نمایشِِهای مذهبی در فیلیپین
مترجم: متین نهاوندی ماریونز (Mariones) ماریونز، هم به عنوان یک نمایش صامت و هم به عنوان یک فستیوال تعریف میشود. اجرای مکرر افسانة شهید لانجینوس (Longinus) که براساس زندگی یحیی مقدس است، تقریباً بعد از سال ۱۸۵۹ توسط مذهب ...
مترجم: متین نهاوندی
ماریونز (Mariones)
ماریونز، هم به عنوان یک نمایش صامت و هم به عنوان یک فستیوال تعریف میشود. اجرای مکرر افسانة شهید لانجینوس (Longinus) که براساس زندگی یحیی مقدس است، تقریباً بعد از سال 1859 توسط مذهب ژزوئیت به فیلیپینیها معرفی شد. این نمایش در طول هفتة مقدس در مکانهای متفاوتی در جزیرة ماریندوک (Marinduque) اجرا میشود.
چندین تئوری قصد تبیین نام و افسانههای مربوط به شهید لانجینوس و نقش محوریاش را دارند. به روایت ماریندوک، لانجینوس، امیری بوده که یک چشم نابینا داشته و وقتی که نیزهای پهلوی عیسی مسیح را میشکافد خون از پهلوی مسیح جاری شده و چشم نابینای لانجینوس را شفا میدهد. لانجینوس فوراً به الوهیت مسیح ایمان میآورد. یارانش برعلیه او برمیخیزند و دستگیرش میکنند و دستور جدا شدن سر از تنش را صادر میکنند. بنابراین او نخستین شهید راه مسیحیت است.
به منظور اجرای این مراسم، چندین شهر در جزیرة ماریندوک به صحنههای باز تبدیل میشوند. جمعیت عظیمی در این فستیوال شرکت میکنند، چون بنا به سنت، این فستیوال حرکتی در جهت شکرگزاری است.
شرکتکنندگان با استفاده از ماسک و پوشیدن لباس فرم، نقش سربازان رومی را اجرا میکنند. این ماسکها از چوب مرجانی که به رنگ قرمز مایل به صورتی نقاشی شدهاند، ساخته شده است که چشمانی گشاد، دماغی عقابی، گوش، دهانی ماهی مانند و باز و ریشی توپی دارند. برسر این ماسک دستمالی رنگی گذاشته شده است.
در سالهای اخیر، تعداد زیادی ماسکهای عجیب و غریب و آیینهای گوناگون هم اضافه شده است که اغلب بیتناسب با سنت هستند.
در روز چهارشنبة هفتة مقدس، شرکتکنندگان در حالی که یک جفت چوب در دست دارند و آنها را به هم میکوبند، در فستیوال دیده میشوند. لانجینوس به خاطر یک چشم نابینایش به راحتی قابل تشخیص است. وی در روز شنبة عید پاک به همراه آهنگی دلنشین، با شتاب، در حالی که خبر رستاخیز مسیح را میدهد، از کلیسا بیرون میآید در حالی که بیناییاش را به دست آورده است. سایر شرکتکنندگان به دنبال او میروند و او را در میان خیابانها، نخلستانها، شالیزارها و در طول کرانة رود تعقیب میکنند. سه بار دستگیر میشود و سه بار فرار میکند. بار چهارم در جلوی یک گروه قرار دارد و با گامهایی منظم به سمت چوبةدار میرود.
در این قسمت، بعد از اینکه به ایمان کامل به عیسی مسیح اقرار کرد، سر از تنش جدا میشود. بدنش بر روی یک برانکار قرار داده میشود، دور شهر به نمایش در میآید و به کلیسا ـ جایی که جمعیت انبوهی آمدهاند، تا به او خوشامدی در خور یک شهید ابراز دارند، برده میشود.
اُساناهان (Osanahan)
اساناهان یک نمایش محلی ـ مذهبی است که ورود عیسی مسیح به اورشلیم را در روز یکشنبة پیش از عید پاک نشان میدهد و متشکل از دو بخش اصلی است: 1ـ مراسم نماز رومی برای شکرگزاری و سرودی مخصوص با حرکت دستهجمعی که در کلیسا اجرا میشود، 2ـ سرودی طولانیتر و چهار آواز که در بیرون کلیسا اجرا میگردد.
