«محمد اطبایی»، مدیر روابط عمومی امور بینالملل مرکز هنرهای نمایشی، در گفت و گو با «نمایش» عنوان کرد:
بارها این انتقاد از سوی هنرمندان مطرح شده است که چرا تنها افراد خاص و شناخته شده، همه ساله به خارج از کشور سفر میکنند و مرکز هنرهای نمایشی نیز، از آنها حمایت میکند؟! «محمد اطبایی» معتقد است هیچگونه شبهه و روابط بیرون ...
بارها این انتقاد از سوی هنرمندان مطرح شده است که چرا تنها افراد خاص و شناخته شده، همه ساله به خارج از کشور سفر میکنند و مرکز هنرهای نمایشی نیز، از آنها حمایت میکند؟! «محمد اطبایی» معتقد است هیچگونه شبهه و روابط بیرون قاعدهای تاکنون آنها را برای فرستادن گروهی به خارج از کشور مجاب نکرده است. این امر بهانهای شد تا سؤالات بیشتری پیرامون فعالیت امور بینالملل مرکز مطرح کنیم:
ظرفیت تئاتر ما در عرصه بینالمللی چقدر است و ما تا چه اندازه میتوانیم در این عرصه، فعالیت داشته باشیم؟
واحد امور بینالملل چند سالی بیشتر نیست که فعالیت خود را به شکل جدی شروع کرده است. تا قبل از آن، آقای «کربلایی» و در زمان آقای «شریف خدایی»، خود ایشان مسئولیت این امور را عهدهدار بودند. تا قبل از آقای «نشان» نیز مسئولیت این امور به صورت متمرکز انجام میشد و سیاستگذاریها و اعزامها از این کانال صورت میپذیرفت. ولی از زمان مدیریت ایشان که بنده مسئولیت امور بینالملل را برعهده گرفتم، در راستای کاهش تصدیگری دولت و واگذاری به بخش خصوصی، سیاستی را پیش گرفتیم که طی آن، یک رابطه مستقیم بین هنرمندان، مجامع و جشنوارههای بینالمللی برقرار شود. تصور ما بر این بود که این سیاست با استقبال هنرمندان روبرو میشود؛ ولی از آنجایی که ماهیت تئاتر ما دولتی است و تصمیمگیری و بودجهاش از طریق مرکز هنرهای نمایشی تأمین میشود، با مقاومت هنرمندان روبرو شد. ما هنرمندان را تشویق میکردیم که با مجامع جهانی، ارتباط داشته باشند. ولی هنوز هم بعضی از هنرمندان هستند که در مقابل این سیاستگذاری مقاومت میکنند و انتظار دارند تا مرکز هنرهای نمایشی همه کارها و سفرهای خارجیشان را تأمین کند. در عین حال، تعدادی از گروههای نمایشی هم هستند که به طور مستمر با جشنوارههای خارجی در ارتباط هستند و خودشان، رایزنیهای لازم را انجام میدهند. آمار و ارقام نشانگر موفقیت نسبی این سیاست است. یعنی از سال 82، ما با افزایش قابل ملاحظه سفرهای خارجی روبرو هستیم. در سال 83، این حضور به 42 سفر ارتقا یافت و در سال 84 فکر میکنم نتیجه این سیاستگذاری به شکل مشهودی دیده شد و آن هم 70 حضور بینالمللی گروههای ایرانی در اقصی نقاط جهان بود که از این میان، 50 حضور به ارتباط مستقیم گروهها با جشنوارههای خارجی برمیگشت و کوچکترین هزینهای هم برای مرکز هنرهای نمایشی در بر نداشت. البته نه به این معنی که مرکز هنرهای نمایشی بخواهد از مسئولیتاش در قبال حضورهای بینالمللی شانه خالی کند. بلکه ما میخواستیم این ارتباط مستقیم به عنوان یکی از ارکان حرفهای بودن گروهها، به وجود بیاید و در جایی هم که آنها به کمک مالی و معنوی ما نیاز داشتند، با توجه به اولویتها و امکانات، هر کاری که از دستمان بر میآمد، انجام میدادیم. بالطبع از همان زمان هم یک شورای تصمیمگیری شکل گرفت و در ابتدا، به صورت شفاف با اعلام برنامهها و تعیین نیازمندیها، شروع به فعالیت کرد. خوشبختانه با حضور آقای «پارسایی»، این شورا با همان شکل ادامه یافت و اعضای شورا به شکل جدیتری این سیاست را دنبال کردند. ما حتی این شورا را تخصصی کردیم؛ به طوری که چندتن از هنرمندان هم در تصمیمگیری امور بینالملل نقش بسزایی دارند. متأسفانه هیچ وقت آنچه که میشود، آنچه که میخواهیم نیست. یکی از عمدهترین مشکلات ما محدودیت منابع ارزی و مالی است. برای همین مجبوریم اولویتبندی کنیم و عذر بعضی از مراجعینمان را بخواهیم.
