در حال بارگذاری ...
...

نقد نمایش تله‌موش به کارگردان بهنود بهلولی حاضر در بخش بعلاوه فجر

شقاوتی پیچیده در بستری انتراکتیو!

نقد نمایش تله‌موش به کارگردان  بهنود بهلولی حاضر در   بخش بعلاوه فجر

شقاوتی پیچیده در بستری انتراکتیو!

ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی:نمایش تله‌موش نوشته سیاوش حیدری به کارگردانی بهبود بهلولی در بخش بغلاوه فجر در تماشاخانه فانوس به روی صحنه رفت؛ که دو اجرای آن نیز در روز چهارشنبه ۶ و پنجشنبه ۷ بهمن به روی صحنه خواهد رفت. نمایش به‌ظاهر در گونه انتراکتیو یا همان  به اصطلاح تئاتر مشارکتی است؛

نمایش تله‌موش نوشته سیاوش حیدری به کارگردانی بهبود بهلولی در بخش به‌اضافه فجر در تماشاخانه فانوس به روی صحنه رفت؛ که دو اجرای آن نیز در روز چهارشنبه 6 و پنجشنبه 7 بهمن به روی صحنه خواهد رفت. نمایش به‌ظاهر در گونه انتراکتیو یا همان  به اصطلاح تئاتر مشارکتی است؛ اما باید گفت این نه ژانر نمایش فوق بلکه قالبی است که در آن اجرا می‌شود. درواقع نمایش در ژانر تئاتر شقاوت آنتون آرتور است. اما در قالب یا بستری مشارکتی. این‌که چرا این ژانر یعنی شقاوت و وحشت در بین هنرمندان تئاتر و بخصوص جوانان دارد رایج می‌شود. خود مبحثی جدی و آسیب‌شناسی در خصوص چگونگی رواج گونه‌های تئاتری به‌ویژه این ژانر را می‌طلبد.

در نگاه اول باید گفت که تئاتر مشارکتی دارای اصولی است. که نمی‌توان آن را بر هر نمایشی که در مقطعی از آن تماشاکنان مشارکت می‌کنند اطلاق نمود. چراکه این مشارکت می‌باید از شروع و ابتدای نمایش شکل بگیرد تا مخاطبان اعتماد و اطمینان خود را برای حضور در این مشارکت به دست آورند. به دیگر سخن. می‌باید از اول کار تماشاگر را درروند تئاتر دخیل کرد. اگر بخواهیم بخش اعظمی از نمایش را اجرا کنیم و سپس در بخش دیگری از نمایش، از مخاطبان بخواهیم که درروند شکل‌گیری اتفاق خاصی در تئاتر شرکت کنند. عملاً مشارکت آن‌ها را از دست خواهیم داد. درواقع موضوع نمایش و پرداخت آن به‌صورت دراماتیک، باید مشارکتی شکل بگیرد.

آن‌هم برای رسیدن به هدف یا اهدافی خاص که منظور نظر نویسنده یا کارگردان و عوامل اجرایی است. پس نمی‌توانیم صرف بر اینکه در بخشی کوتاه از نمایش، تماشاکنان را دعوت به شرکت در عملی می‌نماییم نام آن را شیوه مشارکتی یا انتراکتیو بنامیم. از همین روست که مطمئن نیستیم آیا تماشاگران دعوت ما مبنی بر مشارکت در عملی خاص را می‌پذیرند یا نه؛ و عملاً شاهد هستیم که این اتفاق در همه اجراها نمی‌افتد. شاید هرچند شب یک‌بار. آن‌وقت شاید مجبور شویم که از بازیگران بخواهیم نقش مشارکتی تماشاگران را اجرا کنند؛ و یا اصلاً از خیر آن بگذریم و نمایش را ادامه دهیم. این نشان می‌دهد که نمایش ما چه به لحاظ متن و چه اجرا و تمهیدات اجرایی بر اساس عناصر دراماتیک تئاترانراکتیو پایه‌گذاری نگردیده. این شیوه باید به‌صورت فی النفسه و ماهوی در متن و اجرا و تمهیدات خاص این شیوه طرح‌ریزی و به صحنه کشیده شود.

