دومین هماندیشی نقد و هنر
یکی از دلایل عمدهای که سبب گسترش و تعالی نقد در جامعه غربی شده است درهم آمیزی نقد و فلسفه بوده و تنوع آن هم وابسته به همین علت است.
دومین هماندیشی”نقد و هنر ” روز سهشنبه در سه بخش در تالار اصلی تئاترشهر برگزار شد. بخش سوم این برنامه اختصاص به هنر و نقد تئاتر داشت. در بخش سوم سه تن از کارشناسان هنر پیرامون حوزههای مختلفی که به این هنر مربوط میشد سخنرانی کردند. دکتر فرشید ابراهیمیان درباره”مبانی و ریشههای نقد تئاتر”، دکتر سیدمصطفی مختاباد درباره”درآمدی بر نقد جامعهشناسی تئاتر” و در پایان دکتر محمود عزیزی درباره ”نقدی بر سوگوارههای ایرانی مورد مطالعه تعزیه” سخنرانی کردند.
فرشید ابراهیمیان اولین سخنران جلسه سوم هماندیشی”نقد و هنر” طبق مقاله نوشته شده خویش مطالبی را در اینباره خواند. وی در ابتدا با تعریفی از نقد گفت:« آنگونه که در کتب و مقالات گوناگون آمده است نقد عبارت از بررسی نقاط مثبت و منفی یک اثر یا تمیز سره از ناسره است. چنانکه از تعریف مذکور برمیآید، منتقد باید برای ارزیابی یک اثر متر و میزانی داشته باشد تا به کمک آن به اندازهگیری حد و رسم اثر بپردازد.»
ابراهیمیان پس از تعریف نقد ادامه داد:« لاجرم چنانکه بزرگان گفتهاند نقد ملازم با اندیشه و فلسفه و به تعبیری فرزند آن یا عین استتیک است.»
و این مدرس تئاتر افزود:« یکی از دلایل عمدهای که سبب گسترش و تعالی نقد در جامعه غربی شده است همین درهم آمیزی نقد و فلسفه بوده و تنوع آن هم وابسته به همین علت است.»
وی با ذکر نقدهای مختلفی که با پس زمینههای فکری گوناگون بوجود آمدند، مانند نقد نئوکلاسیکی، نقد فرمالیستی، نقد اکسپرسیونیستی، نقد ساختارگرا و ... اظهار داشت:« این گونه نقدها از اواسط قرن بیستم به بعد به طور سرسامآوری در حال تغییر و دگرگونی بودهاند. تا آنجا که هر دههای نقد خاص خود را طلب میکرده است که خود دلایل محکمی بر تغییر و دگرگونی نوع نگاه و شرایط فکری حاکم در جامعه بوده است.»
سیدمصطفی مختاباد دومین سخنران این بخش صحبتهایش را با نقل قولهایی از نویسندگان مشهور جهان درباره تئاتر شروع کرد، وی از آرتور میلر یاد کرد که تئاتر را یک هنر مشقتآور نامیده بود و یا برشت که خود میگفت هر گاه وارد اتاق تئاتر میشوم مجبور به برداشتن کلام از روی ادب و عشق میشوم چرا که میدانم آمدهام تا اینجا چیز تازهای را یاد بگیرم.»
مختاباد در ادامه گفت:« اما من در مقالهام با اشاره به تمام رنجهایی که هنرمندان تئاتر میکشند در پایان به یک جمعبندی از تئاتر ایران میرسم که خودم عنوان آن را ”کیفیت انتزاعی” گذاشتهام.»
مختاباد تاکید کرد:« در حوزه تئاتر مسئولان و کارشناسان به مکاشفه و گفتوگو نپردازند مشکلات جامعه تئاتری کماکان به قوت خود باقی میماند و یادمان نرود اثر هنری در خلاء خلق نمیشود بلکه برآیندی از زمان و مکان است.»
وی در ابتدا به تعریفی از نقد پرداخت و او را هم ردیف یکی از هنرهای نگارشی خواند و گفت:« نقد در زمان فعلی یک نوع ادبیات است که میتواند خود به منزله گونهای از ادبیات باشد. نقد امروزی یادداشتی بر یک اثر هنری است اما میتواند خودش نیز مورد انتقاد قرار گیرد.»
مختاباد پس از آن گفت:« ما در کشورمان نتوانستیم این هنر را با همان علاقمندان اندکش در کشورمان جا بیاندازیم.»
وی همچنین افزود:« در مبحث جامعهشناسی تئاتر نیز باید بگویم از آنجا که در ایران به نقطه مناسبی از جامعه شناختی تئاتر نرسیدهایم تمام این صحبتها به منزله بحثهای اولیه خواهد بود.»
این مدرس ادامه داد:« تئاتری که شکل دولتی و کارمندی دارد باید به خود حرکت بدهد تا از این زمان و فضایی که اشغال کرده بتواند استفاده تاریخی و اجتماعی قابل توجهای را نصیب خود و تماشاگرانش کند در غیر اینصورت اصلاً نمیتوان دربارهاش حرف زد.»
این مدرس با اشاره به تئاتر ایران که به عینیت ذهنی پهلو میزند، گفت:« ما در جامعهای هستیم که دولت امکانات فرهنگی را در دست دارد بنابراین باید شرایطی ایجاد شود که خطی حائل میان واقعیتهای اجتماعی و هنر وجود نداشته باشد. باید فضایی ایجاد شود که هنرمند در روی صحنه، نویسنده در آثار نوشتاریاش و بالاخره تمامی هنرمندان در حوزههای مختلف کاریشان واقعیت را بیان کنند.»
وی در انتها با تشکر از هنرمندان تئاتر و منتقدان تئاتر گفت:« با اینحال واقعیت این است که برای تئاتر ایران جریان سازی به عمل نیامده است چرا که وضعیت غیر متعارف و ذهنیتی وجود دارد. تئاتر ایران بطور جدی اگر بخواهد از این واقعیت خارج شود باید فضای ذهنیتی را از خود دور کند.»
آخرین سخنران این بخش دکتر محمود عزیزی بود که درباره تاریخچه تعزیه در ایران و تاثیرات هنرمندان از تعزیه و گونههای متفاوت آن صحبت کرد.