این اولویتها بر اساس چه معیاری تعیین میشود؟
هر نمایش ایرانی که خارج از کشور حضور مییابد، با آگاهی کامل مرکز هنرهای نمایشی و تهیه مجوزهای لازم صورت گرفته است. معیار ما هم بر اساس کیفیت آثار است که شورا در این زمینه تصمیم میگیرد. یکی دیگر از معیارهای ما برای گزینش آثار، توزیع عادلانه منابع مالی محدود است. برای اینکه ممکن است گروهی بتواند در طی سال، چهار یا پنج دعوتنامه دریافت کند. ما تلاش میکنیم تنها یکی از این سفرها را از لحاظ مالی، تأمین کنیم و سفرهای دیگرشان را با هزینه شخصی بروند یا اسپانسر خارجی یا داخلی جذب کنند. کاری که من انجام میدهم، تشویق هنرمندان، برای ورود به عرصه حرفهای و فضای بینالمللی است. به طور مثال در زمینه عرضه آثار، پیشنهاد میکنم که هر گروهی یک سایت حرفهای به زبان انگلیسی بسازد و حداقل یکی از افرادشان به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد. دوم اینکه اعضای گروه، معیارهای مخاطب بینالمللی را مدنظر داشته باشد تا در عرضه به مشکلی بر نخورند. در عمل دیدهام گروههایی که بروشور انگلیسی و خلاصه نمایش ترجمه شده را ارائه کردهاند، تفاوت قابل ملاحظهای با سایر گروهها داشتهاند. در واقع ما دوستان را تشویق میکنیم تا نمونههای بینالمللی گروهها را ببینند و در این زمینه آنها را راهنمایی میکنیم که چه معیارهایی را برای اجرای نمایششان انتخاب کنند. تمام این راهنماییها و پیشنهادات باید به اجرای عمومی در آن کشور منجر شود که بنده اطلاع دارم چند گروه به این مهم دست یافته اند و با اجرای عمومی به درآمدزایی نیز رسیدهاند.
مدیریت امور بینالملل، از این جهت که با مسائل حاشیهای گوناگونی دست به گریبان است، بسیار مسئولیت حساسی است. در مورد سفرهای خارجی بعضی از گروهها، یکسری شبهاتی وجود دارد که بعضی دوستان هنرمند معتقدند این سفرها ضابطهمند نیست و براساس برخی روابط صورت میگیرد. شما پیرامون این ادعاها چه توضیحی دارید؟
این جمله را من طی این چند سال بارها و بارها شنیدهام. برایم جمله آشنایی است. ولی من با ضرس قاطع به شما میگویم از 7 تیر 1383 که بنده این مسئولیت را عهدهدار شدهام، هیچ گروهی بر اساس رابطه اعزام نشده است. من حتی میتوانیم اسامی افرادی را که در موردشان این شایعات هست به شما بگویم. این شبهات بیشتر متوجه «امیررضا کوهستانی» و «آتیلا پسیانی» است. جهت اطلاع میگویم که هیچ کدام از این دوستان، حتی یکبار طی این دو سال گذشته، یک دلار و یا حتی یک ریال هم از مرکز هنرهای نمایشی بابت سفر به خارج از کشور، دریافت نکردهاند و تمام هزینه سفرشان به عهده گروه و با هزینه شخصی انجام شده است. اصل سیاست ما بر این اساس بنا شده تا عدالت را در بین سایر گروههای نمایشی، بر اساس منابع محدودمان برقرار کنیم. لذا با این نظر به شدت مخالفیم. در اساس نیز، شوراها برای برطرف کردن این شبهات تشکیل شد.
