در حال بارگذاری ...
...

خارج از جشنواره" عنوان بخشی از جشنواره بیست‌وپنجم تئاتر فجر بود که اختصاص به نمایش‌های تجربی و متفاوت داشت. این بخش که در سال‌های قبل در دل جشنواره تئاتر فجر گنجانده شده بود، امسال به عنوان یک بخش مستقل در حاشیه جشنواره برگزار شد و در شب 29 دی ماه به پایان رسید.

خارج از جشنواره" عنوان بخشی از جشنواره بیست‌وپنجم تئاتر فجر بود که اختصاص به نمایش‌های تجربی و متفاوت داشت. این بخش که در سال‌های قبل در دل جشنواره تئاتر فجر گنجانده شده بود، امسال به عنوان یک بخش مستقل در حاشیه جشنواره برگزار شد و در شب ۲۹ دی ماه به پایان رسید.

رضا آشفته:
"خارج از جشنواره" عنوان بخشی از جشنواره بیست‌وپنجم تئاتر فجر بود که اختصاص به نمایش‌های تجربی و متفاوت داشت. این بخش که در سال‌های قبل در دل جشنواره تئاتر فجر گنجانده شده بود، امسال به عنوان یک بخش مستقل در حاشیه جشنواره برگزار شد و در شب 29 دی ماه به پایان رسید.
محمودرضا رحیمی؛ مدیریت پروژه و کارگاه نمایش، در این باره اعتقاد دارد:«تئاتر تجربی یک جمع‌بندی نهایی در کار یک کارگردان کهنه کار است. یک هنرمند جسور و یک معلم بزرگ و انسانی صبور می‌طلبد. تئاتر تجربی فضای مستقل می‌طلبد. اعتماد به اشخاص هنری و قبول این واقعیت که اجتماع نیاز به پژوهش‌های فرهنگی و به خصوص آزمون و خطاهای تئاتری و تنوع انواع آن را دارد و صد البته همه این موارد نیازمند به سرمایه‌گذاری مادی و معنوی است.»
وی می‌افزاید:«هر چند که تجربه تئاتری نیز یک فراشد است و در مداومت و مقاومت به وجود می‌آید، اما همواره در میان کلیشه‌ها غوطه‌ور است و یا حداقل نگرانی از ورود به کلیشه‌ها ندارد. یادمان نرود که کلیشه آن گونه که مورد اهانت قرار می‌گیرد، ناپسند نیست، بلکه دریچه‌ای مطمئن برای ارتباط سریع با مخاطب و جلب کردن اعتماد وی است که پیش از این بارها جواب داده است، شاید بتوان گفت که این نوع تئاتر، تجربه کردن تجربه‌های چند باره است، در حالی که تئاتر تجربی نفی همه گونه تجربه است. حالا آیا خود این تئاتر تجربی استعداد کلیشه شدن را ندارد.»
در بخش خارج از جشنواره 7 گروه طی روزهای 17 تا 29 دی ماه در کارگاه نمایش آخرین دستاوردهای تجربی خود را در معرض دید علاقه‌مندان قرار دادند. برخی از این آثار فقط در حد یک تجربه صرف بود که نمی‌توانست در حد و اندازه یک اجرای مستقل اعلام موجودیت کند.
گروه تئاتر"پاراداتا" به نویسندگی و کارگردانی رضا کشاورز نمایش"خط، نقطه، صفحه" را روزهای 17 و 18 دی ماه اجرا کرد. این اجرا برپایه متد کارگاه"میمو دینامیزم در طبیعت" صورت گرفت. آن‌ها براساس یک افسانه ایتالیایی به اجرای خود شکل داده بودند.
گروه تئاتر"زا" از کرمان با کارگردانی بابک دقیقی نمایش"گاهی بخند دراکولا" را اجرا کرد. این نمایش نیز از دل کارگاهی به نام"بدن ـ انرژی ـ حضور" برای صحنه آماده شده بود. این گروه کرمانی مدت یک سال است که در شهر کرمان شکل گرفته و مبنای فکری و حرکتی خود را براساس کار کارگاهی و استفاده از روش‌ها و تکنیک‌هایی قرار داده که بتوانند"خلاقیت جمعی" را به صورت مداوم و پیوسته حفظ و تقویت کند و در این مقاومت امکان گسترش مفاهیم اجرایی و کار برای اجرا به یک ضرورت و نیاز گروهی مبدل شود.
نمایش"خواهش می‌کنم" به نویسندگی دیوید آیوز و کارگردانی رضا مولایی توسط گروه ما و براساس روش کارگاهی"تنفس و حرکت" در روزهای 20 و 21 دی ماه اجرا شد. متد کار شده توسط گروه ما برپایه گونه‌های مختلف تئاتر شرق بوده است. در طی این تمرینات: 1- افزایش تمرکز بازیگر 2- تسلط و کنترل بدن در انتقال مفاهیم 3- جذب و ذخیره انرژی توسط بدن بازیگر 4- انتقال انرژی مورد نظر از طریق تک تک اعضای بدن به فضا و در نهایت تماشاگر حاصل می‌شود.