اما نمایش تله‌موش در خصوص بخش‌هایی از هملت است. درواقع یک گروه نمایشی می‌خواهند بر اساس نمایش هملت آزمودن بازیگری بگیرند. آن‌ها این تست‌ها را در برابر تماشاکنان انجام می‌دهند. این ایده در نوع خود درخور توجه است و قابل دفاع اما اینکه چگونه اجرا شود، خود حرف دیگری است.

اصولاً از ابتدا مشخص است که گروه دارند بازی می‌کنند؛ یعنی مراحل تست گرفتن را بازی می‌نمایند. یا ادای بازی کردن را درمی‌آورند و بازی را بازی می‌کنند. و این طبیعی نمی‌نماید. درحالی‌که باید به‌گونه‌ای باشد تا تماشاگران آنچه را که می‌بینند واقعی و طبیعی حس کنند. توگویی که دارد در لحظه اتفاق می‌افتد. بازی‌ها اگژله است. علت اینکه نویسنده و کارگردان به‌سوی این موضوع رفته‌اند نشان دادن زجر و رنجی است که بازیگران برای رسیدن به یک حس یا پروراندن یک شخصیت و... متحمل می‌شوند. آنان این رنج را عینی کرده و در قالب شبه شکنجه و یا اذیت و آزار نشانمان می‌دهند؛ مانند تحقیر، تند حرف زدن با بازیگر، تکرار عذاب‌آور یک جمله، ایجاد فضایی ترس‌آور و خفقان آلود و امنیتی و... در فشار قرار دادن روحی وجسمی بازیگر و... پرواضح است که تماشاگران پس از دیدن این صحنه‌ها چون از ابتدا در روند‌ نمایش دخیل نبوده در ادامه آن‌هم مشارکت نخواهد کرد. مگر تماشاگری که خود تئاتری است یا با تئاتر آشناست؛ که موردی این اتفاق می‌افتد. از همین رو شاید هر شب این مشارکت صورت نگیرد. تئاتر مشارکتی به‌گونه‌ای است که اگر شرکت تماشاگران در روند آن صورت نپذیرد عملاً اجرا متوقف خواهد شد و در روند اجرا خلل ایجاد می‌شود. نه آنکه مشارکت مخاطب علی السویه باشد. نمایش نگاهی هم به امروز ومسایل اکنون جامعه دارد. مسایل و مشکلاتی که جامعه با آن دست‌به‌گریبان است.

زمان نمایش کمی طولانی است از همین رو ریتم کند به نظر می‌رسد می‌توان جاهایی را حذف کرد و لطمه‌ای هم به نمایش وارد نخواهد آمد؛ مانند تکرارها یا ریتم به این بازیگران و حرکات و میزان آن‌ها. هرچند که شاید کارگردان با این تکرارها می‌خواهد تماشاگران راکمی آشفته کرده و اذیت کند و در تنگنا قرار دهد تا حس و حال یک بازیگر را در ک کنند، اما درجاهایی زیاده می‌نماید. تله‌موش به‌زعم نویسنده و کارگردان نام نمایشی است که هملت ترتیب می‌دهد تا بفهمد مادرش و عمویش آیا در قتل پدرش دست دارند یا خیر. هملت درنهایت به‌توسط هنرمندان تئاتر و اجرای نمایش می‌فهمد که قتل پدرش به دست عمو و با همکاری مادرش صورت پذیرفته. درواقع این هنرمندان تئاتر هستند که می‌توانند به‌اصطلاح مچ نابکاران و مستبدان و ظالمان را بازکرده و آنان را رسوا نموده و به عقوبت اعمالشان برسانند. درنهایت باید گفت با تمام این حرف‌ها شاهد نمایش بودیم که سؤالاتی را مطرح می‌کرد. ازاین رو تماشاگران را به تفکر وا‌می‌داشت. به کارگردان و نویسنده و گروه خسته نباشید می‌گویم.