درباره اجازه سفرهایی که I.T.I به طور اختصاصی به گروههای دانشجویی میدهد و اعزامهایی که از این کانال صورت میگیرد، چه توضیحی دارید؟ تا به امروز چند گروه نمایشی حرفهای با عنوان دانشجویی از این سفرها استفاده کرده و به جشنوارههای مختلف رفتهاند؟
تصور من این است که شما درباره جشنواره «سینایا» در کشور رومانی صحبت میکنید که در واقع «I.T.I یونسکو»، مسئول آن است و از یکسری گروههای دانشجویی دعوت میکنند. حتی اسمش جشنواره نیست؛ بلکه «کارگاه بینالمللی تئاتر» است. بنده از آنچه که پیشتر اتفاق افتاده، اطلاع ندارم. ولی از تیرماه 83 که این مسئولیت را پذیرفتیم، اولین پروندهای که روی میز من بود، اعزام یک گروه به همین جشنواره «سینایا» بود. مرکز، در مقابل یک کار انجام شده قرار گرفته بود و گروهی هم که معرفی شده بود، گروه آقای «دژاکام» بود. برای همین، تنها کار ما تهیه بلیط هواپیما و اخذ ویزا بود؛ یعنی فرصت اینکه دوباره یک گروه دانشجویی را معرفی کنیم، نبود. این برای سال 83 بود. در سال 84 و بر اساس همان ارتباط مستقیم گروهها، ملاقاتی را با آقای «کورنیلیو دی میتریو» و مدیران گروههای نمایشی در دانشکدههای مختلف داشتیم و نتیجه آن دعوت یک گروه دانشجویی به کارگردانی «محمد رحمانیان» به آن جشنواره بود. برای کنگرهای در «فیلیپین» در اردیبهشت و خرداد ماه امسال هم، خود I.T.I مرکزی، از گروههای «دژاکام» و «رحمانیان» دعوت به عمل آورد و ما در زمینه انتخاب هیچ دخالتی نداشتیم و تنها حمایتهای لازم را انجام دادیم. در سال جاری نیز، پس از جلسه مشترک مدیران مرکز در دانشگاه تهران و مذاکراتی که با مدیران جشنواره در فیلیپین داشتیم، تصمیم گرفته شد با نظر مدیران دانشکدههای تئاتری، گروه آقای «دژاکام» برای سفر به خارج اعزام شود. ما هم در حد امکان از ایشان حمایت کردیم و مقدمات سفرشان را هموار ساختیم. این نکات کلی درباره جشنواره «سینایا» و «I.T.I یونسکو» است. متأسفانه چون اطلاعات کامل در اختیار دوستان قرار نمیگیرد، در این زمینه شبهاتی به جود میآید. یک بخشی که بنده معترض هستم، این است که در حدود 10، 15 مصاحبه مختلف داشتهایم که در تمامی آنها، سیاستهای مرکز در بخش روابط بینالملل را شرح دادهام. ولی باز هم با هنرمندانی روبرو میشویم که به طور کامل از این جریان بیاطلاع هستند و انگار حرفهای ما را که بارها و بارها و به دفعات در نشریات درج شده را نشنیده و نخواندهاند. دیگر هیچ راه دیگری برای برون رفت از این مسائل به نظرم نمیرسد. من معتقدم کسانی که به طور مستمر به دنبال خبرهای تئاتر هستند، به طور حتم یکی از مصاحبههای بنده را مطالعه کردهاند. ولی با این حال، باز هم فکر میکنند این 70 گروهی که به خارج اعزام شده، بر مبنای رابطه بوده و نه ضابطه و بیست تای آن را کوهستانی رفته و ...
به نظرم اخبار در این زمینه به طور جدی، پیگیری نشده و امروز که در خدمت شما هستم باز هم همان حرفهای همیشگی به گوش میرسد.
ولی در عمل این اتفاق نمیافتد. هر چند که آییننامهها و ضوابط شما و مرکز هنرهای نمایش شفاف است ولی اعتماد کافی را در بین همه هنرمندان ایجاد نمیکند. راه حل برون رفت از این وضعیت چیست؟
مرکز هنرهای نمایشی، قادر به حمایت از تمام گروهها برای حضور در خارج از کشور نیست. همان طور که به طور مثال 700 متن برای اجرا در شش ماهه دوم ارائه میشود و تنها 40 نمایش امکان اجرا را به دست میآورند. لابد 660 متن رد شده، معترض خواهند شد. این محدودیت شامل حال امور بینالملل هم میشود. ما ناچار به گزینش هستیم. سال گذشته 150 هزار دلار اعتبار ارزی داشتیم که بیش از نیمی از آن، صرف جشنواره فجر شد در حالی که 50 درصد باقیمانده، رقمی برای حمایت از گروهها نیست. امیدوارم با افزایش اعتبارات گشایشی هم در این زمینه صورت بگیرد.
