علی هاشمی: شخصیتها هم برایم آشنا و از جنس زمان بودند. من از جوانها چنین متنی را سراغ نداشتم.
علی هاشمی: شخصیتها هم برایم آشنا و از جنس زمان بودند. من از جوانها چنین متنی را سراغ نداشتم.
نیلوفر رستمی:
علی هاشمی دومین تجربه کارگردانی صحنه خود را از هفته آینده در خانه نمایش اداره تئاتر اجرا میکند. این نمایش با عنوان"جزغالههای عاشقانه" نوشته مهدی میرمحمدی داستانی از روابط 5 انسان را به تصویر میکشد. در این نمایش شکوفه هاشمیان، کاظم سیاحیان، نوال شریفی، محمدرضا نودهیاصلی و رضا سخایی بازی میکنند و محسن شاهابراهیمی، طراح صحنه و محمد فرشتهنژاد آهنگساز هستند.
چیزی حدود دو هفته به آغاز اجرا این نمایش مانده است و تا به حال 12 صحنه از 16، 17 صحنه نمایش آماده شده، تنها نگرانی گروه، زمان نمایش است که سعی دارند اجرا و متن را دوباره به شکلی خلاصه کنند که زمان نمایش تا یک ساعت بیشتر نشود.
جزغالههای عاشقانه اولین نمایشنامه از مهدی میرمحمدی است که روی صحنه میرود و علی هاشمی اولین تجربه کارگردانیاش به سال 79 با نمایش"نقش زن" نوشته فرهاد آئیش برمیگردد و بعدتر هم نمایشنامهخوانی"همه عطرهای عربستان" نوشته آرابال. علی هاشمی که به عشق بازیگری در کلاسهای سمندریان حاضر میشود، پس از مدتی تمرین، دانشگاه و دستیاری استاد در نمایش"دایره گچی قفقازی" با گفتههای وی به این نتیجه میرسد که در کارگردانی بیشتر میتواند موفق باشد. او درباره انتخاب متن جزغالههای عاشقانه میگوید:«میخواستم نمایش هداگابلر از ایبسن را کار کنم که آقای پارسایی اوایل سال 85 گفت اولویت انتخابها با متنهای ایرانی است. آن موقع، از مهدی میرمحمدی(که قرار بود در اجرای نمایش"هدا گابلر" کمکم کند) خواستم اگر متنی دارد برایم بیاورد و او هم همین متن را داد. 45 صفحه بود و من 20 صفحهاش را که خواندم اصلاً خوشم نیامد، اما در ادامه به تدریج نمایشنامه برایم جذاب شد. آخر نمایشنامه همه چیز به طرز تکان دهندهای عوض میشد که این نکته برایم خیلی جالب بود. در ضمن شخصیتها هم برایم آشنا و از جنس زمان بودند. من از جوانها چنین متنی را سراغ نداشتم. این نکتهها به اضافه رابطه خوبم با مهدی باعث شد که متن را انتخاب کنم. در تمرینها هم مهدی نشان داد که از تغییر و حذف متن نمیترسد و در نهایت، هر دوی ما به فکر بهتر شدن کار هستیم.»
جزغالههای عاشقانه سال 81 نوشته شده، مهدی میرمحمدی در این باره میگوید:«موضوع پایاننامه عملیام اقتباس از نمایشنامه"مِدهآ" بود، نسخه اولیه را نوشته بودم که فکر کردم، نمیخواهم اقتباس انجام دهم و تصمیم گرفتم که کاملاً از منبع اقتباس آن را جدا کنم و خالی از هر ارجاعی از مدهآ باشد. حالا فکر میکنم فقط جاهایی از صحنه اول نمایش شبیه به آن نسخه اولیه اقتباسی است.»
اما درباره این که چرا نویسنده از میان متنهای دیگرش، جزغالههای عاشقانه را به عنوان نمونه به علی هاشمی داده است و در مورد دیدگاهش نسبت به این متن میگوید:«در طی 9 ماه از زمانی که برای اولین بار متن را به علی دادم تا حالا که روزهای آخر تمرین طی میشود به نظرم 5 بار بازنویسی کردم. به زعم کسانی که کارهایم را خوانده بودند این نمایشنامه از بقیه نوشتههایم بهتر بود، خودم هم بیشتر دوستش داشتم، ضمن این که تنها نمایشنامهای بود که تایپ کرده بودم.»
