گفتوگو با بابک والی، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر
در طول این چند ساله به واسطه همین نمایشنامهخوانیها، تحول بزرگی در عرصه نمایشنامهنویسی و حتی اجرا هم رخ داده است.
مهیار رشیدیان:
اشاره:
فعالیت هنری بابک والی، از سال 1342 آغاز و بعد از آن، با وجود سه سال فعالیت در عرصه تئاتر مشهد، راهی تهران میشود. اما دغدغهها و ضرباهنگ زندگی پایتخت، روز به روز او را بیشتر از تئاتر دور میکند.
او از 1345 تا 1358 چیزی در حدود هشت سال، از تئاتر دور میشود. در واقع شروع جدی و حرفهای بابک والی را میتوان از 1358 رقم زد. والی تاکنون آثار بسیاری را نوشته، کارگردانی و یا بازی کرده است. از شرح این فعالیتها، او، خود میگوید.
در حال حاضر مشغول به انجام چه کاری هستید؟
هم اکنون درگیر بازی در دو تئاتر کمدی هستم که یکی در مجموعه فرهنگی هنری تهران، یا کمدی سفید اجرا میشود. نام این نمایش"داماد فرنگی" است و دیگری نیز"دزدان عشق" که در سالن نمایش سینما شهر قشنگ به صحنه رفته است.
از پیش از این بگویید.
بعد از وقفه هشت سالهای که زندگی در تهران برای من پیش آورد، دوباره از 15 اردیبهشت 1358 شروع به کار و فعالیت در تئاتر کردم. حاصل این اوقات، بازی در بیش از 84 نمایش، 52 سریال تلویزیونی، هفت فیلم سینمایی و بیش از 15 فیلم کوتاه است. در حدود 15 سال در بنیاد شهید بودم که در آن سالها نیز مسؤولیت واحد فیلم و تئاتر این اداره را به عهده داشتم.
حدود سالهای 1376 یا 77 بود، به گمانم نمایشنامهای به نام"تهران 1500"، از شما منتشر شد. آیا همچنان نوشتن را ادامه میدهید؟
قطعاً! کسی که با نوشتن آشنا میشود، دیگر توان رها کردن این کار را ندارد. در واقع تاکنون در حدود شش اثر چاپ و منتشر کردهام که در حدود سه کتاب از این مجموعه، نمایشنامه هستند. "تهران 1500"، "تراژدی شیطان در خواب" و"وقتی که شب فرا میرسد". البته تاکنون سه فیلمنامه هم منتشر کردهام.
در دیگر این آثار، همچنان همان مفهوم و تم تهران 1500 را رعایت کردهاید؟
به جرأت میگویم که یکی از دلایل انتشار یک اثر در حال حاضر، تفاوت آن نوشته و اثر منتشر شده قبلی است. یعنی اصولاً آثار من دارای تفاوتهای اساسی هستند که یکی از انگیزههای اصلی نوشتن آنها، تفاوتهای موضوعی و مفهومی این آثار است. اصولاً این گفته، الگو و اساس کار من در تمام زمینههاست. این حرف به آن معنی است که در واقع من از تکرار خودم پرهیز میکنم.
نحوه مطالعه کردنتان چگونه است؟ به همان اندازه خواندن، نوشتن را هم همراه میکنید یا بالعکس؟
من مدام میخوانم. حتی اگر مشغول نوشتن هم نباشم، باز هم میخوانم. اصولاً خواندن، خلاقیت هر فرد را تقویت میکند. به خصوص اگر فرد مورد نظر، بازیگر یا نمایشنامهنویس هم باشد. خب، این تلاش چند برابر میشود.
نام تأثیرگذارترین کتابی که تا به حال خواندهاید را بگویید.
من کتاب"در طبیعت اشیاء" را بسیار دوست داشتم و آن را تا به حال بارها خواندهام. این کتاب نوشته یکی از امپراتوران روم باستان است. گذشته از این اثر، اصولاً من نوشتارهای فلسفی را میپسندم، نوشتههایی که در حین خواندن چنگ به درونت میاندازند. چنان محکم چنگ میزنند که رها کردن کتاب یکی از مشکلترین کارها میشود. البته شفیعیکدکنی کتابی را در مورد زندگی ابوسعید ابوالخیر نوشته، به گمانم، به نام"اسرار التوحید"، من این کتاب را هم بسیار دوست داشتم و اصولاً برایم تأثیرگذار بود.
آیا به دیدن و شنیدن نمایشنامهخوانیها میروید، از آخرین کاری که شنیدهاید، بگویید. اصولاً نظرتان درباره نمایشنامهخوانی چیست؟
در طول این چند ساله به واسطه همین نمایشنامهخوانیها، تحول بزرگی در عرصه نمایشنامهنویسی و حتی اجرا هم رخ داده است. درواقع، آخرین اثری که چندی پیش در خانه تئاتر شنیدم، نمایشنامه"آخرین فرصت برای شوهر بودن" یک کار نو بود، در تئاتر و به خصوص در نمایشنامهنویسی امروزها... و در واقع این اثر از یک پیامد بسیار وحشتناک خبر میداد. به عنوان مثال اگر در جهان یک تغییر یا جا به جایی به وجود بیاید، چه نتیجهای خواهد داشت... مثلاً زنهای ما مرد میشدند و مردها زن...
اکنون در حال اجرا در مجموعه فرهنگی هنری تهران، سینما شهرقشنگ، قبلتر هم در تئاترهای لالهزار کار کردهاید. تفاوت عمدهای این تالارها با تالارهای حرفهای تئاتر در چیست. تالارهایی مثل وحدت، سنگلج، هنر، تئاترشهر و...؟
عمدهترین تفاوت به عقیده من در این است که در این آثار راحتتر با عموم مردم در ارتباط هستیم. گذشته از ارتباط، حتی بررسی بسیاری از مسائل جامعه هم به همراه این قشر، بسیار راحت و شیرینتر است. آنها به سادگی و راحتی با ما ارتباط میگیرند نه با فلسفهبافی و حرفهای آنچنانی...
بیشتر با چه عنوانی در تئاتر فعالیت میکنید؟
اولویت کار من با نوشتن است. اما همراه نوشتن دغدغه بازی و کارگردانی را هم دارم و در نهایت بیشترین فعالیت من، صرف بازیگری میشود؛ یعنی حتی وقتی کاری پیشنهاد میشود، در حین خلق نقش مورد نظر، همچنان به نوشتنهایم ادامه میدهم. به عنوان مثال اکنون که با شما صحبت میکنم، ساعت سه بعد از نیمه شب است. تا به حال هم درگیر اجرا بودهام. یعنی نصفه شب به خانه رسیدم و تا پاسی از شب را بیدار میمانم.