در حال بارگذاری ...
...

هر نمایشی‌ ساختاری برای اجرا دارد اگر به طراحی صحنه توجه کرده باشید یک ساعت ‌به شکلی نمادین است که زن‌ها از د‌اخل آن به صحنه می‌آیند، در واقع از زمان گذشته می‌آیند.

هر نمایشی‌ ساختاری برای اجرا دارد اگر به طراحی صحنه توجه کرده باشید یک ساعت ‌به شکلی نمادین است که زن‌ها از د‌اخل آن به صحنه می‌آیند، در واقع از زمان گذشته می‌آیند.

نیلوفر رستمی:
اشاره:
نمایش"دنیای زن‌ها" تجربه اخیر حسین سحرخیز است که به زندگی چهار زن در تقابل با مردها می‌پردازد. سحرخیز پیش از این نمایش‌هایی مانند"رابعه و بکتاش"، "سه قلوها" و"مجلس وارتان آهنگر" را روی صحنه برده است. دنیای زن‌ها نوشته حسن مشکلاتی و با بازی مهری مهرنیا، پردیس افکاری، ناهید مسلمی، تبسم هاشمی و ساقی عقیلی در تالار کوچک تئاترشهر روی صحنه می‌رود.
این متن از فمینیسم می‌گوید در حالی که به نظرم کاملاً هم ضد زن بود. چرا که زن‌ها در این نمایش فاقد شعور هستند؛ هر ظلمی را از سوی مردها می‌پذیرند و حتی زنی‌ با ادعای فمینیستی در آخر عقده‌ای خوانده می‌شود. بالاخره متن می‌خواهد از فمینیست دفاع کند یا آن را بکوبد؟
در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که اکنون فمینیست در دنیا چهار مرحله را طی کرده و در حال سپری کردن مرحله چهارم در جوامع پیشرفته است. در این مرحله فمینیسم به این نتیجه رسیده که زن‌ها و مردها لازم و ملزوم هستند و مکمل یکدیگرند. اما در ایران فعلاً زن‌ها در حال دفاع از حقوق اولیه خود هستندو در واقع در مرحله دوم فمینیسم به سر می‌برند. زن‌های ایرانی مرد را در مقابل خود می‌دانند و همیشه با مردها دچار چالش و مبارزه هستند و به گمانشان آن‌ها مانع رشد و پیشرفت‌شان می‌شوند. سه زن نمایش من می‌توانند به واقع دوستان دوران دانشجویی منظر باشند و یا هر یک نشان دهنده وجوه شخصیتی او. اسامی آن‌ها نیز بازگو کننده همین معناست. عاطفه جنبه مهربانی و عطوفت منظر است. فتانه جذابیت ظاهری و فیزیکی منظر و ‌زینت هم وجه سنتی شخصیت او است وجهی که همچنان در اکثر زن‌های تحصیل کرده و به روز جامعه ‌وجود دارد. به هر حال هر کدام از آن‌ها دیدگاه خودشان را درباره زندگی با مرد بیان می‌کنند. نه نویسنده و نه گروه اجرایی هیچ کدام نخواست‌ در مقام قضاوت برآیند و قضاوت را بر عهده تماشاگر گذاشت‌ که خودش وجه برتر شخصیتی منظر و وجه موفق‌تر و کامل‌تر او را انتخاب کند. در یک جایی از نمایش به صراحت گفته می‌شود که اگر ما سه زن، یک نفر بودیم، می‌توانستیم زن کاملی باشیم. هر کدام از آن‌ها به تنهایی با منطق خود در زندگی شکست خوردند، منظر زنی است که مدام با مردها جنگیده و عاطفه که فکر می‌کند فقط ماندن در کنار مردی که دوستش دارد، همه چیز است و فتانه که فکر می‌کند تنها با بازی‌هایی ظاهری در عرصه عشق می‌تواند قهرمان باشد. این‌ها هیچ کدام به تنهایی نتوانستند به نتیجه برسند و عاقبت متوجه می‌شوند با جمع هر سه زن، زن کاملی شکل می‌گیرد.
متن و اجرا راه گریزی برای زن‌ها و مردها نگذاشته است، هر کدام از زن‌ها به نوعی بدبخت و محکوم به فنا تلقی می‌شوند و مردها به تعبیر زن‌ها همه آدم‌هایی کتک زن، خیانتکار و نابود کننده هستند. حتی در آخر درباره منصور هم این تصور پیش می‌آید که چون او قبلاً یک بار ازدواج کرده و بچه‌اش بی مادر مانده است با زن دومش کنار آمده است! و یا ایرج و قدرت.
نه، منصور این طور نیست و ایرج هم. ‌منظر جوابی به عشق ایرج نداده بنابراین او هم مورد ظلم واقع شده است. در این نمایش زن و مرد هر دو نقد می‌شوند. ایرج هم به دلیل نگرفتن پاسخ مثبت از سوی منظر معتاد می‌شود و فتانه را مجبور به اعمالی خلاف می‌کند. در نمایش عاطفه و فتانه نظرات منظر را رد می‌کنند. چرا عاطفه یا فتانه عاشق ایرج شده‌اند؟! حتماً در او نکته قابل قابل توجهی دیده‌اند. واقعیت این است که هر سه از دید خودشان مردها را مورد تحلیل قرار می‌دهند. به نظرم نقطه عطف نمایش همین نگاه فمینیستی است که در میان زن‌های ایرانی وجود دارد، همین نگاه باعث از بین رفتن روابط درست میان زن و مرد می‌شود و لطمه به اساس زندگی و روابط اجتماعی و پایه‌های خانواده می‌زند. نمایش می‌گوید که هر سه زن باید یک زن شوند تا بتوانند روابط اجتماعی درستی با مردها برقرار کنند.