در گذشته، دکورهای اسپانیایی شامل کاخهای قرون وسطایی بودند که در چهار گوشة حیاط کلیسا یا در خیابانهای همجوار کلیسا ساخته میشدند. اما در اجراهای زمان حاضر، آن کاخها، جایشان را به بناهای تزیینی، کوبال (Kubol)، ساخته شده از خیزران و پوشیده شده از پارچه دادهاند که هم با برودری دوزی فرشتگان و تاجهای گل و هم با پرچمهای کاغذی و تصاویری از مقدسات و مسیح تزیین شده است.
در صبح روز یکشنبة پیش از عید پاک، جمعیتی در کلیسا گرد هم میآیند. کشیش در حالی که مسیح و دوازده حواریونش را معرفی میکند، با تکان دادن برگهای نارگیل و با وجد و سرور استقبال میشود. بعد از مناجات که به زبان لاتین انجام میشود، کشیش دعای خیر میکند و مجمر را به سمت نخلها که با حرکاتی دیوانهوار عکسالعمل نشان میدهند، میچرخاند. کشیش در حالی که بزرگترین برگ نارگیل را در دست گرفته است، حواریون را از میان راهروی اصلی به بیرون کلیسا هدایت میکند و بر روی شالهایی که توسط زنها پهن شده است، به سمت صدای دینگ دانگ ناقوس کلیسا میرود.
در اولین کوبال، چهار دختر کوچک که نمایانگر چهار فرشته هستند، همزمان با پرتاب خرده کاغذهای رنگی و گلها از درون سبدهایشان بر روی کشیش، هماهنگ با موسیقی، اولین آواز «هوشیعانا»1 را آغاز میکنند. گلها توسط دستمالهای چهل تکه و کلاههایی که کشاورزان و همسرانشان بالا گرفتهاند، جمع میشوند. چون آنها معتقدند که اگر این گلبرگها همراه با نشای برنج در شالیزارها کاشته شوند، محصول فراوانی به دنبال خواهند داشت.
در کوبال دوم، دومین گروه فرشتگان منتظرند. آواز هوشیعانای دوم در این لحظه خوانده میشود و همین طور در کوبال سوم و چهارم ادامه مییابد. کشیش، جمعیت را از آخرین کوبال به سمت در اول کلیسا که تا آن لحظه به نشانة مخالفت یک «فریسی»2 (Pharisee) از پذیرفتن مسیح، بسته بود، هدایت میکند.
کشیش، سطر اول سرود مقدس ملی (Laus et Honor)، را با آهنگ میخواند و گروه همسرایان با بندهای بعدی، پاسخ میدهند، تا زمانی که کشیش سه بار با ته برگ نارگیلش (palaspas) به در ضربه میزند. سپس در به طرز شگفتانگیزی باز میشود و به کشیش، حواریون و عوام برای عشای ربانی یکشنبة پیش از عید پاک اجازة ورود میدهد.
پانونولویان (Panunuluyan)
پانونولویان، اجرای مراسم نماز کاتولیک است که در شب عید میلاد مسیح در منطقة تاگالوگ (Tagalog) در فیلیپین انجام میشود. این سبک خاص، یادآور تئاتر سدههای میانی اروپا است. در این اجرا مریم و یوسف مقدس در روز 24 دسامبر، درست ساعتی قبل از تولد عیسی مسیح در جستجوی مکانی مناسب هستند. بنا به سنت تصور میشود که مسیح در روز 25 دسامبر متولد شده است.