آیا روابط بینالملل میتواند در این زمینه، چارچوبی را تعیین کرده و در اختیار هنرمندان قرار دهد؟
سیاستهای ما مشخص است: ارتباط حرفهای و مستقیم بین گروههای نمایشی و خارج از کشور. ما در اینجا گروهها را تشویق کردهایم. این کنار کشیدن و یا صرفهجویی مالی نیست. در حد امکان با توجه به بودجهای که در اختیار داریم، از گروهها حمایت خواهیم کرد. این چارچوب در وزارت خانه تعیین و جدولی بر اساس تمامی آن ضوابط، تهیه شده است. در این جدول، سقف بودجه برای حمایت از گروهها تعیین شده و بر اساس آنچه به ما داده میشود از آنها حمایت خواهیم کرد. ولی نباید فراموش کنیم که بوجه هر چقدر باشد باز هم ما قادر به حمایت از تمامی گروهها نیستیم. پیشنهاد ما ـ در درجه اول ـ به گروهها این است که خودتان به طور مستقل با خارج از کشور، ارتباط برقرار کنید. ما بنا نداریم هیچ گروه نمایشی را به جشنوارهای مشخص معرفی کنیم. این سیاست را حتی در رویدادهای بینالمللی اعمال کردهایم. ما در هر دوره از جشنواره عروسکی و فجر از مدیران خارجی دعوت کردیم تا در هتلها با هنرمندان ایرانی به بحث و گفتگو بپردازند. ما حتی از مترجمان خواستهایم تا هیچ اعمال نظری نسبت به مدیران خارجی نداشته باشند تا آنها به طور مستقل عمل کنند و با هنرمندان آشنا بشوند. فراخوان مختلف جشنوارههای خارجی که به ما اعلام میشود را به طور ثابت و مستمر در «سایت ایران تئاتر» درج میکنیم و از این بابت، دوستان با مراجعه به این سایت، اطلاعات کافی را به دست میآورند. در امور بینالملل، ما فایلهایی داریم که مختص به جشنوارههای مختلف نمایشی است که همین جا از دوستان دعوت میکنم که به ما سر بزنند و در هر حوزهای که علاقهمند هستند اطلاعات مورد نیاز را در اختیارشان قرار میدهیم. مدیریت مرکز هنرهای نمایشی تمایل دارند تا آثار فاخری هم به جشنوارههای خارجی اعزام شود که ما بحث مشخصی را در این رابطه به شورا ارائه دادهایم تا تصمیم گیرنده نهایی آنها باشند.
آیا راهکاری برای اجرای عمومی گروههای ایرانی در خارج از کشور وجود دارد و زمینهای برای اجرای یک گروه خارجی در ایران فراهم است؟
راه ورود به اجرای نمایش عمومی گروهها، حضور در جشنواره خارجی است. چون تنها راه شناسایی این گروهها و بازتابشان در مطبوعات، حضور مداوم و مستمر گروههاست. یکی از سیاستهای ما در سال 84، پوشش دادن اجرای گروههای خارجی در ایران بود که متأسفانه به دلیل تنگناهای مالی، موفق به اجرایش نشدیم. ولی با تأکید آقای پارسایی، مذاکراتی را با گروههای خارجی انجام دادیم و خبر خوبی که به هنرمندان تئاتر میتوانم بدهم این است که در شش ماه دوم سال، حداقل سه گروه خارجی در ایران اجرای عمومی خواهند داشت. ما علاوه بر حضور گروهها برای اجرای عمومی، در زمینه تولید مشترک هم، فعالیت جدی را شروع کردیم و خوشبختانه موفقیتهایی را هم کسب کردهایم. در شش ماه دوم سال، دو کار تولید مشترک خواهیم داشت که یکی با فرانسه و دیگری با ایتالیاست. ما امیدواریم در سال 86، تولیدات مشترکمان را در سطح بالایی گسترش دهیم. در این زمینه، یکی از گروههای آلمانی، در حال آمادهسازی متنی برای اجرا با استفاده از متون کهن فارسی است.
گروههای خارجی قرارداد گیشه میبندند؟
نه، درآمد بلیط در آن حدی نیست که گروههای خارجی را بتوان تأمین و راضی کرد. این تفاهم یا با حداقل دستمزد به این گروهها تأمین میگردد و یا با جذب اسپانسر؛ چه از طریق گروه خارجی و چه از طریق مرکز.