گروه هنرهای اجرایی"ویرگول" به کارگردانی آروند دشت‌آرای و نویسندگی محمد چرم‌شیر نمایش"بر بال‌های کلاغ سیاه" براساس اتودهای چند گانه در روزهای 22 و 23 دی ماه اجرا شد. این نمایش به دلیل ضیق وقت فقط به بخش‌هایی از متن چرم‌شیر ارجاع کرده بود و برپایه اتودهای چند گانه سمت و سو گرفته بود. البته این اتودها هم نمی‌توانست در نهایت به یک تصویر و تأثیر مطلوب ختم شود. مجموعه‌ای از رفتارها و عناصر چند گانه موسیقایی، بدن، استفاده از نرم افزارهای رایانه‌ای و گاهاً بازی در این کار دیده می‌شد. به قول یکی از تماشاگران، فقط یک سر کاری بود. آن چه باید در پس این اتفاقا‌ت می‌بود تا معنایی را در ذهن متبادر سازد یا تأثیر روانی بگذارد، نبود. آروند دشت‌آرای به فرم کاملاً مسطح دلبسته بود و نمی‌توانست با این عناصر عمقی در پس کارش درست کند تا دورنمایی باعث تلطیف و دریافت همه دیدنی‌ها و شنیدنی‌ها حاکم بر صحنه شود.
تینوش نظم‌جو، فعال تئاتری و مترجم که در ایران و فرانسه به فعالیت مشغول است. این بار متنی از ژان ـ لوک لاگارس به نام"در خانه ایستاده بودم و منتظر بودم باران بیاید" را کارگردانی کرده بود. این اجرا روزهای 24 و 25 دی ماه با بازی تینوش نظم‌جو، فاطمه نقوی، مهشاد مخبری، شبنم فرشادجو و مینا خسروانی در معرض دید علاقه‌مندان قرار گرفت. تینوش نظم‌جو نیز برپایه روش کارگاهی"کار بر روی ضمیر ناخودآگاه" نمایش خود را برای اجرا آماده کرده بود.
بنا بر نظر وی، از میان، از درون، از بین بازیگران، یک ماده سیال که از واژه‌ها نشأت می‌کند، در فضا جریان می‌یابد. فضایی که در آن تماشاگران هم قرار دارند. نمایش روی صحنه اتفاق نمی‌افتد. در ذهن تماشاگر اتفاق می‌افتد. در ذهن تماشاگر متمرکز و فعال، مانند وقتی که کتاب می‌خواند. تماشاگری که به هر دلیلی تخیل نکند، هیچ چیزی نخواهد دید و خسته می‌شود.
نمایش"عنکبوتی روی موهای تو تار می‌بست و من خواب می‌دیدم" با طراحی و کارگردانی محمودرضا رحیمی روز 26 دی ماه اجرا شد. گروه"نیوشا" برپایه متد"عمل ـ باور" کار کرده بود.
رحیمی درباره این کار گفته است:«در پی افکندن جزء جزء این نمایش‌واره از کیاسا ناظران با چند متد از میخائیل چخوف و سروش کریمی با چند متد از یوجینیو باربا و مشهدی کاظمی با چند اتود از حرکت معاصر و جواد همایون‌فر با چند متد از یوگا و همه گروه با چند متد از اعتماد راسخ و باور عمیق‌ به صداقت گروهی و شما، با چند متد از احساس زیبایی شرکت و تماشای شما سپاسگزارم.»
گروه"کاکتوس" به کارگردانی و نویسندگی رضا گوران نمایش"می‌خوام بخوابم" را روزهای 27 و 28 دی ماه اجرا کرد. این متن برداشتی آزاد از نمایشنامه"بیرون پشت در" نوشته ولفگانگ برشرت بود که براساس متد تئاتر شورایی"آگوستو بوال" اجرا شد.
رضا گوران به این دلیل که بوال فاصله بین تماشاگر و نمایش را برمی‌دارد، انتخاب کرده است. او نمی‌خواهد تماشاگر را در بند کند، بلکه تماشاگر جزئی از نمایش است و می‌تواند حرف بزند و اعتراض کند و حتی اگر خوشش نیامد، می‌تواند سالن را ترک کند.
روز بیست‌ونهم دی ماه نیز تمام گروه‌های حاضر در بخش خارج از جشنواره گردهم آمدند تا به شیوه بداهه‌پردازی، به تبادل تجربه و نظرات بپردازند. این مراسم یک جمع‌بندی درباره این بخش مستقل بود که می‌تواند در درازمدت زمینه‌ساز کارگاه‌های بعدی باشد که احتمالاً با حضور برخی از استادان برجسته کشور به طور جدی‌تر پیگیری خواهد شد.