در حال بارگذاری ...
...

نقدی که در این نمایش صورت می‌گیرد نه تنها عمرش نگذشته، بلکه عمرش تازه فرا رسیده است.

نقدی که در این نمایش صورت می‌گیرد نه تنها عمرش نگذشته، بلکه عمرش تازه فرا رسیده است.

نیلوفر رستمی:
اشاره:
امیر دژاکام، نویسنده، کارگردان، بازیگر و مدرس تئاتر، این روزها نمایش"مرد نیک" نوشته هادی حوری را با بازی‌های علیرضا خمسه، محبوبه بیات، شهره سلطانی و... در تالار قشقایی تئاترشهر روی صحنه می‌برد.
امیر دژاکام نزدیک به 25 سال‌ است که در حوزه تئاتر به شکل جدی فعالیت می‌کند و از کارهای سال‌های اخیر او می‌توان به کارگردانی نمایش‌های"لیلی و مجنون"، "دایره گچی قفقازی"، "ضیافت شیطان" و... اشاره کرد.
دژاکام همچنین یک نمایش با عنوان"باده خالص" را به مناسب جشنواره تئاتر رضوی در دو اجرا روی صحنه می‌برد.
به نظرتان بهتر نبود که این نمایش در سالنی خارج از تئاترشهر، مثلاً سنگلج به اجرا می‌رفت تا به لحاظ نوع اجرا و روایت، مخاطب عام بیشتری را جذب می‌کرد؟
مکان اجرا برای من مهم نیست؛ چرا که ما به مکان‌ها تشخص می‌دهیم و مکان‌ها به تنهایی تشخصی ندارند. اگر نمایشی در سالن قشقایی روی صحنه برود که مخاطبانش از آن لذت ببرند، طبیعتاً در تالار سنگلج هم این اتفاق می‌افتد. اما اگر به دنبال تعریف سالن‌ها هستیم(که کار بسیار درستی است)، آن وقت باید جور دیگر عمل کرد. از نظر من نمایش تخت حوضی یا نمایشی از شکسپیر هر دو باارزش هستند؛ چرا که طیف‌های مختلفی به‌‌ این نمایش‌ها علاقه‌مند هستند. اگر براساس فعالیت‌ها و زیبایی‌شناسی ‌‌سالن‌ها تعریف ‌‌شوند‌، بسیار اتفاق خوبی خواهد بود؛ چون تماشاگر قبل از ورودش به سالن‌ها می‌دا‌ند با چه نمایشی رو به رو خواهد بود و هر کدام بنا به سلایق‌شان به سراغ سالن‌ها می‌روند. فکر می‌کنم از آن جا ‌ساماندهی تئاترمان نارسایی‌های زیادی دارد. ‌‌این مشکلات هم به وفور پیش می‌آید. من ‌‌با حرف شما موافق هستم که بهتر است سالن‌ها تعریف زیبایی‌شناسی داشته باشند. البته به این شرط که سالن به تعداد کافی تا به تعداد کافی هم گروه‌های تئاتری وجود داشته باشد که در این سالن‌ها کار کنند.
شما چطور نمایشی سنتی را روی صحنه می‌آورید و در نمایشی از یون فوسه هم بازی می‌کنید؟ این ارتباط‌ها را چگونه در ذهن‌تان شکل می‌دهید؟
شما از سال 1364 باید کارهای"گروه ماهان" را دنبال کرده باشید، البته این امکان برای شما وجود ندارد؛ چون ما دارای آرشیو‌ کاملی از تئاتر نیستیم. حتی خودم خیلی از کارهایم را به شکل فیلم ندارم. به استثنای 6 نمایش:"عروسی خون"، "مدیا"، "دایره گچی قفقازی"، "فاست"، "اشباح" و بازی در‌ بقیه نمایش‌هایی که‌ کارگردانی کرده‌ام، همگی ایرانی هستند و در تمام بروشورهای نمایش‌هایم نیز نوشته شده که هدف گروه ماهان تعمیم نمایش‌ ایرانی به زندگی معاصر ایرانی است. به طور مثال دکترین تخت حوضی، دکترین کهنه‌ای است و مبتنی بر نظام فئودالیته است و برای امروز باید تغییراتی در آن داده شود؛ به همین شکل علوم انسانی که 50 سال پیش به کمک تئاتر ایران می‌آمد با علوم انسانی کنونی کاملاً متفاوت است. معتقدم که در نمایش‌ها باید از علوم انسانی، فلسفه و صنعت روز کمک بگیریم. به همین دلیل من روی تعزیه، نقالی و تخت حوضی کارهایی را مطابق با سلیقه روز انجام دادم. حاصل فعالیت‌هایم در‌ تخت حوضی نمایش‌های"یک قصه از شهرزاد"، "ضیافت شیطان"، "دزد دریایی" و"مرد نیک" بوده، پس باید این طور گفت که بازی در نمایشی از یون فوسه یک اتفاق تازه در کارنامه کاری من است.
