دکتر پیتر چلکوفسکی استاد رشته مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک که از مشهورترین کتب وی می توان به آینه جهان نامریی، تعزیه:آیین و نمایش در ایران و ... اشاره کرد.
دکتر پیتر چلکوفسکی استاد رشته مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک که از مشهورترین کتب وی می توان به آینه جهان نامریی، تعزیه:آیین و نمایش در ایران و ... اشاره کرد.
سمینار بینالمللی"نمایش و دین" در اولین روز برگزاری و در سومین و چهارمین جلسه خود، میزبان دکتر پیتر چلکوفسکی، دکتر کلاوس هوفمان ، دکتر محمدرضا خاکی و سه تن دیگر از پژوهشگران ایرانی بود.
به گزارش سایت ایران تئاتر، این سمینار با همکاری مرکز هنرهای نمایشی، انجمن نمایش، گروه آموزشی هنرهای نمایشی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، خانه هنرمندان، شبکه چهار سیما و ITI ایران در خانه هنرمندان برگزار شد.
سومین جلسه این سمینار دیروز ساعت 14 با ریاست دکتر محمدرضا خاکی آغاز شد. خاکی در ابتدای جلسه با اشاره به این که نحوه جغرافیا و طبیعت هر سرزمین در باورهای آن نقطه جغرافیایی نقش بسیار مهمی دارد، گفت:«ایران کشوری کهنسال است و ایرانیان، تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهاند و در حوزه باورهای دینی نیز گونههای مختلفی را پروراندهاند که باعث شده این کشور به مرکز بیبدیل و رغیبی در این زمینه تبدیل شود. از زمان شکل گیری حکومت صفویه تاکنون اندیشمندان و متفکران ایرانی، آثار ارزشمندی در زمینه تفکر شیعی اسلامی به وجود آوردهاند.»
وی در ادامه سخنرانی اظهار کرد:«یکی از مهمترین مراسم اسلام شیعی، سوگواری مراسم محرم است. سوگواری امام حسین(ع) و پایداری خانواده و یارانش الهام بخش بسیاری از هنرمندان شده که تعزیه یکی از تکامل یافتهترین آنهاست. این نوع نمایش نخست مورد توجه سفرا و مسافران اروپایی قرار گرفت و همین امر موجب شد تا آنها ضمن پرداختن به تعزیه، دست به نگارش کتب متعددی در این زمینه بزنند. در کشور ما نیز طی دهه 1340 زمینه مطالعه هنر نمایشی فراهم شد و نمایش تعزیه که تا پیش از آن مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته بود، مورد توجه پژوهشگران زیادی قرار گرفت.»
خاکی اضافه کرد:«قبل از انقلاب با مدیریت پروفسور چلکوفسکی یک سمپوزیوم جهانی برگزار شد که نتیجه آن نیز چاپ یک جلد کتاب در مورد تعزیه بود. این کتاب در سال 1367 توسط داوود حاتمی با عنوان"تعزیه هنر بومی پیشرو ایران" به چاپ رسید و اخیراً نیز مجدداً به انتشار رسیده است. جای خوشبختی است که به روشنی و قطعیت نمایش تعزیه در اکثر دایرهالمعارفهای فرانسه، انگلیس و... مطرح شده است. همچنین اختصاص یکی از شمارههای فصلنامهای که زیر نظر پروفسور چلکوفسکی به چاپ رسیده، نشان دهنده اهمیت آن است. با این همه نیاز به یک مجموعه پژوهشی محسوس است.»
خاکی با اشاره به وجود تعزیه در اکثر کشورهای اسلامی گفت:«تعزیه در لبنان، عراق، هندوستان، پاکستان و... نیز در ایام محرم به شکلهای مختلف اجرا میشود. جای آن دارد که با استفاده از حضور محققان و پژوهشگران که در این همایش حضور دارند، مقدمات یک پژوهشکده تعزیه به وجود آید تا هم امکان پژوهش برای پژوهشگران به وجود آید و هم به عنوان منبعی معتبر در دسترس علاقهمندان قرار گیرد.»
در ادامه دکتر پیتر چلکوفسکی استاد رشته مطالعات اسلامی و خاورمیانه دانشگاه نیویورک که از مشهورترین کتب وی می توان به آینه جهان نامریی، تعزیه:آیین و نمایش در ایران و ... اشاره کرد، ضمن ابراز خوشحالی از حضورش در این سمینار گفت:«در نمایشهای مذهبی عیسوی که درباره شهادت حضرت مسیح است، میبینیم که هر چه از مرکز، یعنی اورشلیم دور میشویم، اجرای این نمایشها تخیلیتر میشود که از آن میان میتوان به مراسم"هفته مقدس" اشاره کرد و در مورد تعزیه نیز این مسأله صادق است.»
