در حال بارگذاری ...
...

هر چند که باید یادآور شد متوسلی اگر چه به توفیقات نسبی با تماشاگران عام دست می‌یابد و ‌البته این نیز برای او امتیاز مثبتی محسوب می‌شود، اما برای دستیابی به عمق نمایشنامه‌نویسی دینی باید از آموزه‌ها و تجربه‌ها و دستاوردهای پیشین این عرصه نیز بیش از این بهره ببرد تا بتواند اثری محکم‌تر برای صحنه نمایش دینی خلق کند.

هر چند که باید یادآور شد متوسلی اگر چه به توفیقات نسبی با تماشاگران عام دست می‌یابد و ‌البته این نیز برای او امتیاز مثبتی محسوب می‌شود، اما برای دستیابی به عمق نمایشنامه‌نویسی دینی باید از آموزه‌ها و تجربه‌ها و دستاوردهای پیشین این عرصه نیز بیش از این بهره ببرد تا بتواند اثری محکم‌تر برای صحنه نمایش دینی خلق کند.

بهزاد صدیقی:
نوشتن در زمینه زندگی و تاریخ اولیا و انبیا که به نوعی یکی از رویکردهای تئاتر دینی محسوب می‌شود، جدا از مطالعه و تحقیق در تاریخ و دین نیاز به تسلط‌های خاص حرفه‌ای به تکنیک و فنون نمایشنامه‌نویسی دارد. این تسلط و دانش، هر چند به طور نسبی در آثار نمایشنامه‌نویسانی که علاقه خاصی به چنین شخصیت‌ها و چنین تاریخی دارند، دیده می‌شود، اما چندان کافی نبوده یا حداقل گاهی آن چه در پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد، از پرداخت قوی و محکمی برخوردار نیست. بنابراین به نظر می‌رسد در ابتدا باید نمایشنامه‌نویس و سپس کارگردان بر جزئیات چنین وقایع و آدم‌هایی آگاهی تام و دقیقی داشته باشند تا با احاطه کامل بتواند اثری تئاتریکالیته بیافرینند؛ اثری که کمتر به نمایش‌های تلویزیونی از این نوع آثار، شباهت پیدا کند. شاید از میان موضوع، شخصیت، دیالوگ در چنین آثاری"موضوع" از اهمیت ویژه‌ای برخوردار باشد؛ زیرا پرداخت موضوع سبب می‌شود شخصیت‌ها و دیالوگ‌ها شکل و شمایل خود را پیدا کنند و زمانی که این امر محقق شود، نویسنده با درایت‌های لازم در پرداخت عناصر اصلی نمایشنامه توانایی‌ها و خلاقیت‌های خویش را به کار می‌گیرد تا اثری مناسب بنویسد و تولید کند. مهدی متوسلی با نمایشنامه‌های"زخم مدینه" و"خورشید کاروان" و اکنون با"اذان صبح" کوشیده است بخشی از علاقه ‌خویش را در نمایشنامه‌نویسی دینی ـ مذهبی به تصویر درآورد. او در اذان صبح کوشیده تا بخشی از نقاط ناپیدای آخرین روزهای زندگی امام علی(ع) را تصویر کند. این که نویسنده‌ای بر آن می‌شود تا بخشی از حیات ناپیدای شخصیت‌های دینی را به نمایش بگذارد تا اثرش از مسائل و حرف‌ها و موضوعات تکراری بری باشد، امر پسندیده‌ای است، اما نویسنده باید با آگاهی تام از این حاشیه‌ها بتواند وجوه دراماتیکی این نقاط ناپیدا و حاشیه‌های تاریک زندگی چنین اشخاصی را به درستی پیدا کرده و برجسته سازد. در واقع برجسته سازی موضوع و یا رنگ امروزی بخشیدن به چنین موضوعاتی در تئاتر دینی از کارهای مهم نمایشنامه‌نویس به شمار می‌رود و الا نمایشنامه‌های دینی با چنین موضوعاتی کمتر زمینه ارتباط با مخاطب را فراهم می‌آورد. به خصوص آن که این موضوعات با شخصیت‌هایی همچون حضرت علی(ع) پیوند خورده باشد و تماشاگر و مخاطب امروزی جدا از روبه‌رو شدن با تعزیه و شبیه‌خوانی درباره این شخصیت، نمونه‌های تصویری(سریال امام علی(ع و نمایشی("مهر و آینه‌ها" نوشته و کار حمید امجد، "امیر(ع) " نوشته محمد رحمانیان و"مجلس ضربت زدن" نوشته بهرام بیضایی) پیش از نمایش اذان صبح دیده باشد. دوری جستن از احساسات‌گرایی و بازی با احساسات مخاطب و اغراق‌گویی در متن چنین نمایشنامه‌هایی وظیفه‌ای است که نویسنده به عهده دارد تا تماشاگر یا مخاطب اثر نوشته شده یا اجرا شده را بپذیرد وگرنه اثر برای او آزارنده خواهد بود. هر چند که باید یادآور شد که شاید تماشاگر عام از این جنبه‌ها استقبال کند و اساساً منتظر لحظاتی باشد که زمینه‌های احساسات‌گرایی او را فراهم آورد تا پس از پایان متن و اجرا، با حس