دالالیو بسیار علاقهمند و معتقد است که در تمرینهای تئاتر همه چیز از بازی تا وسایل صحنه باید درست مانند روز اجرا باشد و بازیگرها باید کاملاً واقعی ظاهر شوند؛ به همین دلیل هم او در تمرینها اجازه نمیدهد که حتی در کوچکترین حرکتها، بازیگران به مدد تخیل که شیوه معمول است، بازی کنند. مثلاً اگر بازیگری باید درِ بطری آب معدنی خود را باز کند، آب را بنوشد و بعد از دهانش بیرون بریزد، دقیقاً تمام حرکات باید در تمرین هم انجام شود.
دالالیو بسیار علاقهمند و معتقد است که در تمرینهای تئاتر همه چیز از بازی تا وسایل صحنه باید درست مانند روز اجرا باشد و بازیگرها باید کاملاً واقعی ظاهر شوند؛ به همین دلیل هم او در تمرینها اجازه نمیدهد که حتی در کوچکترین حرکتها، بازیگران به مدد تخیل که شیوه معمول است، بازی کنند. مثلاً اگر بازیگری باید درِ بطری آب معدنی خود را باز کند، آب را بنوشد و بعد از دهانش بیرون بریزد، دقیقاً تمام حرکات باید در تمرین هم انجام شود.
نیلوفر رستمی:
امسال در بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نمایشی مشترک از ایران و ایتالیا اجرا خواهد شد. این نمایش براساس رمان مطرح"کوری" اثر ژوزه ساراماگو با همین نام و به کارگردانی دالالیو، و بازی بازیگران ایرانی در تالار مولوی یکشنبه 24 بهمن ماه روی صحنه میرود. در این محصول مشترک بازیگران حرفهای و دانشجو در کنار هم کوری را تجربه خواهند کرد. ایرج راد، گلچهره سجادیه، فرهاد شریفی و جمعی از دانشجویان، بازیگران نمایش هستند و مدیر هنری کار نیز خسرو خورشیدی است.
و اما لوئیجی دالالیو، کارگردان، مدیر تئاتر، منتقد، بازیگر و استاد دانشگاه ایتالیا و یکی از بنیانگذاران اولین تعاونی تئاتر در ایتالیا با عنوان"کمپانی جمعی" و مشاور و برگزار کننده همایشهای ملی و بینالمللی در زمینه تئاتر و دارای کارنامهای با بیش از 150 نمایش در داخل و خارج ایتالیا، سال گذشته در آستانه جشنواره تئاتر فجر، ورک شاپی چند روزه با عنوان"ادیپو در کلونو میمیرد" برگزار کرد که در آن تعداد زیادی از دانشجویان و بازیگران تئاتر شرکت کردند. دالالیو در این کارگاه به تشریح مفهوم رآلیسم در تئاتر و آموزش متون بازیگری و... پرداخت و در گفتوگویش با سایت ایران تئاتر اعلام کرد که شاید در سالهای آتی نمایش کوری را در ایران روی صحنه ببرد. به گفته او زمانی که نمایش کوری در ایتالیا به اجرا رفته است، سفیر ایتالیا در ایران به تماشای نمایش رفته و همان جا از او درخواست کرده که نمایش را برای اجرا به ایران بیاورد که در نهایت به محصول مشترکی از ایران و ایتالیا تبدیل شد.
دالالیو در زمان استراحت گروه به کمک مترجمش پروین کوثری از این که چرا ازشرکت کنندههای ورک شاپ سال گذشتهاش در نمایش کوری استفاده نکرده است، میگوید:«افرادی که در ورک شاپ شرکت داشتند، در حال حاضر مشغول کارهای دیگر هستند و از سوی شورای تئاتر دانشگاهی نیز اعلام شده بود که ما از دانشجویان در این نمایش استفاده کنیم.»
وی ادامه میدهد:«من از همکاری با ایرانیها خیلی خوشحالم و به نظرم بازیگران حرفهای که در این کار حضور دارند، از لحاظ تواناییها در رتبه بالایی قرار دارند و دانشجویان نیز بسیار با عشق و علاقه در این کار شرکت کردند. واقعا من از همه بازیگرانم متشکرم.»
دالالیو در مورد انتخاب نمایش کوری و دراماتورژی اثر هم این طور توضیح داد:«رمان کوری برایم یک تجربه زنده و کاملاً نزدیک به زندگی بود. من همیشه نمایشنامههایی را انتخاب کردهام که بتوانم براساس تجربیاتم آنها را روی صحنه بیاورم. نکته جالب در کوری این بود که تمام فجایع تاریخ در آن گنجانده شده بود که هنوز هم ادامه دارد. فجایعی که 90 درصد آدمها با آن درگیر هستند و هیچ وسیله دفاعی هم از خودشان در برابر آنها ندارد. در زمان بازنویسی هم سعی کردم که به متن اصلی وفادار باشم. حتی تکنیکهای ادبی آن را هم حفظ کردهام.»
