در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از فعالیت کارگاه‌های نمایش در شیراز

ساغر حلاج حالا دیگر تئاتر شیراز جانی تازه یافته، گویی مقدر بوده که نمایش در شیراز پوست بیاندازد و شکلی دیگر بیابد. اکنون در این شهر هشت کارگاه نمایش در حال فعالیت هستند و هر کسی که بخواهد نشانی از هنرهای نمایشی بگیرد ...

ساغر حلاج

حالا دیگر تئاتر شیراز جانی تازه یافته، گویی مقدر بوده که نمایش در شیراز پوست بیاندازد و شکلی دیگر بیابد. اکنون در این شهر هشت کارگاه نمایش در حال فعالیت هستند و هر کسی که بخواهد نشانی از هنرهای نمایشی بگیرد باید شب‌ها سری به گوشه خلوت کنار تالار حافظ بزند. آنجا که دکتر جعفری کارگاهش را برپا کرده و در حال تولید یک نمایش برای اجراست؛ «غریبانه» نام نمایشی است که او آماده می‌کند. کارگاه او، کارگاه مرکزی تئاتر شیراز است. عده‌ای از هنرمندان خبره که خود صاحب کارگاه و گروه هستند در کارگاه مرکزی جمع می‌شوند تا تحت تربیت استاد در فرآیند خلاقه نمایش، نیروی خود را به کار گیرند. نمایش «غریبانه» که به زودی در تالار حافظ اجرا می‌شود، تم و موضوعی اجتماعی دارد و ارتباط با توده مردم را نشانه می‌گیرد. دکتر «جعفری» به عنوان سرپرست کارگاه مرکزی می‌گوید: «تئاتر هنری مقدس است که اصلی‌ترین هدفش خودسازی و تربیت است.» بازیگران او طی بیست و پنج جلسه با مبانی تئوریک و اصول عملی کارگردانی آشنا شده‌اند و حالا بر بلندای دکوری زیبا دیالوگ‌هایشان را مرور می‌کنند و دکتر «جعفری» به عنوان کارگردان اثری که خود نوشته است با زیرکی و نگرانی توامان کار بازیگرانش را دنبال می‌کند. زندگی جوانی به نام «حبیب» دستمایه این تراژدی مدرن است. دکتر «جعفری» به برنامه کارگاه‌های نمایش بسیار امیدوار است و طرحی دراز مدت برای بهبود هنر نمایش در شیراز پی‌افکنده است. پس منتظر می‌مانیم تا نمایش او اجرا شود و میوه‌های درخت هنر به بار بنشیند. علاوه بر فضای خلوت کنار تالار حافظ که محل تمرین کارگاه مرکزی است، به تالار «ابوریحان» می‌رویم تا در هیاهوی بازار مکاره‌ دروازه کازرون، رنگ‌هایی دیگر از هنر نمایش بیابیم. در همسایگی میوه و ماهی فروشان، شش کارگاه نمایشی هر روزه در ساعاتی مشخص به تمرین و آموزش می‌پردازند. در سالن اصلی تالار ابوریحان «بابک لطیفی» به همراه اعضای کارگاهش به تمرین و تولید یک نمایش مشغول است. «خنده با صدای بلند» نام نمایشی است که او در کارگاهش آماده می‌کند. هنرمندانی جوان، با شوق و انرژی مضاعف روی صحنه به ارائه نقش می‌پردازند. در این کارگاه نیز نمایشی مدرن با دستمایه‌ای اجتماعی تمرین می‌شود. کارگردان اثر با لبخند می‌گوید، تئاتر عمل محض است و عمل دروغگویان را رسوا می‌کند. از او می‌پرسم که چرا در نمایشتان از لحنی تند و صریح برای دیالوگ‌ها استفاده کرده‌اید؟! او می‌خندد و می‌گوید صراحت و تندی بهتر از نفاق و دورویی است. این طور نیست؟! ... نمایش آنها نیز به زودی در همین سالن به اجرا در خواهد آمد. اگر به پلاتوی دیگر این مجموعه برویم متوجه می‌شویم که در این مکان کوچک بدون امکانات، دو کارگاه دیگر هر روز صبح و بعدازظهر در حال فعالیت هستند. هر صبح کارگاه نمایش آقای «پورشکیبایی» هنرمند پیشکسوت در این مکان برپاست و بعدازظهرها کارگاه آقای «شهسواری» در حال کار است. «پورشکیبایی» پس از دوران آموزش و تربیت نفرات‌اش حالا به زندگی «سعدی شیرازی» روی آورده است. او نمایشی به نام «معجون» را پیرامون زندگی این شاعر گرانقدر به اجرا در خواهد آورد. تعداد اعضای کارگاه او به بیش از بیست تن می‌رسد. از این مسئله پیداست که