در حال بارگذاری ...
...

نگاهی به نمایش «سوسک پری» نوشتة اردشیر صالح‌پور و کارگردانی سیامک بانیانی

 علی ذاکری کشش به عنوان موهبتی که اثر را به مخاطب پیوند می‌دهد، در نمایش‌های کودکان رکن اصلی طراوت و شادابی ارتباط است. این موهبت بر اثر استمرار در کشف لحظات اصیل معنایی و بصری به وجود می‌آید و در حقیقت نیتجة تلاش ...

 علی ذاکری

کشش به عنوان موهبتی که اثر را به مخاطب پیوند می‌دهد، در نمایش‌های کودکان رکن اصلی طراوت و شادابی ارتباط است.
این موهبت بر اثر استمرار در کشف لحظات اصیل معنایی و بصری به وجود می‌آید و در حقیقت نیتجة تلاش هنرمندان در به دست آوردن روح مخاطبشان است.
نمایش «سوسک پری» از موهبت کشش، تغذیه می‌کند و در راستای تقسیم این موهبت با مخاطب، اجرا می‌شود.
بی‌شک داستان نمایش، وام گرفته از دنیای عشق و خیال است. ملاطفت احیا شده، عواطف، خلق روابط جذاب و دلنشین ساختن نتیجه، ستون‌هایی است که نمایش مورد بحث را استوار می‌کند. این ستون‌ها بی‌شک در عین استحکام بخشیدن به فضای اثر، ضامن بقای آن نیز هستند. «سوسک‌پری» داستانی خطی را دنبال می‌کند. اثر در جای جای خود با نزدیک شدن به نوع برخورد کودک با روابط آدم‌های دنیا، نه گره سختی را ایجاد می‌کند، نه در گشایش آن خست به خرج می‌دهد.
یکدست و روان بودن روایت، مرهون مشخص بودن کاراکترها ـ در ابعاد و محدودة قصه ـ ساده برگزارکردن اتفاقات و بهره‌گیری از موسیقی خاطره‌انگیز و ملموس فولکلور ایرانی در جای جای نمایش است. در عین حال توجه به رنگ‌بندی در طراحی لباس، سبب شده کاراکترها در عین داشتن مشخصات معمول، رنگ ذاتی خود را نیز به نمایش بگذارند. در اجرا می‌توان شاهد لحظه‌هایی بود که به نظر، تعیین کنندة میزان درگیری مخاطب خردسال با فضای اثر است.
بی‌شک همراهی ذهن کودک بامسایل غامض زندگی در نتیجه احترام هنرمندان این عرصه و اعتماد آنها به هوش و دریافت وسیع این طیف ازاجتماع به وجود می‌آید که در نمایش «سوسک پری» تا حدقابل قبولی این مهم به ظهور رسیده است.
در اجرا همانطور که پیش‌تر اشاره شد، لحظه‌هایی وجود دارد که مخاطب کودک با انرژی و شتاب زیاد در جهت کمک به کاراکترها و متوجه کردن دیگران به این همراهی، جیغ و داد می‌کند. این برون‌فکنی‌های به ظاهر عادی، در نهایت باعث می‌شود ضربان بطن اجرا تندتر شده، فضای صمیمی و قابل باوری به وجود آید.
در عین‌حال خود کاراکترها نیز طی این رد و بدل شدن تمنا، محکم‌تر و پرجنب و جوش‌تر از دقایق قبل به بازی خود ادامه می‌دهند و بدین‌ترتیب خستگی هر دو طرف زایل می‌شود. این جریان، اثر را پررنگ‌تر و دلپذیرتر می‌کند. اگر روی مسالة همذات‌پنداری کودک با نمایش «سوسک پری» دقت و تمرکز بیشتری شود، علت این تناسبات نمایان خواهد شد. به نظر می‌رسد مخاطب خردسال در حین تماشای نمایش مربوطه، دوباره تجربه‌هایی مخفی ـ ذهنی یا عینی ـ را در مقابل خود می‌بیند. این بازسازی، ورود سوسک‌پری، گریه و تمنای او برای ماندن در خانة پیرزن و پیرمرد، بیش از هر چیز خاطره‌ای را به شکل زنده در برابر دیدگان کودک قرار می‌دهد که روحش را به جنبش وامی‌دارد.
هنگامی که کاراکتر پیرمرد از بودن سوسک‌پری در خانه‌اش مطلع می‌شود، در حقیقت همان رفتاری را انجام می‌دهد که معمولاَ اکثر مخاطبان کودک با آن آشنایی نزدیک و معقولی دارند. از طریق همین خویشتن انگاری مخاطب با اجرا، منظور مورد نظر این گونة تئاتری حاصل می‌شود.
در عین حال، عنصر رشد و آموزش که جزو ستون‌های بزرگ ساختمان‌بندی نمایش کودک هستند، در این نمایش با دقت عمل و جایگزینی مناسب، در اجرا مطرح می‌شوند.
به زبان دیگر، مخاطب کودک درحین تماشای نمایش به طور مستقیم با مناسبات اخلاقی و یا واژه‌های تجریدی علم کلام مواجه نمی‌شود. نمایش، تلاش کرده تمام معقولات و محسوسات را در یک جهت منظم و براساس نیاز مخاطب خود بسط و گسترش دهد و سازماندهی کند.
هنگامی که کودکان به عنوان تماشاگران، همراه با غم و افسردگی شخصیت‌ها دچار سکوت و خستگی می‌شوند، به طور عینی می‌توان راه ورود به قلب و روح این نوع مخاطب را دریافت.
پیش‌روی داستان سوسک پری در اجرا بیش از به سرانجام رساندن، یک حرکت فانتزی، طرح سوال و ایجاد تعلیقی برای مخاطب خود است.
اگر مخاطب سوسک‌پری بتواند ـ که در اجرا، مخاطب، این اگر را به باید تبدیل کرده ـ جریان غالب بر نمایش مربوطه را حس و بازنمایی کند (برای خود)، می‌تواند در آینده‌ای نه چندان دور، در سطح کلان، با نوع دیدگاه به دست آوردة خود و با کسب سلیقه و طبع هنری خاص، خود به عنوان داوری اصیل و بدون حاشیه، دربارة عظمت یا خردی یک نمایش کودک بنویسد یا صحبت کند. این مهم باید مدنظر قرار گیرد که «سوسک پری» توانسته است چنین دری را برای تماشاگر خود باز کند و بدین جهت قابل تقدیر است.