانهای مرتبط با تئاتر کودک چون آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اداره کل هنرهای نمایشی، صدا و سیما و... سیاست واحدی را در ارتباط با رشد و پیشرفت این هنر در پیش گرفته و همراه و همگام یکدیگر شوند و این خواسته مهرداد رایانی، مدیر انتشارات مرکز هنرهای نمایشی است.
این نویسنده و کارگردان تئاتر با اشاره به ماده 4 مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان میکند«:«طبق این مصوبه، آموزش رسمی تئاتر در سطوح عالی بر عهده وزارت فرهنگ و آموزش عالی و یا مؤسساتی است که دارای مجوز رسمی باشند.»
کارگردان"خانم سرگرد باربارا"، متولی اصلی نمایشنامهنویسی و تئاتر کودک را آموزش و پرورش و نه اداره کل هنرهای نمایشی دانسته و میافزاید:«از آن جا که مرکز هنرهای نمایشی نمیخواهد لطمهای به تئاتر کودک وارد شود، سالن هنر را به این کار اختصاص داده، اما با بودجه اندک خود نمیتواند فعالیت مثبتی در این زمینه انجام دهد.»
رایانی مخصوص که امیدور است اداره کل هنرهای نمایشی به سازمان ملی تئاتر تبدیل شود تا همه ارگانها بتواند مشروعیت خود را از این سازمان کسب کنند، اظهار میکند:«در شرایط امروز، مراکز بسیاری چون آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری وجود دارند که مشروعیت مالی و اجرایی خود را از اداره کل هنرهای نمایشی دریافت نمیکنند و بهتر است که به طور جدیتر و فعالتر به این امر مهم بپردازند و یا همگی با هم، یکپارچه و متحد شوند.»
کار کودک، کودکانه نیست
بسیاری از مسؤولان و متولیان فرهنگی کار برای کودک را جدی نگرفته و آن را کودکانه تلقی میکنند؛ در حالی که کار برای کودکان، بسیار سخت و پیچیده است و آینده هر کشور به تربیت آنان بستگی دارد و دولتمردان باید در این زمینه، سرمایهگذاری کنند. اما متأسفانه ساماندهی درستی در ارتباط با تئاتر کودک وجود نداشته و ندارد و نتیجه خوبی هم حاصل نشده است و دلیل این مدعا، میزان بهرهبرداری کودکان و نوجوانان از تولیدات خارجی است.»
مرتضی حیدری، مدیر مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ضمن بیان این مطالب، کار در عرصه کودک و نوجوان را بسیار سخت دانسته و میگوید:«به سادگی نمیتوان مواد اولیه و پدیدههای مقدماتی کار برای کودکان را فراهم کرد؛ چرا که فرهنگ لغات کودک محدود است و باید آگاهترین و با تجربهترین افراد به آن بپردازند.»
وی هدف از اجرای تئاتر برای کودکان را تربیت آنان میداند و معتقد است تئاتر، بهترین وسیله برای انتقال مسائل تربیتی به کودک است، البته اگر بیان این موارد مستقیم و شبیه به پند و اندرز باشد نه تنها او را جذب نمیکند که باعث دور و بیزار شدنش از نمایش میشود.
حیدری در مورد طرح جامع توسعه تئاتر کودک اظهار میکند:«این طرح براساس نیازهای امروز کودکان طراحی شده است و کارشناسان تئاتر، روانشناسان و جامعهشناسان کودک به پژوهش در ارتباط با کودکان امروز و شناخت نیازهایشان پرداختهاند.»
مدیر تئاتر کودکان در ادامه میافزاید:«طرح توسعه تئاتر کودک به معاونت پژوهشی کانون سپرده شده و به تصویب رسیده است و کانون پرورش فکری، تنها سازمانی بوده که همواره مدافع و دادخواه کودکان بوده، اما فریادش به گوش سیاستمداران نرسیده است و هنوز پس از سالها فعالیت نتوانسته سالنها، امکانات و تجهیزات لازم برای اجرای نمایشهای خوب و مناسب خود را فراهم آورد. برای مثال، سال پیش تنها 60 میلیون تومان و بودجه به تئاتر کودک در سراسر کشور اختصاص داده شده و این مبلغ، بسیار اندک است.
حیدری، نبودن متنهای مناسب برای کودکان را یکی از مشکلات اساسی تئاتر کودک دانسته و بر این
باور است که باید به تولید متنهای خوب و مطابق با معیارهای ملی و اسلامی بپردازیم و به ذائقه
کودکان امروز توجه کنیم. همچنین در سال جدید، طی فراخوانی از نمایشنامه نویسان خواستهایم به
زندگی پیامبر(ص) از زوایای گوناگون پرداخته و متنهای در خوری پدید آوردند.
وی با اشاره به وجود 350 سالن نمایش در سراسر کشور، راهاندازی مراکز استانی تئاتر را یکی از مواردی میداند که در طرح جامع توسعه تئاتر کودک به آن پرداخته و توجه شده است، طرحی که باید با آن آموزش و پژوهش همراه شود در حالی که در دانشکدههای ما تنها 2 یا 4 واحد به کودکان(رشته ادبیات نمایشی) تعلق گرفته که جوابگوی نیاز دانشجویان نیست به همین خاطر کانون تصمیم گرفته هنرجویانی آموزش دهد که به طور تخصصی به این مقوله پرداختهاند.
باید زبان معیار را بشناسیم
مصطفی رحماندوست، دبیر جشنواره تئاتر کودک، توجه نکردن به زبان معیار را از مشکلات تئاتر کودک میداند و میگوید:«زبان معیار، مبتنی بر واژگان پایه مخاطب و درست نویسی است، در حالی که نمایشنامهنویسان ما با زبان و دنیای کودکی ناآشنا هستند و واژگان پایه او را در گروههای سنی مختلف نمیشناسند. برای مثال کسی که نمایشنامه منظوم مینویسد، وزن و قافیه را نمیشناسد.»
وی معتقد است که ما تاکنون تئاتر کودک به معنی واقعی نداشتهایم، امروز آموزش و پرورش ما با نمایش بیگانه است و نمیداند، زبان و بیان تئاتری یکی از بهترین و مؤثرترین شیوههای آموزشی به کودکان است، خانواده نیز تئاتر را نمیشناسند و این هنر ارزشمند و تأثیرگذار، فقط جنبه حرفهای پیدا کرده و مهجور مانده است.»
رحماندوست همچنین میپندارد که کارگردانان و نمایشنامهنویسان ما، دنیای کودک را نمیشناسند و با علایق و روحیات او بیگانهاند، از این رو نمیتوانند کارهایی درخشان و ماندگار پدید آورند.