گفت و گو با اف مورای آبراهام، بازیگر نمایش “تاجر ونیزی”
وقتی شرلی مک لین جایزهی اسکار را به خاطر بازی در نقش سالیری در فیلم “آمادئوس” در سال ۱۹۸۵ به اف مورای آبراهام اهدا کرد در گوش مورای گفت: “اولین کاری را که بهت پیشنهاد میشود قبول نکن” او این کار را نکرد و تعداد زیادی نقش کوچک را پذیرفت. در بروکلین کالج تدریس کرد و در صحنههای نیویورک ظاهر شد. او دربارهی کارهای آخرش یعنی بازی در دو نقش مشهور بدنام یعنی شای لاک در “تاجر ونیزی” و بارباراس در “یهودمالت” نوشتهی مارلو پاسخگوی سوالات نشریهی “نیویورک” شد.
بوریس کاچکا
ترجمه: مجتبی پورمحسن
وقتی شرلی مک لین جایزهی اسکار را به خاطر بازی در نقش سالیری در فیلم “آمادئوس” در سال 1985 به اف مورای آبراهام اهدا کرد در گوش مورای گفت: “اولین کاری را که بهت پیشنهاد میشود قبول نکن” او این کار را نکرد و تعداد زیادی نقش کوچک را پذیرفت. در بروکلین کالج تدریس کرد و در صحنههای نیویورک ظاهر شد. او دربارهی کارهای آخرش یعنی بازی در دو نقش مشهور بدنام یعنی شای لاک در “تاجر ونیزی” و بارباراس در “یهودمالت” نوشتهی مارلو پاسخگوی سوالات نشریهی “نیویورک” شد.
دقیقا چه انگیزهای باعث شد این دو نقش را بپذیرید؟
شوخی میکنید؟ دارید از دو تا از بهترین نقشهای تاریخ نمایش صحبت میکنید بعد میپرسید چرا؟ قبلا هیچ وقت در این کشور کسی این دو نقش را با همدیگر بازی نکرده بود.
میدانید سالها فکر میکردم شما یهودی باشید. اما پدرتان یک یهودی اهل سوریه است.
جالب نیست؟ باید روحی یهودی داشته باشم. سوریه کشوری متعلق به سامیهاست. ما با هم فامیل هستیم. تعجب میکنم که چرا ما ارتباط خوبی با هم نداریم. خدا به ما کمک کند.
نگرانید که کسی تعجب کند که شما از تبار سوریها نقش کلیشههای ضدسامی را بازی میکنید؟
وحشتناک است فکر میکنم اگر اجرایی خوب باشد آنها به جای این کلیشهها به یک انسان توجه میکنند.
اما این کلیشهها در متن وجود دارد ...
دارید متن را به این چیزها محدود میکنید در صورتی که متن بسیار گستردهتر از این حرفهاست. نمایش دربارهی بیرحمی و سنگدلی است و آزار و اذیتی که یک انسان نسبت به انسان دیگر مرتکب میشود (تاجر) احساسی علیه فقرا، سالمندان و همهی آدمها دارد.
نقش موجودات شرور و پست زیادی را بازی کردهاید. از سالیری و اسکروج گرفته تا شیطان. آیا این تجربیات بازی در چنین نقشهایی را سادهتر میسازد؟
وقتی نقش روی کن را در نمایش “فرشتهها در آمریکا” بازی کردم بسیار دشوار بود چون من جوری بار آمدهام که از او متنفر باشم. بازی در نقش هیولاهای اساطیری نظیر منیستوفل یا مکبث آسانتر است. بازی در نقش هیتلر را در نظر بگیرید. عمرا از عهدهاش برنمیآیم. نقش استالین را بازی کردم اما در ورسیونی کمدی. اما از گفتن کلمهی “شرور” خودداری کنید من هم از این اصطلاح برای شخصیتی که بازآفرینی میکنم استفاده نمیکنم. یکبار نقش سالیری را بازی میکردم. اینها نقشهایی هستند که به من پیشنهاد میشوند. نقش “ریتز” را بازی کردم و به مدت تقریبا یکسال تنها نقش افراد همجنس خواه به من پیشنهاد میشود. انگار همه فکر میکردند من همجنس خواه هستم. من چهل و شش سال پیش ازدواج کردم و زندگیام را حفظ کردهام و پدربزرگ شدهام. گفتن این حرف مثل این است که بگویند. “او یهودی نیست” من یک بازیگرم، هنرمندم.
حسرت نمیخورید که به توصیهی شرلی مک لین توجه نکردید؟ شاید اگر پس از دریافت اسکار سرنقشی به توافق میرسیدید ...
میدانید که من جوری زندگی میکنم که نمیتوانید دربارهی حسرتها حرف بزنید. شاید پای غرور در میان باشد.
دوست داشتید چه کارهایی بکنید؟
من در واقع آدم شوخ طبعی هستم. کاش شانس داشتم و در کارهای طنز بیشتری بازی میکردم. اگرچه در این نمایشها کمی طنز وجود دارد.
دوست داشتید که سریالهای تلویزیونی بازی کنید؟
اگر میشد در نیویورک فیلمبرداری شود این کار را انجام میدادم. گفته میشود که جایزه اسکارتان را سر اجراهایتان و در شعرها، خود بالا میبرید. در این نمایشها هم جایزهتان با شما همراه خواهد بود؟ الان دست مادرم است. در صحنهی اینجا نمایش داده خواهد شد. معمولا لباسهای متفاوتی به این جایزه میپوشانند. این کار را انجام میدهم تا کارهایی که برایم انجام داده است را یادم بیاورد.