همه چیز باید آماده باشد!
دالالیو بسیار علاقهمند و معتقد است که در تمرینهای تئاتر همه چیز از بازی تا وسایل صحنه باید درست مانند روز اجرا باشد و بازیگرها باید کاملاً واقعی ظاهر شوند؛ به همین دلیل هم او در تمرینها اجازه نمیدهد که حتی در کوچکترین حرکتها، بازیگران به مدد تخیل که شیوه معمول است، بازی کنند. مثلاً اگر بازیگری باید درِ بطری آب معدنی خود را باز کند، آب را بنوشد و بعد از دهانش بیرون بریزد، دقیقاً تمام کارها باید در تمرین هم انجام شود.
وسایل صحنه درست به مانند روز اجرا چیده میشود، همین طور بازیگران موظف هستند در هر صحنه، لباسهای مخصوص به آن را که سفارش داده شده، بپوشند. کارگردان، حتی اگر کفش یکی از بازیگران به پایش تنگ باشد، رحم نمیکند و از او میخواهد که تمامی کارها را در تمرین انجام دهد. وقتی باید کفش پوشید، یعنی باید دقیقاً این کار را انجام داد.
دالالیو، دستیاری ایتالیایی دارد که یکی از بازیگران نمایش کوری در ایتالیا هم بوده است. او به خاطر دانستن زبان انگلیسی میتواند با بچهها بیشتر ارتباط برقرار کند و البته در مدت اقامت در ایران، بعضی از کلمات فارسی را هم خوب یاد گرفته است؛ مثلاً "لطفاً ساکت!". او با لهجه شیرین خود بچهها را دعوت به سکوت و آماده شدن برای بازی میکند. غیر از او، پروین کوثری که نمایشنامه را به فارسی ترجمه کرده و در اختیار اعضای گروه قرار داده است، به عنوان مترجم و دستیار کارگردان در کار حضور دارد. در میان بازیگران، گلچهره سجادیه نیز به دلیل تسلطش به زبان ایتالیایی مشکلی ندارد. بقیه بازیگرها نیز یک به یک با حضور مترجم با کارگردان صحبت میکنند و نکاتی را که کارگردان میخواهد به آنها منتقل میشود.
کاش زمان بیشتری برای تمرین میداشتیم!
ایرج راد که در نقش پیرمرد ظاهر میشود، درباره حضورش میگوید:«چند وقت پیش خسرو خورشیدی به من زنگ زد و درباره این نمایشِ مشترک گفت و خواست که با کارگردان ملاقاتی داشته باشم. دیدار اول بسیار خوب و مثبت بود و دالالیو از سابقه کاری من هم کاملاً با خبر بود. در ابتدا به من پیشنهاد پذیرفتن نقش دکتر و پیرمرد شد که به دلیل پارهای از گرفتاریها من نقش پیرمرد را پذیرفتم؛ چرا که همزمان بود با تمرینهای نمایش"قصه تلخ طلا" و صدا گذاری فیلم"مدار صفر درجه" حسن فتحی و البته مسائل و گرفتایهای خانه تئاتر که به من اجازه حضور مداوم را در کار نمیداد. از لحاظ حجم بازی طبیعتاً کاراکتر پیرمرد، حضور کمتری داشت و اجازه میداد که من بعضی روزها سر تمرین باشم.»
راد، علاوه بر اینها، یکی از علتهای مهم و دلخوشیاش را از حضور در این کار، وجود دانشجویان میداند:«وقتی متوجه شدم که به غیر از سه بازیگر حرفهای بازیگران بقیه دانشجویان هستند، بیشتر راغب به حضور در کار شدم؛ چون همیشه، بودن در کنار آنها و کار با آنها را خیلی دوست داشتهام.»
اما راد نگرانیهایی نیز دارد:«مدت تمرین بسیار کوتاه بود و به نظرم اگر فرصت بیشتری میداشتیم، قطعاً کار با پختگی بیشتری روی صحنه میرفت. متأسفانه نه تنها وقت اندک بود و اوایل مانند بقیه گروهها مشکل پیدا کردن سالن تمرین داشتیم، بلکه هر کدام از ما نیز بنا به دلایلی بعضی از روزها را نمیتوانستیم سر تمرینها حاضر باشیم؛ ما به دلایل مشغله کاریمان و دانشجویان به خاطر امتحانات و کلاسهایشان.»