با نمایشی پر پرسوناژ و شلوغ طرف خواهیم بود. «پورشکیبایی» نیز چنین می‌گوید: پس از سال‌ها با مدیری طرفیم که از ما حمایت می‌کند، پس چرا کار نکنیم؟! ... از حرف‌هایش پیداست که سینه سوخته هنر نمایش است. او بسیار حساس به نظر می‌رسد و مدام از نحوه تربیت شاگردانش سخن می‌گوید. بعدازظهرها نیز در این مکان، تنها کارگاه نمایش‌های آیینی و سنتی شیراز به کار می‌پردازد. آقای «شهسواری» سرپرست این گروه از هنرمندان خبره نمایش‌های سیاه‌بازی و مفرح به شمار می‌رود. او سال‌هاست که با کار مداوم جایگاهی برای خود دست و پا کرده و حالا با گروه بیست و چند نفره خود به تمرین و آموزش می‌پردازد. در محوطه بیرونی تالار «ابوریحان» یعنی در تالار «لایق» نیز دو کارگاه دیگر به کار مشغولند. یکی کارگاه نمایش بانوان با سرپرستی «بهار شفیعی» متشکل از چند دختر جوان که پس از چند هفته آموزش، متنی به نام «هفت عکس قدیمی برای مریم» را تمرین می‌کنند. این نمایشنامه که توسط خود کارگردان نوشته شده، پیرامون مشکلات زنان است و تلاش می‌کند تصویری زنده و واقعی از آنان ارائه دهد. دختران جوان دور هم می‌نشینند و متن را روخوانی می‌کنند. در نمایش آنان زنی به نام مریم در هفت دوره تاریخی نشان داده می‌شود. آنها از دوره قاجار شروع می‌کنند و به جنگ و پس از جنگ می‌رسند. «بهاره شفیعی» دارای مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی است. او در رابطه با کارش چنین می‌گوید: « کارگاه نمایش بانوان شیراز یک ضرورت بود، نه اتفاق. این بچه‌ها به دنبال تربیت و آموزش گرد هم می‌آیند، نه شهرت و خودنمایی ...» از او درباره نمایش‌اش می‌پرسم. می‌گوید: طی چند هفته آینده آماده خواهیم شد. آن وقت به تمام سؤالات شما پاسخ خواهم داد.»
به غیر از این کارگاه در تالار لایق یکی دو گروه کوچک و مستقل دیگر وجود دارند. علاوه بر آنها آقای «هودی» بازیگر برجسته و پیشکسوت تئاتر شیراز نیز در کارگاهش تعدادی جوان با انگیزه را آموزش می‌دهد. او معتقد است که هنوز زمان اجرای نمایش‌اش فرا نرسیده است. جوانان باید ابتدا خوب آماده شوند و سپس به روی صحنه بروند. همنشینی با این هنرمند قدیمی آدم را سر ذوق می‌آورد. او بسیار پرانرژی و شوخ طبع است. وقتی کنارش می‌نشینی گویی کنار تاریخ زنده نمایش در شیراز نشسته‌ای. حرف‌های عبرت‌آموز دارد و خاطرات تلخ و شیرین بسیار، در تالار «احسان» هم کارگاه نمایش آقای «رزاقی» برپاست. او نیز مثل همیشه برای عامه مردم کار می‌کند. با داستانی جذاب که بر اساس یکی از نمایش‌های شکسپیر نوشته شده است. «رزاقی» درباره این اقتباس می‌گوید: «تم نمایش من عشق است. یک رمئو و ژولیت در شیراز قدیم» او نمایشی با موضوعی همه فهم و با لباس‌های رنگارنگ و طراحی و موسیقی روی صحنه خواهد برد. علاوه بر اینها، کارگاه نمایش آقای «سلیمی» هم پس از یک دوره کار به خاطر آغاز ماه مهر و بازگشایی مدارس فعالیتش را معلق گذاشته است. او معلم است و بازیگرانش هم در آستانه یک زندگی جدید. او می‌گوید: «ما نمایش «طوبای بهشت» را آماده می‌کردیم اما به دلیل ازدواج یکی از بازیگرانم متوقف شده‌ایم.» ذهنی گیرا دارد و بازیگری را خوب می‌داند. کارگاه نمایش آقای «مومنی» هم در حال آماده‌سازی یک کار است. اما مکان تمرین‌اش نامشخص است. می‌گوید دست نگه‌داشته‌ایم تا مرخصی بازیگرانم به پایان برسد. اما بدون شک اجرا خواهیم کرد. این طور که پیداست تنور تئاتر در شیراز گرم گرم است. فقط باید منتظر ماند و دستپخت هنرمندان شیرازی را چشید. امید که با درایت و کاردانی مسئولین و با حمایت مردم، درخت تئاتر شیراز به بار بنشیند.