سبکی و راحتی از ماجرا فاصله بگیرد. برای نمونه در خصوص وارد شدن به زندگی امام علی(ع) یا امام حسین(ع) و تبدیل آن به اثر نمایشی می‌توانیم به دو اثر بهرام بیضایی"روز واقعه" در قالب فیلمنامه و"مجلس ضربت زدن" در قالب نمایشنامه اشاره کنیم. بیضایی در روز واقعه همزمانی واقعه عاشورا را با ندای درونی مرد مسیحی تصویر می‌کند و چگونگی دگرگونی و تغییرات روحی و شخصیتی این مرد را نشان می‌دهد. تماشاگر هرگز نمود عینی واقعه عاشورا را در تصویر نمی‌بیند، بلکه تأثیرات آن و بخشی از مسائل پیرامون آن را در مقابل چشمان خود مشاهده می‌کند یا در مجلس ضربت زدن از گروهی که قرار است نمایشی درباره شخصیت‌ حضرت علی(ع) را به صحنه بیاورند سخن می‌گوید. در واقع نمایشنامه با استفاده از عناصر نمایشی، نمایش در نمایش را تصویر می‌کند که در آن شخصیت علی(ع) هرگز نشان داده نمی‌شود و اما درباره او آدم‌ها آن قدر سخن می‌گویند که گویی او تنها کسی است که در صحنه حضور دارد، به نوعی می‌توان گفت چالش او در این اثر بر سر نشان دادن یا نشان همین شخصیت در صحنه تئاتر و متن نمایشنامه است. به این سبب می‌توان گفت که نماینشامه‌ای همچون اذان صبح اگر چه بخشی از حاشیه‌های لحظات پیش از شهادت امام علی(ع) را دستمایه کار خود قرار می‌دهد، اما به سبب آن که پرداخت نمایشی آن از قوت و قدرت لازمه برخوردار نیست و شخصیت‌ها و به خصوص دیالوگ‌ها و زبان اثر انسجام کافی ندارند، در نتیجه قوت نمایشی آن هم کمرنگ جلوه می‌کند. به خصوص آن که در فصل پایانی چون از این وجوه کم می‌آورد، احساسات تماشاگر را هم مورد هدف قرار می‌دهد تا بدین وسیله بتواند به ارتباط با تماشاگر دست یابد. جدا از آن پایان‌بندی نمایشنامه هم پایان‌بندی درستی به نظر نمی‌رسد، زیرا تماشاگر همچنان منتظر ادامه ماجراست در حالی که نمایشنامه با خروج تابوت امام علی(ع) ناگهان تمام می‌شود بی آن که نشانه‌هایی از لحظه پایان در متن وجود داشته باشد یا تمهیدی اندیشیده شود که پایان ماجرا، تماشاگر را در انتظار غیر منطقی قرار ندهد. به هر حال آن چه می‌توان در خصوص چنین نمایشنامه‌هایی یادآور شد این است که نمایشنامه‌نویسی دینی علاوه بر آن چه در سطور پیشین به آن اشاره شد، نیاز به پرداخت دقیق و درست دارد و نمایشنامه‌نویس می‌باید به دور از شتابزدگی به این مهم اهتمام بورزد. به خصوص آن که نمایشنامه اذان صبح تلاش دارد از روایت‌های تاریخی در خصوص زندگی شخصیتی همچون امام علی(ع) بهره گیرد. شاید اگر نویسنده این اثر از چنین واقعه‌ای الهام می‌گرفت یا از حواشی این واقعه به صورت نمایش در نمایش یا هر شکل بهتر دیگری که به نفع نمایشنامه تمام می‌شد، استفاده می‌کرد، اکنون تماشاگر حرفه‌ای نیز به باور بیشتری از موضوع دست می‌یافت. جلال ستاری در کتاب تئاتر و دین(1) می‌نویسد:«هنرمند اگر اندیشه‌ها و حتی جزئیات دینی را به زبان نو یعنی امروزین(2) در عین حفظ امانت یعنی وفاداری به روح مطلب و جان کلام، بیان کند، مخاطبان بیشتری خواهد یافت و برعکس آرمان‌گری‌های لبریز از احساساتی‌گری و زیبایی شناسی آکادمیک و تاریخ نمایی‌های بی روح و فاقد شور و سوز الهام و زبان بازی‌های به ظاهر کهن‌گرا به جای جلب و جذب مردم، دفع‌شان می‌کند.»
هر چند که باید یادآور شد متوسلی اگر چه به توفیقات نسبی با تماشاگران عام دست می‌یابد و ‌البته این نیز برای او امتیاز مثبتی محسوب می‌شود، اما برای دستیابی به عمق نمایشنامه‌نویسی دینی باید از آموزه‌ها و تجربه‌ها و دستاوردهای پیشین این عرصه نیز بیش از این بهره ببرد تا بتواند اثری محکم‌تر برای صحنه نمایش دینی خلق کند.
پی‌نویس:
1- تئاتر و دین نوشته گابریل مارسل، ترجمه جلال ستاری، انتشارات نمایش، چاپ اول، 1381، فصل سوم به قلم مترجم با عنوان گفتار هنر دینی
2- داریوش مهرجویی خواست فیلم هامون را با چنین الهامی بسازد ( از توضیح ستاری در پی‌نویس کتاب)