سخرانی کریستد هافمن آلمانی مدرس تئاتر کودک و نوجوان در اصفهان
در شیوه روایی همان طور که جنبههای روانی کار میتوان روی کودک اثر بگذارد، جنبههای تصویر و حضور فعال کودک نیز اثرگذار خواهد بود.
چرا بچهها تئاتر لازم دارند؟ این سؤال خوبی است اما بچهها به چیزهای ضروریتری چون غذا، لباس و آسایش نیز محتاج هستند. تئاتر، (به ظاهر) محصول لوکسی است که در زندگی ضروری نیست، اما چیزهای غنیتری با خود دارد که میتواند زندگی بچهها را پربارتر سازد. تئاتر برای بچهها یک آگاهی زودرس ایجاد میکند تا آنان شیوه ارتباط با هم نوعان و سازگاری در زندگی روزمره را فرا گیرند. تئاتر یک رفتار نمایشی است که فانتزی همراه است و باعث شناخت رفتار دیگران میشود. تمام رفتار روزمره یک کودک نوعی تئاتر است؛ تمام لحظاتی که او سعی میکند رفتاری شبیه دیگران داشته باشد، تئاتر است.»
وی با طرح این پرسش که چرا بزرگترها فکر میکنند که باید برای بچهها تئاتر بازی کنند، به حضور کودکان در تئاتر و تعامل دو طرفه تماشاگر و بازیگر در روند شکلگیری یک نمایش اشاره کرد و افزود:«این تعامل قوه ابتکار کودک را به کار میگیرد که البته کار آسانی نیست.
بچهها به خوبی علائم و نشانهها را میفهمند و در ذهنشان تصویر را تکمیل میکنند. اگر بعد از نمایشی که در آن فقط یک پرده نقرهای به جای آینه مورد استفاده قرار گرفته از بچهها بخواهید آن چه دیدهاند را تصویر کنند، خواهید دید در نقاشی آنها جزئیات بیشتری وجود دارد که در صحنه وجود نداشته است.
کودکان جانبدارپنداری را از ابتدا با خود دارند و این ویژگی در بازیهای روزمره و حتی رفتارهای غذادهی مادر و نوزاد نمود دارد. در آلمان نمایشهایی تولید میشود که بدون کلام هستند و فقط با استفاده از ابزار بدن و حرکت انجام میشوند.
باید از شکسته حرف زدن با کودک پرهیز شود و هیچ یک از قسمتهای صحنه را از او پنهان نکرد؛ زیرا اگر شما دیواری روی صحنه داشته باشید، کودک آن را سوراخ خواهد کرد. در نمایشهای عروسکی نیز دیگر بازیگر پشت یک پاروان مخفی نمیشود. علاوه بر آن در یک ارتباط مفید، کودک باید پیش از شروع نمایش در جریان اتفاقات قرار گیرد تا چیزی از کار از دست نرود.»
هافمن شیوه تئاتر روایی را برای آشنایی کودکان با داستانها و افسانهها، شیوهای مناسب عنوان کرد و افزود:«شیوه تئاتر روایی که در تعزیه ایران نیز دیده میشود در تجسم افسانهها و داستانهای کهن به زبانی ساده و کمک به درک مفاهیم پیچیده زندگی چون مرگ، بسیار موفق بوده است.
در شیوه روایی همان طور که جنبههای روانی کار میتوان روی کودک اثر بگذارد، جنبههای تصویر و حضور فعال کودک نیز اثرگذار خواهد بود.