معمولاً در پانونولویان، بازیگران مرد و زن، نقش مریم و یوسف و ملازمانشان را به عهده میگیرند. بازیگران معمولاً در طی اجرا، راه میروند. در ایالت «بایکال» مریم مقدس سوار بر اسب است، (در گذشته از الاغ استفاده میشده است.) در حالی که سایرین پیاده هستند. در این اجراها از تصاویری از خاندان مقدس در اندازههای طبیعی استفاده میشود. این تصاویر بر روی گاریهای کارناوال در امتداد خیابانها کشیده میشوند. علاوه بر شخصیتهای اصلی که توسط بازیگران یا مجسمهها نشان داده میشود، افرادی دیگر همچون خوانندگان و گروهی از نوازندگان نیز همکاری میکنند.
متن نامکتوب پانونولویان معمولاً شامل آواز خواندن و سطور محاورهای است. این متن، تسلیم محاوره میشود و در نهایت به سبکی تبدیل میشود که در آن، این سطور محاورهای به موسیقی و آوازی که توسط گروهی ساده آماده شده است، اضافه میگردند. اجراهای امروزی با گروههای موسیقی و آلات موسیقی تغییرپذیر، همراه است.
مسیرهای متفاوت اجرا و مکانهایی که جمعیت باید در آن توقف کنند، توسط کمیتههای سازماندهی، به نحوی شایسته تصمیمگیری و آماده میشوند. اجرای نمایش، معمولاً دو سه ساعت قبل از نیمة شب آغاز میگردد. خاندان مقدس توسط نوازندگان و خوانندگان به توقفگاه اول هدایت میشوند. همراه با موسیقی و آواز درخواست توقف میشود، اما بینتیجه است. بعد گروه به چندین توقفگاه دیگر میرود، که در هر یک از آنها، مریم و یوسف طرد میشوند. صاحبان ملکها، به ویژه ثروتمندان، بهانههای متفاوتی میآورند. ممکن است به خاطر ظاهر فقیرانة خاندان مقدس، دست به سر شوند و یا از اینکه در نیمة شب، پریشان و آشفتهاند، خشمگین شوند. اگر مکانها، پانسیون فامیلی یا هتل باشند، طبیعتاً مریم و یوسف نمیتوانند، انتظار اتاقی رایگان داشته باشند. از آنجایی که نتوانستند مکانی امن پیدا کنند به سمت کلیسا میروند. سرانجام شکافی را مییابند تا به عنوان خانهای موقت در آن سرکنند. زانو میزنند تا از خداوند تشکر کنند و در اینجا، در این مکان محقر، درست در نیمة شب، عیسی مسیح متولد میشود. این لحظه توسط ستارگان به پرواز درآمده و آتش بازی نشان داده میشود.
سالوبنگ (Salubong)
سالوبنگ، نمایشی محلی ـ مذهبی است و شخصیتهای گروهی دارد و شامل مشارکتهای دستهجمعی است که ملاقات مریم مقدس با مسیح را در روز یکشنبة عید پاک به نمایش میگذارد. تصاویر مسیح و مریم مقدس در اندازههای طبیعی، که نشانگر تصویرسازی کاتولیک سدههای میانه است، در واگنهای به گل آراسته شده، قرار دارند. حرکتشان را از یک مکان آغاز میکنند، اما در مسیرهای متفاوتی ادامه میدهند. نه تنها سه مریم دیگر و یحیی مقدس، بلکه یک گروه موسیقی نیز مریم مقدس را همراهی میکند. او در جلوی گروهی از زنها که همه مانند او پوششی مشکی به نشانة سوگواری برای مرگ مسیح به تن دارند، راه میرود. در طول خیابانها، تعدادی بنا که نشاندهندة مکانهایی همچون ایوان جلوی کلیسا یا نمازخانة کوچک کلیسا که طرحی جاودانه از عمارتهای سدههای میانه دارند، ساخته شده است.
این دو گروه در کلیسایی که از پیش تعیین شده است، همدیگر را ملاقات میکنند. آنهایی که پرچم و بیرق در دست دارند، شروع به رقصیدن میکنند که باعث میشود آن فضای معمولی، تبدیل به سرگرمی، رقص و سرور شود که نشانة جشن است.
تصویر مریم مقدس بر روی یک سکو در زیر بنایی قلبی شکل، قرار داده میشود. فرشتگان، یا در بعضی موارد کبوتران، در حالی که گروهی فرشتهوار آواز عیدپاک را میخوانند، نقاب از چهرة مریم مقدس برمیدارند. سرانجام هر دو گروه وارد کلیسا میشوند.