حالا چرا شما به عنوان یک مرد خواستید نمایشی با مضمون فمینیستی روی صحنه بیاورید؟ و چرا فکر می‌کنید حتماً باید هر سه زن نمایش جمع شوند تا یک زن کامل متولد شود آیا همه زن‌های ایرانی همین سه وجه را در ارتباط‌شان با مردها دارند؟
اتفاقاً فکر می‌کنم که بیشتر مردها با دیدن این نمایش به فکر فرو می‌روند و تأثیرش بر مردها بیشتر از زن‌هاست. در جوابی دقیق به سؤال شما باید بگویم من نخواستم که قضاوت کنم اما هنرمند باید نسبت به اطرافش حساس باشد و معضلات را به نقد بکشد. حتماً نباید این مسائل از سوی زن‌ها مطرح شوند. به عنوان یک روشنفکر و بدون تعصبات جنسیتی باید درباره نقاطی که ‌‌در حق زنان اجحاف می‌شود، حرف زد و آن را به چالش کشید. کار قبلی من هم در مورد یک زن بود. داستان رابعه که از سوی برادرش مورد ظلم واقع می‌شود. ما نمی‌توانیم این مسائل را ندید بگیریم وقتی ما در دامن زنان(مادران) ترتیب می‌شویم. اگر ادعای هنرمند بودن داریم به نظرم باید بدون تعصب به مسائل اطراف خود بپردازیم.
چرا لباس‌های ساده‌تر برای بازیگران انتخاب نکردید، به نظرم ‌برای تماشاگر امروزی ملموس‌تر می‌شد.
هر نمایشی‌ ساختاری برای اجرا دارد اگر به طراحی صحنه توجه کرده باشید یک ساعت ‌به شکلی نمادین است که زن‌ها از د‌اخل آن به صحنه می‌آیند، در واقع از زمان گذشته می‌آیند. صندوقچه‌ای هم که در کنار صحنه گذاشته شده در همان امتداد زمان است که البته علاوه بر این که نقش گذشت زمان را به دوش دارد، سنبل ارزش‌های زن ـ مادر نیز است همان طور که زنانی مانند عاطفه، فتانه و زینب وارد صندوق می‌شوند و از آن بیرون می‌آیند. ما لباس فتانه را براساس تفکرات و موقعیتی که در آن قرار دارد، انتخاب می‌کردیم.
دلیل انتخاب اولین لباس فتانه چه بود؟
فتانه معتقد است که زن صرفاً‌ با ظاهرش می‌تواند مردها را جذب کند و بعد هم که تبدیل به زن خیابانی می‌شود بنابراین باید لباسی به او می‌پوشاندیم که جلوه‌گر تفکراتش باشد و براساس مشورت‌هایی که با خانم ملکی(طراح لباس نمایش) داشتم و همچنین با در نظر گرفتن محدودیت‌های موجود چنین لباسی را برایش انتخاب کردیم.
شخصیت منظر در نمایش به کرات به شکلی هیستریک می‌خندد. دلیل این خنده‌ها چیست؟
این خنده‌ها به شخصیت منظر برمی‌گردد. منظر زنی است که در جوانی بسیار زیبا بوده و حالا در پیری دچار یأس و افسردگی شده، به دنبال آن ‌‌ارتباطش را با جهان قطع کرده، خودش را در زیرزمین خانه‌اش حبس کرده و سه زن را در ذهنش مرتب به چالش می‌کشد. طبعاً چنین زنی نمی‌تواند رفتار معقول و منطقی داشته باشد. این آدم‌ خنده‌ها، گریه‌ها و رفتارش باید غیر متعارف باشد. دقیقاً مانند آدم‌هایی از این دست که با آن‌ها برخورد می‌کنیم که یک جور دچار افکار مالیخولیایی هستند. می‌خواستم این خنده‌ها همان وجه مالیخولیایی منظر را به تماشاگر بیشتر نشان دهد.
از انتخاب مهری مهرنیا بگویید؟
از مهری مهرنیا خبرهایی داشتم مبنی بر این که به خاطر تنهایی و ماندنش در خانه بسیار دلگیر و ناراحت است و کسی هم به او سر نمی‌زند. وقتی به دیدنشان رفتم و پیشنهاد کار دادم،‌ مشتاقانه پذیرفتند. حتی در روزهای تمرین با وضعیت جسمانی که داشتند با شوق سر تمرین‌ها می‌آمدند و اگر چه به سختی سه طبقه را بالا می‌آمدند اما باز هم سر تمرین‌ها حاضر می‌شدند. به غیر از این نکته شرایط سنی ایشان با شخصیت مادر که قرار بود بازی کنند، بسیار مناسب بود. دوست داشتم به بهانه بازی در نمایش من یک جور از او برای بازگشتش به صحنه پس از 18 سال تقدیر شود که اتفاقاً‌ در روز 20 آبان ماه هم این اتفاق با حضور مدیر مرکز و دیگر مسؤولان اتفاق افتاد که در روحیه ایشان هم‌ خیلی تأثیر داشت. ضمناً مدیر مرکز گفتند که دستمزد مهری مهرنیا را مرکز تعیین می‌کند و خودش به عنوان هدیه به او پرداخت خواهد کرد که از این بابت هم بسیار خوشحالم.