شما تا چه میزان برای معرفی نمایشنامهنویسان ایران به محافل خارجی، تلاش کردهاید؟ آیا در این زمینه کتاب یا نمایشنامه ایرانی منتشر شده است؟
ما از سال 83، کتابی را با عنوان «تئاتر ایران» آماده کردیم که در آن کلیه نمایشنامهها و گروههای ایران با توجه به اطلاعاتی که در آن وجود داشت، به زبان انگلیسی ترجمه و در یک CD آماده شده بود. این CD و کتاب در سال 2004 آماده ارائه بود که متأسفانه به دلیل تنگناهای مالی، امکانپذیر نشد. الان یک عزم جدی وجود دارد تا این کتاب در جشنواره 85 ارائه شود.
درباره عملکرد رایزنهای فرهنگی که در خارج از کشور هستند چه توضیحی دارید و شیوه عمل آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
نمایندههای فرهنگی و جدی ایران در خارج از کشور، در معرفی تئاتر ایران به آن سوی جهان، عنایت کافی را نداشتهاند. به هر حال در هر کشوری، هفته فرهنگی سایر کشورها برگزار میشود که متأسفانه در این معرفی هیچ سهمی برای تئاتر لحاظ نمیشود. شاید به خاطر اینکه حضور گروهها در آن سوی مرزها هزینه بر بوده و این دوستان توجهی به آن نشان ندادهاند. به هر حال همیشه با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در تماس هستیم و با بعضی از رایزنها هم پیوند دو سویه داریم. چند رایزنی فعال هستند و اقدامات خوبی هم انجام دادهاند ولی به طور کلی فعالیت قابل توجهی نداشتهاند. رایزنهای دیگر نیز علاقهمندی خود را در حد یک نامه بیان کردهاند و لا غیر. یکی از ضعفهایی که فکر میکنم در رایزنی فرهنگی وجود دارد، عدم کارشناسی در زمینه تئاتر است، فکر میکنم طیف گستردهای از علاقهمندان و فارغالتحصیلان تئاتر، دست نمایندگان رایزن فرهنگی را برای کسب اطلاعات و استفاده از این منبع باز میگذارند. اما من کمتر نمونهای به ذهنام میآید که از یک کارشناس تئاتر در حوزه خودش استفاده شده باشد.
موضوع تفاهم بین رایزن فرهنگی و تئاتر را در کدام نهادها باید جستجو کرد؟
این همکاری مشترک بین مرکز هنرهای نمایشی و سازمان فرهنگ و ارتباطات است. ما همواره از طرف خودمان این آمادگی را اعلام کردهایم. در حوزههای مختلف که این همکاری اعلام شده است. اما این فعالیتها از یک نامهنگاری ساده، فراتر نرفته است. من به این معترضم. چون خودشان را درگیر مسائل جلوتر از این نمیکنند. شاید آنها تصور میکنند تئاتر مستلزم هزینه فراوانی است و به همین دلیل وارد حیطه آن نمیشوند. اگر هم مشکلشان این باشد، حداقل میتوانند به ما اعلام کنند و ما به طور حتم آن را برطرف میکنیم. ولی متأسفانه همکاریشان در حد همان نامه باقیمانده است.
اگر ما با یکی از این رایزنها مصاحبه داشته باشیم شما چه آسیبی را از ناحیه آنها گوشزد میکنید؟
رایزنهای فرهنگی برای معرفی و اعتلای تئاتر ایران چه اقدامی را صورت دادهاند؟ شاید آنها بگویند که ما منبعی نداریم. ولی من در پاسخ میگویم که آنها حتی دنبال منابع هم نگشتهاند. قرار نیست که مرکز هنرهای نمایشی برای تمام رایزنهای فرهنگی منابع مالی ایجاد کند. حوزه وظایف به طور کامل روشن است. رایزنها که بودجه خیلی خوبی هم میگیرند، به طور حتم باید درگیر این قضیه بشوند و در جستجوی منابع باشند. سؤال دیگر از آنها این است که برای شناسایی تئاتر کشوری که در آن حضور دارند چه کردهاند؟ این اتفاق حتی یک نمونه برای ما ارسال نشده است! خب این دو قدم اساسی است که هیچ کدام صورت نگرفته است. ما به دفعات به این رایزنها نامه میدهیم ولی حتی پیگیری هم صورت نمیگیرد.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید.
من هم متشکرم.