ایرج راد که پیش از این، تجربه 2 کار با کارگردانهای غیر ایرانی را در دورههایی که خارج از کشور به تحصیل میپرداخته، داشته است، درباره دریافتهایش از همکاری با دالالیو و تفاوتهای کاریش با کارگردانهای ایرانی و اساساً نوع کارگردانیاش میگوید:«دالالیو کارگردانی است که خیلی به تحلیل، شخصیتپردازیها و بازیسازیها نمیپردازد. او بیشتر تصویرسازی و فضای نمایش برایش مهم است. ما شاید فقط یک جلسه نمایشنامه را ابتدا تا انتها روخوانی کردیم. پس از آن ایشان بلافاصله مرحله حرکت را شروع کردند و حرکتها مشخصاً برایشان از پیش تعیین شده بود؛ یعنی این طور نبود که چند بار متن خوانده شود، بعد شخصیتها تحلیل شوند و بازیگران فرصت خلق شخصیتها، پیدا کردن وجوه شخصیتها و بروز خلاقیتها را داشته باشند؛ تا کارگردان هر آن چه که از بازی بازیگرها بخواهد، انتخاب کند و بقیه را دور بریزد. دالالیو همه میزانسنها را میدهد و بعد هم معتقد است که بازیگر باید خودش همه کارها را انجام دهد؛ مثلاً تمرین صدا، بدن و... نداشتیم و برای دانشجویان طبیعتاً اینها کارهای سختی است که نیازمند تمرینهای زیاد است. در نهایت ایشان از ما میخواست که نمایشی کاملاً واقع گرا را تصویر کنیم و بیشترین تمرکزش روی فضاسازی و طراحی صحنه است. به همین دلیل هم است که من میگویم اگر فرصت بیشتری داشتیم تا روی بدن، بازیها و صدایمان کار کنیم، حتماً کارِ پختهتری میشد. غیر از اینها نباید از این نکته غافل شد که دالالیو فارسی نمیداند و طبیعتاً نمیتواند احاطه کاملی به کار داشته باشد و اگر کارگردان ایرانی به عنوان مشاوره و دستیار در کنار او بود به نظرم نقایص کار، راحتتر و زودتر میتوانست رفع شود.»
این پیشکسوت درباره انتقال تجربیات خویش به دانشجویان در روزهای تمرین میگوید:«متأسفانه چون فرصت اندک بود، من فقط مواردی که به ذهنم میرسید به بچهها میگفتم. اساساً بچهها زحمت خود را میکشند و من هم همیشه وقتی وارد فضای تمرین میشوم، این نگاه را با خود ندارم که من قبلاً کار کردهام، پس من بهتر میدانم. نه! من حس میکنم که بازی اولم است و باید چیزهایی یاد بگیرم؛ به همین دلیل دانشجویان هم حس ناخوشایندی ندارند که با یک حرفهای طرف هستند و باید از او فاصله بگیرند. ارتباط ما در تمرینها بسیار دلچسب و شیرین است.»
دالالیو در تستی دو مرحلهای از تعدادی بالغ بر 100 دانشجو از دانشکدههای مختلف تئاتر، بازیگران نمایش خود را انتخاب کرده است.
اشکان جنابی که در نقش نویسنده بازی میکند و سال آخر کارشناسی کارگردانی دانشکده سینما ـ تئاتر است درباره چگونگی تستها میگوید:«در مرحله اول، کارگردان از ما میخواست که نقشهایی را بازی کنیم. من هم تکههایی از نقشم را در نمایش"نبرد" به کارگردانی قطبالدین صادقی را که متأسفانه تمرینهایش متوقف ماند، در ذهن داشتم و همانها را بازی کردم. تست مرحله اول از ساعت 3 بعدازظهر تا 10 شب طول کشید و به نظرم دالالیو از 100 دانشجو تست گرفت. در مرحله دوم نیز که چند روز بعد بود از من خواسته شد تکههایی از نقش نویسنده نمایش کوری را بازی کنم که در نهایت پذیرفته شدم. این را هم بگویم که من از طریق یکی از دوستانم از وجود این تست بازیگری با خبر شدم»
اشکان جنابی درباره تجربهاش در این کار و چگونگی کارگردانی دالالیو میگوید:«وقتی با خبر شدیم که یک خارجی میخواهد نمایشی را با بازیگران ایرانی روی صحنه بیاورد، همه ذوق زده شدیم. الآن هم همین طور هستیم. تجربه جالبی است .