اجرای مراسم سالوبنگ توسط حضور دستهجمعی، زیباتر میگردد. زیرا تمام شهر به مناسبت اجرای مراسم، به همراه عناصر تئاتر همچون لباسها و امکانات مفصل صحنه، تبدیل به تالار اجتماعات عظیمی میشود. تصاویر مسیح و مریم مقدس اغلب نشانگر تصویرسازی کاتولیک سدههای میانه است.
تت لانگ هاری (Tatlong Hari)
خاطرة سه مجوس3 (ملکور، گاسپر و بالتازار) که به جایگاه مسیح نوزاد، به بیت لحم هدایت میشوند، در سنت محلی فیلیپین در تتلانگهاری (سه پادشاه) زنده نگهداشته میشود. این نمایش هر سال در اواخر ایام کریسمس، در روز ششم ژانویه، اجرا میگردد.
در میان این سه نوع سبک نمایش که هم اکنون اجرا میشوند، سادهترین آنها در ایالت Nueva Ecija با استفاده از سه تصویر به نشانة سه مجوس، اجرا میشود. این تصاویر بر روی یک گاری تزیین شده قرار داده میشود و توسط خوانندگان و یک گروه موسیقی همراهی میشود. مفصلترین این نمایشها در شهر Gasan در ایالت ماریندوک، اجرا میگردد. در این نمایش سه بازیگر، نقش سه شاه را بازی میکنند. لباسهایی فاخر به تن دارند، در طول خیابانهای شهر در حالی که توسط سرابازنشان همراهی میشوند، اسب میرانند. گروه عظیمی از بچهها، فریادکنان برای گرفتن آب نباتهایی که به طرفشان پرت میشود، بالا و پایین میپرند و مردم شهر با ریتم خاصی میرقصند.
مقدمات اجرای نمایش تتلانگهاری بلافاصله بعد از کریسمس شروع میشود. بعد از صبح عشای ربانی در روز عید، این سه شاه در شهر قدم میزنند. اوج نمایش در شب، وقتی است که مردی با فانوسی که بر روی میلة بلندی قرار دارد، این سه پادشاه و مردم شهر را به طرف حیاط کلیسا هدایت میکند. در اینجا، بر روی سکو، تصویری از کاخ پادشاه هیرود، که به طور سادهای بر روی مقوا کشیده و نقاشی شده است، قرار دارد.
پادشاه هیرود، این پادشاهان را میپذیرد. آنها میپرسند، کجا میتوانند پادشاه تازه متولد شدة یهودیان را ببینند؟ هیرود آنها را با این درخواست که بعد از ملاقات مسیح نزد او باز گردند، به بیت لحم میفرستد.
مجوسیان رفتند، اما بازنگشتند. هیرود بیقرار سربازانش را پی آنها میفرستد، اما سربازان دست خالی برمیگردند و هیرود فرمان قتل همة نوزادان بیگناه و معصوم را صادر میکند. حالا هیرود، توسط پادشاه یهودیان اذیت میشود، دیوانه میگردد و نعرهزنان و هذیانگویان کاخ خود را ویران میسازد.
بسیاری از ویژگیهای مراسم تتلانگهاری، همچون شیوة لباس پوشیدن و آرایش کردن، موسیقی و طرز رقصیدن، این نمایش را به سایر نمایشهای محلی فیلیپین مانند مورو ـ مورو (moro-moro) مرتبط میسازد.
پانویسها
1ـ وقتی برای اولین بار مسیح وارد اورشلیم شد، مردم این کلمه را که به معنی حمد است، تکرار کردند و او را نجاتدهنده و پسر داود نامیدند.
2ـ زهد فروش ـ ریاکار
3ـ Magi به معنی مجوس یا مجوسیان است. در انجیل آمده است که سه مرد دانای شرقی به دیدن مسیح نوزاد، به اورشلیم رفتند و گفتند که ستاره او را در مشرق دیدهاند.