البته من به عنوان بازیگر، دوست دارم حوزه‌های متفاوتی را تجربه کنم، در مورد کارگردانی هم همین علاقه صدق می‌کند با این تفاوت که در کارگردانی فعالیت در حوزه تئاتر ملی را بیشتر ترجیح می‌دهم.
نمایش به خیلی از معضلات جامعه نُکی زده است. اما به نظرتان این گونه نقد در تئاتر عمرش تمام نشده است؟ و نک زدن به این همه مشکل در یک نمایش به نظرتان چقدر می‌تواند روی تماشاگر تأثیرگذار باشد؟
درون سؤال شما یک حکم وجود دارد، می‌گوید که این گونه نقدها عمرش تمام شده اما استدلالش نکردید! منظورتان کدام نقد است؟ شما یک حکم دادید که من قبول ندارم. نقدی که در این نمایش صورت می‌گیرد نه تنها عمرش نگذشته، بلکه عمرش تازه فرا رسیده است. ما با پدیده‌ها به سه شکل می‌توانیم ارتباط بگیریم: یا برخورد احساسی داشته باشیم یا بی تفاوت از کنار آن‌ها بگذریم و یا به چرایی آن‌ها بپردازیم. در این اثر به علت‌های پدیده‌ها پرداخته شده، چهار انسان در شرایطی که کاملاً نیازمند هستند، پول مرد را نمی‌پذیرند، در بخش دوم که پارادوکس بخش اول است، انسان‌های بی‌نیاز را نشان می‌دهد که به شدت‌ ‌طالب پول هستند. در پایان نیز انسان‌هایی را می‌بیند که اگر چه روزگاری حاضر به دریافت پول نمی‌شد‌ند، اما امروز به ناچار خواهان دریافت پول هستند. نمایش به سه بخش پارادوکسیکال تقسیم شده است. حالا چه باید کرد برای انسان‌های با شرفی که از مرز شرافت عبور نکنند؟ اگر بخواهیم مرحله چهارمی‌ برای این اتفاقات و آدم‌ها متصور شویم، چیست؟ نکاتی که شما گفتید، نکات روساخت اثر است، اما ژرف ساخت اثر در اصل اثر دراماتیک نهان است و به طور صریح‌ چیزی از آن گفته نمی‌شود. تماشاگر نمایش با سؤال عمیقی مواجه است که من هیچ نسخه‌ای برای آن ندارم. در ضمن این اثر واقعاً دغدغه‌اش پرداختن به سیاست روز نیست و با هیچ گروه و دسته‌ سیاسی هم مواجه نیست.
اما این اجرا از پیچیدگی‌های سیاسی و معضلات اجتماعی می‌گوید.
ما با چیزی بالاتر از سیاست رو به رو هستیم. ذکر این نکته ضروری است که هنرمندان زیر چتر کسی قرار نمی‌گیرند. من هم هر آن چه از جهانم دریافت کنم، اعلام می‌‌دارم. به من ارتباطی ندارد که با چه گروه سیاسی همسو نیست یا هست. زمانی که گفتن از مسائل فرهنگی را مهم می‌دانستم، بیان کردم، یا مسائل اقتصادی، اجتماعی و...‌ 25 سال است که دارم کار می‌کنم و من همچنان نمایش‌هایم را روی صحنه می‌آورم.‌ از آمال و آرزوها و اجتماعم می‌گویم که قطعاً جاهایی به سیاست هم ربط پیدا می‌کند، اما در اصل از همه این‌ چیزها، معنا و مقاصد انسانی استنباط می‌شود.
از حضور علیرضا خمسه ‌که سال‌ها از صحنه دور بوده است، بگویید؟
اولین انتخابم برای بازی این نقش، علیرضا خمسه بود که ایشان هم چون مدت‌ها از صحنه دور بودند، قبول کردند. خانم سلطانی هم چند سالی خارج از کشور بودند که وقتی برگشتند، متن را به ایشان دادم. او هم بعد از خواندن متن، آمادگی‌اش را اعلام کرد. اصولاً انتخاب بازیگرانم بسیار سخت بود و انتخابشان یک ماه طول کشید.