وی در ادامه با اشاره به مراسم"نخلکشی" گفت:«نخل یعنی درخت خرما و وسیلهای آئینی و مخصوص عاشوراست که از چوب به اندازههای مختلف ساخته میشود. برخی از آنها ساختمانی ساده دارند که توسط دو نفر حمل میشود و برخی دیگر به اندازه یک ساختمان سه طبقه ساخته میشوند و صدها نفر آن را حمل میکنند که در روز عاشورا در مقابل دسته به دوش کشیده میشود. جلوی نخل را معمولاً با آینه میپوشانند و درخشش آینهها نشان دهنده هاله نور امام حسین(ع) است و شرکت کنندگان میتوانند از جلوی نخل این درخشش را مشاهده کنند. پشت نخل معمولاً توسط پارچه مشکی پوشانده میشود و ساختمان حرم امام حسین توسط نخل طلایی طراحی میشود. در حقیقت نخل نشانه اتحاد اجتماعی برای دهکده یا منطقه مورد نظر محسوب میشود که مراسم نخل کشی را برگزار میکنند.»
چلکوفسکی در ادامه سخنان خود اظهار کرد:«نزدیکی ایران به کربلا، امکان سفر ایرانیان به آن دیار و زیارت حرم سیدالشهدا(ع) را فراهم کرده و به شیعیان ایرانی نیز اجازه داده که مردگان خود را به کربلا حمل کنند.»
جلسه با پخش تصاویری از مراسم نخل کشی در ایران و هندوستان ادامه یافت. سپس جهانشیر یاراحمدی دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر، که پژوهش هایی با عناوین تعزیه در بوشهر،تئاتر بوشهر و ... را انجام داده در خصوص"روضهخوانی" گفت:«روضهخوانی عبارتی است که در سطحیترین حالت ممکن، روضهخوانی متداول را تداعی میکند. روضهخوانی عبارت است از داستانها و حوادث مربوط به کربلا که توسط روضهخوان، رو به جمعیت خوانده میشود. روضهخوانی به شدت با دین و مسائل دینی در ارتباط است و در حقیقت این شکل نمایشی به تمامی ریشه در دین دارد. بررسی نمایههای پژوهشی نشان داده که تا به امروز روضهخوانی به شکل دقیق و نمایشی مورد مطالعه قرار نگرفته است. دلایل این مسأله فراوان و البته پنهان است، اما یکی از آنها شاید این باشد که به شدت به"خطابه" قرابت دارد و مطالعه آن محتاج دقت فراوان است. بنابراین در این مقاله پژوهشی، روضهخوانی با خطابه که هدف اصلیاش تبلیغ است و قصد القای یک اندیشه خاصی به مخاطب را دارد، متفاوت است. "نقالی" هنر اصیلی است که ریشههای آن را باید پیش از اسلام پیگیری کرد. این گونه نقالی توسط گوسانها خوانده میشد. پس از اسلام به"نقالی آوازی" و"قوالی" تبدیل شد. پس از آن نیز"مناقبتخوانی" به وجود آمدو اهل سنت نوع دیگری را با نام"فضایلخوانی" به وجود آوردند.»
وی در مورد مجالس روضهخوانی گفت:«مجالس روضهخوانی همواره به دو شکل مردانه و زنانه برگزار میشود. روضهخوانی زنانه، مجلسی است که روضهخوان و جماعت شرکت کننده، همگی زن هستند ولی روضهخوانی مردانه، با حضور تعدادی از زنان و مردان میتواند برگزار شود. به طور کلی روضهخوانی یک نمایش دینی است. شکل روضهخوانی هیچ گاه از یک اسلوب خاصی پیروی نکرده و در هر منطقه از کشور به یک صورت برگزار میشود.
در جلسه چهارم این سمینار ابوالفضل حری، دکتر کلاوس هوفمان و فرح یگانه به سخنرانی پرداختند.
ابوالفضل حری دارای کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی که مقالات پژوهشی چون درآمدی بر اصول و مبانی ترجمه طنز و ... داشته در ابتدای جلسه گفت:«این مقاله در بررسی نقش تماشاگر در نمایش دینی، دو پرسش را مطرح میکند: تماشاگران چگونه از نمایش، تفسیر دینی ارائه میدهند و نمایشها چگونه تماشاگران را به سمت اهداف دینی خود رهنمون میشوند؟ پاسخ به پرسش اول به دو مسأله دامن میزند. اول، تأثیر عاطفی نمایشی روی تماشاگران و دوم تجزیه و تحلیلی عقلانی و نقادانه از سوی مخاطب/ منتقد، پاسخ به پرسش دوم مستلزم شناخت دستور زبان نمایشی از جانب مخاطب و به کارگیری این دستور زبان به نحو احسن از جانب هنرمند است. در اثر هنری عموماً و نمایش دینی خصوصاً، باورپذیر کردن صحنهها برای تماشاگر اولویت دارد؛ به گونهای که شاید بتوان گفت حقیقت مانندی یا باور کردن هر آن چه روی میدهد، مسأله اصلی آثار هنری ـ دینی است. نمایش از جهتی دیگر نیز بر تماشاگران خود تأثیر میگذارد: عمل/ دیدن نمایش بسیار شبیه آئینهای پاگشایی در نظر مردمان نخستین است؛ بنابراین نمایش دینی از طریق ایجاد نوعی شور و هیجان، احساسات نهفته آدمی را که ریشه در فطرت اصیل انسانی دارند، بیدار میکند. احساساتی که در یک حالت، جاذبه و ترس توأمان، امور مینوی و قدسی انسان دیندار را به نمایش میگذارد. در واقع نمایش دینی، نمایش برانگیخته شدن عواطف پاک انسان است؛ عواطفی که در دنیای متمدن، مادیگرا و ثروتمند امروز به باد فراموشی سپرده شده است.»
