در حال بارگذاری ...
...

کارگردان نمایش درام‌های زندگی قرار بوده برای چه نوع مخاطبی کار کند‌. اساسا منظورش از‌ روی صحنه بردن این نمایش چه بوده است‌. شاید غرض، پر کردن جای خالی واریته های تلویزیونی است که در این صورت باید گفت که کل نمایش ‌فاقد جذابیت این گونه واریته‌هاست‌.

کارگردان نمایش درام‌های زندگی قرار بوده برای چه نوع مخاطبی کار کند‌. اساسا منظورش از‌ روی صحنه بردن این نمایش چه بوده است‌. شاید غرض، پر کردن جای خالی واریته های تلویزیونی است که در این صورت باید گفت که کل نمایش ‌فاقد جذابیت این گونه واریته‌هاست‌.

اشاره:
"درام‌های زندگی" به نویسندگی و کارگردانی بابک محمدی در حال حاضر در فرهنگسرای هنر روی صحنه است. آن چه می خوانید یاداشت یکی از کاربران سایت ایران تئاتر است.
***
محمد رضا نوروزیان‌:
واریته نا‌همگون
اینکه تئاتر به مثابه یک هنر باید در خدمت ایجاد انبساط خاطری در مخاطب خود باشد و یا در خدمت ارائه و اشاعه تفکری خاص ویا مثلاً تهذیب اخلاقی جامعه‌، بحثی کهنه است که پر قدرت‌ترین و پر جاذبه‌ترین آن‌ها(یعنی هنرِ متعهد) بسیار جلوتر از فرو ریزی ایدئولوژیِ خالق آن اعتبارش ر‌ا از دست داده بود‌. ولی این همه به معنای اجازه ورود به دوره‌ای نیست که شاخصه آن هرج و مرج در همه زمینه‌ها‌ست‌؛ البته با بهانه‌هایی مانند قرار گرفتن در کیسه بسیار فراخی بنام پست مدرنیسم! ‌ چرا که در هر حال خالق یک اثر(‌در این جا کارگردان نمایش‌) باید تکلیفش را با اثرش روشن نماید‌. در واقع باید تکلیف منِ مخاطبِ اثر‌ را روشن سازد که قرار است شاهد چه نوع از تئاتر باشم‌. من هنگامی که قصد رفتن به تئاتر گلریز را دارم، قرار است با نمایشی اصطلاحاً سبُک و مفرح به منظور گذراندن وقتی شاد در جهت گریز از فشار‌ها و تنش‌های روزمره مواجه شوم و در یک کلام به دنبال تفریح هستم؛ مانند گوش سپردن به موسیقی پاپ‌. طبعاً خالقان این گونه آثار نیز به دنبال مخاطب عام هستند‌. ‌
اینک با این مقدمه ببینیم کارگردان نمایش درام‌های زندگی قرار بوده برای چه نوع مخاطبی کار کند‌. اساسا منظورش از‌ روی صحنه بردن این نمایش چه بوده است‌. شاید غرض، پر کردن جای خالی واریته های تلویزیونی است که در این صورت باید گفت که کل نمایش ‌فاقد جذابیت این گونه واریته‌هاست‌. و اگر قرار است من تماشاچی در زمینه تحمل‌، مدارا‌، تعدد فرهنگی و صد البته نژاد‌پرستی به تأمل و تفکر وادار شوم، که صراحت و در واقع پیش پا افتادگی این قطعات جائی برای تفکر و تامل باقی نمی‌گذارد‌. بعلاوه در این صورت تکلیف قسمت‌های جوک گونه نمایش‌، که در هر شکل عنوان بهتری نمی‌تواند داشته باشد‌، چه می‌شود‌؟!
صراحت از نوع نمایشنامه‌های رادیوییِ اثر از یک طرف و سر در گمی آن در جهت‌گیری از طرف دیگر، جایی برای نقد و بر‌رسی آن باقی نمی‌گذارد‌. از این رو فرصت را مغتنم شمرده، ‌به ارزیابی اجراها، (البته در تناسب با نمایش) می‌پردازم‌. و اما قبل از ورود به این بحث لازم است یاد‌آوری کنم که با حضور هنرمندانی مانند رضا کیانیان در عرصه بازیگری که خود دستی به قلم داشته و خود ودیگر بازیگران را در این زمینه به نقد کشیده و ارزیابی می‌کند، زمان آن فرا رسیده است که دیگر صرفا به تشویق و کف زدن و هورا کشیدن برای بازیگران نپردازیم، بلکه هنر یک بازیگر را به عنوان یک هنرمند مورد نقد و ارزیابی قرار دهیم تا شاید از این طریق به ارتقای سطح کیفی بازیگری کمک کنیم تا دیگر فلان خانم یا آقا‌ صرفاً به خاطر جذابیت‌های ظاهری فوق ستاره نگردند و یا شخصی که نقش مدیر یک کالج آمریکائی و نقش مشدحسن کشاورز ایرانی را به یک شکل اجرا می‌کند بزرگ بازیگر لقب نگیرد‌.