چه چیزهایی در بازی آقای خمسه ‌‌دیدید که در میان بازیگرهای اطرافتان وجود نداشت؟
ایشان به عنوان یک آرتیست، تکنیکی دارند که در کار من مناسب بود. اساساً یک بخش از زیبایی‌شناسی کار من منوط به انتخاب بازیگران می‌شد؛ چون این نمایش مبتنی بر بازیگری است و کارگردان چندان با کار پیچیده‌ای رو به رو نیست؛ جز این که چیدمان کلی صحنه را به عهده دارد. نکته مهم در این نمایش، وجود بازیگران توانا و خلاق ‌بود. بنابراین تمام بازیگران با دقت انتخاب شدند. این را هم بگویم که اکثر بازیگران از انتخاب‌های اولم بودند که خوشبختانه پذیرفتند و سر کار حاضر شدند.
با توجه به صحبت‌هایتان، چقدر بازیگران در بازی و بداهه‌گویی آزاد بودند؟ چقدر اجرا متکی به بازیگر است؟
به جز علیرضا خمسه که در پنج قطعه از نمایش اجازه بداهه‌گویی دارد(که اساساً خاصیت نمایش تخت حوضی است)، بازیگر دیگری در هنگام اجرا اجازه بداهه‌گویی را ندارد. در تمرین‌ها هم نویسنده لحظه به لحظه حضور داشت و هر چیزی که در تمرین درست درمی‌آمد، تبدیل به قراردادی در اجرا می‌شد. در ضمن، متن قبل از تمرین کاملاً آماده بود و خمسه و یا سلطانی و اصلاً همه بازیگرانم پس از خواندن متن بازی در نمایش را پذیرفتند.
به عنوان آخرین سؤال بگویید که چقدر برایتان مهم است که تماشاگر به نمایش‌هایی که روی صحنه می‌آورید، بخندد؟ چقدر وجه سرگرمی و خندیدن برایتان مهم است؟
خیلی مهم است. مطمئن باشید من از این سؤال شما نگران نمی‌شوم و با جسارت تمام می‌گویم که بسیار خندیدن تماشاگر برایم مهم است. اساساً تئاتر در درجه نخست باید لذت را در تماشاگرش ایجاد کند اگر این لذت را به وجود بیاورد، چه با خنده تماشاگر همراه باشد و چه با لذت معنوی او، قطعاً اثر موفق است. در غیر این صورت، شما می‌توانید در صحنه جملاتی را از دکارت، هگل و افلاطون‌ بگویید،‌ یا برایش از مسائل فلسفی و پست مدرنیته سخنرانی کنید، اما آن‌ها سخنرانی هستند و جایشان روی صحنه نیست. تئاتر این مباحث را به عمل درمی‌آورد. من درباره وجود پارادوکس در این نمایش گفتم که یک مفهوم فلسفی است، اما در نمایش من یک کلمه از این موضوع حرف زده نمی‌شود، بلکه معنایش به عمل درمی‌آید. اگر شما تحلیل بدانید، باید اثر را آنالیز کنید. مرد نیک در ظاهر، بسیار ساده است، اما باطنی بسیار پیچیده دارد. ‌به یاد داشته باشید آدمی که ‌راحت‌ نتواند بخندد از لحاظ پزشکی دچار مشکل روانی است. در کل در درجه اول برایم لذت دادن به تماشاگر مهم است؛ چرا که او با یک پدیده هنری روبه‌روست و هنر با سخنرانی تفاوت بسیار دارد. این آفتِ سال‌های اخیر تئاتر ما‌ است که تئاتر را با سخنرانی، کلاس فلسفه، کلاس مردم شناسی و... اشتباه گرفته‌ایم.
‌فکر می‌کنید گفتن از مسائل فلسفی و... بدون سخنرانی در صحنه امکان‌پذیر نیست؟
چرا می‌تواند باشد، اما باید حتماً با لذت همراه باشد. پس از لذت، تماشاگر باید به فکر فرو ‌‌رود؛ چون اثر هنری ذاتاً به این شکل است. جذاب، شگرف و لذت‌بخش است و به همین دلیل است که آموزه‌های مختلف اجتماعی و دینی را از طریق هنر منتقل می‌کنیم.