پس از صحبتهای حری، دکتر کلاوس هوفمان رییس انجمن فدرال درام و تئاتر آلمان و کمیته اجرایی "تئاتر و کلیسای" کلیسای پروتستان آلمان،رییس آکادمی فدرال آموزش فرهنگی آلمان و مدیر پروژه هایی چون تئاتر و توسعه و طرح تئاتر و مهاجرت وزارت فدرال آموزش و پژوهش آلمان در مورد موضوع ابعاد مذهبی و معنوی تئاتر معاصر اروپا به بیان نظراتش پرداخت. وی گفت:«مدرنیته به خودمداری و استقلال هنر و دین انجامیده و بدین ترتیب تنوع زیباشناختی وسیعی را رقم زده و به تشدید و تقویت تجربههای مذهبی، مجال دو چندان بخشیده است. این خود معنایی، مجالی نو برای دیدار مجدد دین و تئاتر با تمامی گستره واقعیتهای خاص خود فراهم میآورد و بدین ترتیب، گفتوگویی نو میان این دو در میگیرد.
در عرصه تئاتر، امر مقدسی میتواند در هیأت تجربه معنوی و معرفت دینی در هیأت رفتاری غیر جزمی از نو احیا شود، تئاتر عرصهای است فراخ با جنبههای آئینی و سرگرم کننده. دست کم سه نوع رویکرد به رابطه تئاتر و دین را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
الف) هنرمندان عرصه تئاتر متون مذهبی، همچون عهده عتیق و عهد جدید و مضامینی همچون ده فرمان، ایمان و نماز را برای اجرای نمایش خود برمیگزینند.
ب) هنرمندان با پژوهش در باب سرچشمههای تئاتر، دینی و آئینی را از نو بازمییابند و بر صحنه میآورند.
ج) هنرمند در مواجهه با مرگ و رنج، با درنوردیدن مرزهای روح بشر و یا با رسیدن به نوعی خلسه و مستی عارفانه و مذهبی است که به یک بازیگر تبدیل میشود.»
فرح یگانه دیگر سخنران جلسه که تاکنون مقالاتی چون تئاتر فستیوالی ایران،شور آفرینش هنری،تئاتر ایران در سال 2003،تئاتر در ایران، را در مجلات معتبر بین المللی به چاپ رسانده در ادامه گفت:«نمایش، جزئی از تمامیتی بس وسیعتر است، بخش است از گستردهای از ارتباطات و در این میان صحنه تمهیدی است برای مشاهده شدن. عناصر اولیه هر رویداد تئاتری، حضور فیزیکی بازیگر و تجربه تماشاگران است. این مواجهه رو در رو و مستقیم بازیگر و تماشاگر و یا به عبارتی دیگر"رویدادی بودن" یک رویداد تئاتری، ما را وامیدارد که به جزئیات آنچه میان بازیگران و حضار روی میدهد، در لحظه رویداد بیندیشیم و نیز به این که آنها در حضور یکدیگر به چه میاندیشند، چه هویتی مییابند و چه روندی را تجربه میکنند.»
پروفسور یلمار ساوتر، بنیانگذار الگوی"رویداد تئاتری" معتقد است که اغلب نظریههای تئاتری در مورد مفهوم جامع"رویداد تئاتری" تا دهه 1990 یک جانبه، کوته بینانه و محدود بودهاند.
او معتقد است که تماشاگر، دلیل و شرط لازم برای وجود هنر است و یک رویداد تئاتری به شروع و اتمام نمایش محدود نیست؛ زیرا همیشه قبل از شروع نمایش، انگیزهای برای شروع کردن و پس از اتمام آن نیز تأثیراتی از آن بر جای خواهد ماند. بدین ترتیب، هر رویداد هنری دارای جنبههای سیاسی ـ اجتماعی است که در پیوند با محتوا و روش ارائه آن است.»