اجراهای بازیگران در این نمایش در مجموع قابل قبول و در واقع فراتر از خود نمایش هستند‌. از آن جا که قطعات نمایش غالباً با دو زن و یا دو مرد اجرا می‌شوند، در کل اجرا باید گفت ارائه نقش از جانب خانم‌ها جذاب‌تر از اجراهای آقایان است‌. به نظر می‌رسد خانم ها درک ظریف‌تری از نمایش داشته‌اند؛ ‌به این معنا که برخورد سبک‌تری با نقش خود داشته‌اند که در واقع به روح قطعات نزدیک‌تر شده‌اند و در نتیجه اجراها دلنشین‌تر گردیده‌اند‌. مائده طهماسبی‌، که در عرصه تئاتر و سینما بسیار گزیده کار است‌، در واقع نماینده این درک ظریف در میان بازیگران نمایش است‌. ارائه نقش از طریق این بازیگر با نوعی بی‌تفاوتی همراه است که در عین اجرایی پرقدرت، بیانگر بُعد کمیک نقش است که این تکنیک نزد کمدین‌های معتبر و معروف بصورت بیان موضوعی بسیار کمدی با چهره و میمیک بسیار جدی اجرا می گردد . البته در صورت عدم شناخت درست از این بازیگر، این سبکِ اجرا می تواند به حساب آماتور بودن و عدم تسلط او بر نقش و صحنه تلقی گردد‌، اما با توجه به سابقه ‌زیاد و اجراهای ‌درخشان او در تئاتر و سینما، بی شک این چنین نیست و درک درست و هوشیارانه این هنرمند به اجرائی‌ چنین دقیق و در عین حال دلنشین منجر گردیده است‌. مریم سعادت حضور چندانی ندارد، اما همان گونه که از یک بازیگر حرفه‌ای انتظار می‌رود، با تمام انرژی و توان خود بر صحنه حاضر است؛ حتی در لحظه کوتاهی که ‌فرفره در دست با ملاحت تمام از مقابل ما می‌گذرد‌. و اما افسر اسدی با وجود حضور مسلط روی صحنه، از ابعاد پرسوناژ‌های خود غافل مانده که در نتیجه با ارائه و اجراهای غیر منعطف و تک ساحتی، قادر به انتقال ظرافت‌های نقش‌ها نیست که بالطبع تا حدودی فاقد جذابیت‌ها‌ی سایر بازیگران است‌. البته این نحوه اجرا، احتمالاً از پندار نادرست او از کلیت نمایش و طبعاً عدم راهنمایی‌های لازم از جانب کارگردان نمایش ناشی شده است که شاید از منظر وی‌‌، باتوجه به نگاه بسیار جدی او به متنی نه چندان جدی‌، اجرای درست، از آنِ افسر اسدی است. ‌و بهترین اجرا در میان آقایان نمایش بی‌تردید، بازی محمد رضا جوزی است‌. ولی اجرای سریع وشتابان او مانع بزرگی در سر راه جلوه و نمود نقش‌های مورد اجراست که در هر حال با تسلط کافی ارائه می‌گردند‌. به نظر می‌رسد او نیز به دلیل فراوانی و گوناگونی نقش‌ها که گاه بسیار دور از یکدیگرند، دچار سرگردانی شده و در نتیجه فرصت فرو رفتن در قالب‌های مورد نظر کارگردان را نیافته است‌. شاید هم از این روست که دچار شتاب و سراسیمگی در اجراها گردیده است‌. در هر حال مستقل از محتوا و فرم نمایش با ‌توجه به گوناگونی و متنوع بودن داستان‌های نمایش عرصه مناسبی برای به چالش کشیدن هنر بازیگری هنرمندان نمایش فراهم آمده است‌. با توجه به اجراهای بسیار پر قدرتی که از جوزی، در گذشته شاهد بوده‌ایم به نظر می‌رسد هنوز جای زیادی برای ارتقای هنر خود دارد‌. امید که به دنبال چالش‌هایی از این دست، ‌چنین شود‌.
و طراحی صحنه و لباس که بی تردید سهم عمده ای در معرفی بهتر شخصیت‌ها و ایجاد منظری چشم نواز(و ناگزیر مؤثر) درترغیب تماشاچیان برای پیگیری دقیق‌تر نمایش دارد؛ هم این که با درکی درست از نمایش و البته دانش لازم و مقداری ذوق و سلیقه با وسایلی اندک میتوان به خلق فضاهایی کاملاً مناسب و در خدمت متن و اجرا نایل گردید .