نمایشنامهنویسی در ایران ارزان شده است
محمود استادمحمد، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر درباره نمایشنامهنویسی امروز ایران به سایت ایران تئاتر گفت:«وقتی جایی فراخوان متن، میدهد و ۴۹۵ نمایش به دبیرخانه آن میرسد، به این مفهوم است که فقط در شهر تهران، هم اکنون ۴۹۵ نفر داعیه نمایشنامهنویسی در یک سوژه خاص را دارند، در حالی که در تمام طول تاریخ نمایشنامهنویسی مکتوب و مدون، ۱۰ نمایشنامهنویس بیشتر نداریم. خود من بارها زیر بسیاری از متون نوشتهام که نویسنده آن، زبان فارسی را در حد دبیرستان نمیشناسد و میبینیم که این کارها اجرا هم میشوند و باز هم میگوییم که چرا مخاطب نداریم؟!»
نمایشنامهنویسی در ایران ارزان شده و هر کس که زبان فارسی را میداند و نمیداند به خودش حق میدهد نمایشنامه بنویسد.
محمود استادمحمد، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر درباره نمایشنامهنویسی امروز ایران به سایت ایران تئاتر گفت:«وقتی جایی فراخوان متن، میدهد و 495 نمایش به دبیرخانه آن میرسد، به این مفهوم است که فقط در شهر تهران، هم اکنون 495 نفر داعیه نمایشنامهنویسی در یک سوژه خاص را دارند، در حالی که در تمام طول تاریخ نمایشنامهنویسی مکتوب و مدون، 10 نمایشنامهنویس بیشتر نداریم. خود من بارها زیر بسیاری از متون نوشتهام که نویسنده آن، زبان فارسی را در حد دبیرستان نمیشناسد و میبینیم که این کارها اجرا هم میشوند و باز هم میگوییم که چرا مخاطب نداریم؟!»
وی متون رسیده به مرکز هنرهای نمایشی را در دو دسته نویسندگان حرفهای و تازه کار تقسیم کرد و افزود:«بارها پیشنهاد دادهام که متون نویسندگان شناخته شده که صاحب پشتوانه و اعتبار هستند و به متنشان تعهد دارند، نیاز به بررسی ندارد. چون این نویسنده بیش از مرکز هنرهای نمایشی برای خودش اهمیت و اعتبار قائل است، اما از کسانی که برای بار اول متن میدهند و یا در فلان فرهنگسرا متن را نوشته و اجرا کردهاند، باید دلیل نوشتن متن پرسیده شود؛ این که به چه دلیل و براساس کدام تجربه و تحصیل دست به نوشتن زدهاند. این افراد باید مدرک تحصیلی خود را در زمینه ادبیات نمایشی ارائه بدهند یا تجربیات مستندشان را پشتوانه کارشان قرار دهند یا یک استاد که مرکز، او را به عنوان نمایشنامهنویس یا تئوریسین ادبیات دراماتیک میشناسد، نویسنده را تأئید کند.»
وی ادامه داد:«مرکز هنرهای نمایشی اگر به کیفیت نمایشنامهها بپردازد و برای کیفیت آثارِ جوانترها یک مکانیزم رشد به وجود آورد، بسیاری از مشکلات حوزه متن رفع خواهد شد.»
این نویسنده تئاتر تأکید کرد:«اگر کیفیت آثار مورد توجه قرار گیرد، نمایشنامهنویس جوان نیز به معنای واقعی کلمه، مینویسد و دیگر صرفا معطوف جذب تماشاگر تنها نویسندهای به این ورطه میافتد که بلد نیست بنویسد.»
وی با بیان این که هیچ ارگانیزمی برای تمایز"نمایشنامهنویس" از"نا نمایشنامهنویس" وجود ندارد، گفت:«30 سال پیش ایران بود و پنج یا شش نمایشنامهنویس. نمیخواهم این روال را صد در صد تأئید کنم، بلکه مقصودم این است که کسی مینوشت که به عنوان نمایشنامهنویس خود را ثابت کرده بود و هر کسی هم بدون هیچ گونه علم و آموزش، نمیتوانست نمایشنامه بنویسد و در مهمترین و سنتیترین دایره تئاتر کشور که همین مرکز هنرهای نمایشی است، اجرا کند. برای رسیدن به تئاتر حرفهای، آن زمان که تالار سنگلج بود باید تئاترهای کوچک را طی میکردی، در شهرستانها، مدارس، دانشکده و تئاترهای کوچک و غیررسمی و غیرحرفهای کارهایی را اجرا میکردی؛ خودت را ثابت میکردی، تا کنار فلان استاد بایستی. کنار او ایستادن حرمتی داشت و یک نشان بود. اما متأسفانه امروز، شأنی باقی نمانده است.»
وی با اشاره به این که نمایش"بدون خداحافظی" را اخیراً دیده است، درباره متن نغمه ثمینی گفت:«این نمایشنامه یکی از زیباترین کارهای ثمینی است. متنی پخته، کامل و لطیف است. او خشونتها را آن قدر لطیف تصویر کرده که به واقع لذت بردم.»
وی در پایان، درباره متنی که برای اجرا در نیمسال دوم پیشنهاد داده است گفت:«متن"انتری که لوطیاش مرده بود" را برای اجرا پیشنهاد کردهام. همچنین دو نمایشنامه چاپ شده و یک متن درباره بندرعباس صد سال پیش را نیز پیشنهاد دادهام.