میرمحمدی ادامه میدهند:«میخواستم یک نمایشنامه کلاسیک بنویسم و به دور از هر گونه تجربهگرایی، فقط قصد داشتم که یک داستان را تعریف کنم. میخواستم ببینم که چقدر میتوانم یک داستان را خوب تعریف کنم، حتی در یکی از بازنویسیها که ذهنم قفل کرده بود یک بار دیگر"فن شعر" ارسطو را هم خواندم تا شاید در این مسیر کمکم کند.»
امروز محمد فرشتهنژاد هم سر تمرین حاضر است تا آخرین خُرده کارهای موسیقی کار را انجام دهد. بچهها شروع میکنند از صحنه 1 تا 12 را پشت سر هم بازی میکنند. پس از آن استراحت کوتاهی میکنند تا صحنه 13 را تمرین کنند.
محمدرضا نودهیاصلی که تا به حال دستیار کارگردان بوده است در این نمایش در نقش یونس بازی میکند و در واقع اولین حضورش را با عنوان بازیگر در صحنه تجربه میکند و یا کاظم سیاحیان تا به حال، بیشتر در کارهای دانشجویی بازی داشته است.
علی هاشمی درباره گروه بازیگرانش میگوید:«از آن جا که متأسفانه مرکز هنرهای نمایشی برای خانه نمایش بودجهای به گروهها نمیدهد و تنها به دادن کمک هزینه اکتفا میکند، طبیعتاً بازیگران حرفهای نیز حاضر نمیشوند که در نمایشهای این سالن بازی کنند. البته این کمبود به نفع ما تمام شد چون بازیگرهای جوان و تازهکار بسیار پیگیر، جدیتر و علاقهمندتر هستند؛ هر چند که ما تا به حال یک ریال کمک هزینه از مرکز نگرفتهایم و از جیبمان خرج میکنیم، حرفی از پول نمیزنند و با عشق سر تمرین حاضر میشوند. برای نقش مریم میدانستم که باید بازیگر حسی انتخاب کنم و شکوفه را در نظر داشتم، اما در ابتدا مهدی تردید داشت و فکر میکرد که رابطه همسری دلیل این انتخاب است که از مهدی خواستم به من اعتماد کند. برای نقش کیوان، حامد بهداد را در نظر داشتم که او هم متن را خوانده بود و اعلام آمادگی کرده بود حتی به فکر جذب اسپانسر بودم که هزینه دستمزد او را از این طریق بپردازم، اما به یک باره سریال لطفیان کلید خورد و بهداد مجبور شد که سر صحنه سریال حاضر شود. همین طور درباره نوال شریفی هرگز حاضر نبودم که به جایش بازیگر دیگری را انتخاب کنم و اما درباره محمدرضا نودهیاصلی میدانم که ریسک کردم، اما باید یک جا به او هم فرصت بازی داده میشد. در نهایت خسرو محمودی قرار بود که نقش هومن را بازی کند که او درگیر کار آتیلا پسیانی شد و چون معلوم نبود کِی کار آقای پسیانی شروع میشود، فکر کردیم به دلیل تداخل کاری رضا سخایی را جایگزین کنیم. در نهایت هاشمی از حضور اندکش در تئاتر میگوید:«حالا با مهدی به این نتیجه رسیدیم که باید مقاومت کنیم، بجنگیم و سریع از میدان خارج نشویم.»
مهدی میرمحمدی نیز از تجربهاش در پروسه چند ماه تمرین و بازنویسیهای مکررش میگوید:«متوجه شدم که اگر بخواهم نمایشنامهنویسی را به طور جدی دنبال کنم، نباید بیشتر از یک نمایشنامه در سال بنویسم و از بازنویسیهای مکرر هم هراس نداشته باشم این الگو را از اکبر رادی وام گرفتم که متنی را که در سال 38 نوشته دوباره در سال 72 برای چندمین بار بازنویسی میکند. در این کار متوجه شدم که چقدر بازنویسیهایی که در زمانهای متعدد صورت میگیرد، میتواند یک اثر را قویتر و محکمتر کند.»