در حال بارگذاری ...
...

نقد و نظری بر نمایش پروانه‌های آسیایی، نویسنده: حسین پاکدل، کارگردان: محمد حاتمی

 علی اکبر باقری ارومی نمایش پروانه‌های آسیایی را باید تجربه‌ای نو در عرصة تئاتر دانست. به خصوص با شناختی که از محمد حاتمی کارهای قبلی ایشان داریم و همانطور که می‌دانیم وی شیوة سنتی صرف را برای کارهایش دوست ندارد و بنا ...

 علی اکبر باقری ارومی

نمایش پروانه‌های آسیایی را باید تجربه‌ای نو در عرصة تئاتر دانست. به خصوص با شناختی که از محمد حاتمی کارهای قبلی ایشان داریم و همانطور که می‌دانیم وی شیوة سنتی صرف را برای کارهایش دوست ندارد و بنا به سن و سال می‌خواهد در عرصة کارگردانی، انسانی نوآور و هنرمند و هشیار جلوه کند. از آنجا که متن نمایش پروانه‌های آسیایی را حسین پاکدل، با همین رویکرد نگاشته است، بنابراین می‌توان گفت هم نگارش متن و هم اجرای آن به خوبی با هم چفت و بست شده و کار نیز به تبع آن، کا خوبی از آب در آمده است. باید اضافه کرد که این نمایش از دیدگاه تجربه‌های پیشین، میدان تجربه‌های جدیدی را برای این دو هنرمند فراهم آورده است. در نمایش «ویتسک» نیز با علمی مواجه هستیم که بشر را مانند یک موش آزمایشگاهی کاملاً در خدمت علم قرار داده تا آنجا که انسانیت و درونیات او را زیر پا له می‌کند. در اینجا نیز با چنین آدمی طرف هستیم. انسانی که از او خواسته شده است که تمامی اندیشه‌های پیشین خود را که در قالب کتاب متجلی است، نابود سازد. در واقع رویکرد دوبارة فرهنگی نویسنده به اکسپرسیونیسم و مبادی آن نکتة سوال برانگیز اصلی است که از لحاظ تفکرات پاکدل باید جواب آن را دریافت. مسالة بعدی که باید بررسی کرد، مسایل اجرایی این اثر و کارگردانی آن است که آیا کارگردان نیز در این اثر، خواسته همان خشونت گزاره شده در این کار را گسترش دهد یا نه،چیز دیگری مدنظر ایشان بوده است؟ در کل، وقتی کار را می‌بینیم هم پاکدل و هم حاتمی را در اجرای یک ایدة نو به طور نسبی موفق ارزیابی می‌کنیم. همان گونه که از نام نمایش نیز پیدا است، پاکدل با انتخاب نام «پروانه‌های آسیایی» ایده‌ای فرامرزی را برای خود برگزیده و طعنه و کنایه به تمدن غرب را مدنظر قرار داده و در این بخش نیز با حضور «مسیح» و «لااوتسه» به عنوان مبادیان تفکر (که به هر حال این هم از خصوصیات دوران هنری است که تجربیات خاص هر دوران، برای دوران بعدی آن کارگشایی می‌کند.) ما را با تجربیات جدید آنان آشنا می‌کند. اگر نخست به نمایشنامة، نظری بیاندازیم خواهیم دید که متن این کار اجرایی که توسط حسین پاکدل نوشته شده، الهامی از «ویتسک» است که قبلاً در همین تئاتر شهر توسط دکتر دلخواه اجرا شده بود. ولی پاکدل هوشیارانه توانسته با نگاهی به سبک و سیاق آن اثر که در فضایی اکسپرسیونیستی نوشته و کار شده بود، دیدگاه نویی را با حفظ همان فضا ارایه دهد. آنچه این بار به عنوان تم و موضوع اصلی، پیرنگ اساسی آن را تشکیل می‌دهد، در بند بودن انسان‌هایی است که این بار باید نتیجة تفکرات خود را یعنی «کتاب» را نابود سازند و در این میان، انسانی حیرت‌زده و گنگ مانده به نام «هانتا» در مواجهه با این قضیه خود را جنایتکاری می‌داند که در حق بشریت ظلم کرده و خود را مستحق مجازات می‌داند. شخصیت اول این نمایش ما را به یاد ویتسک می‌اندازد. شرقی و سامی و یا تفکر وحیانی و شرقی، نمادها و سمبل‌هایی را مدنظر قرار داده است که با توجه به آنها تضاد مورد نظر خود را در نمایش گسترش دهد. ولی این تضادها کدام است؟ فطرت شخصیت اصلی در کورسوهای خود، توجه به این مطلب را نشان می‌دهد که چگونه تفکر، خود را به آن سو توجه می‌دهد. ولی این تفکر نیز او را یاری نمی‌رساند و یا این اندیشیدن در لحظه را نمی‌تواند تعمیم بخشد. چون هنوز آن را باور ندارد. البته باید گفت که در عالم هنر، خود تفکر اکسپرسیونیستی و نضج گرفتن آن همراه با شک و بدبینی نسبت به ویران سازی گذشته‌ها و هشدارش نسبت به اسارات در دام صنعت و قافلة توسعه بوده است. بر خلاف آنارشیسم هنری متجلی در داداییسم که بر این ویران‌سازی تاکید داشت، اکسپرسیونیسم این سوال را مطرح می‌کند که آیا برگزیدة بشر این است؟ در این نمایش «هانتا» نیز این سوال را از خود دارد. علاوه بر این او در مواجهه با مسایل عاطفی نیز دارای این حساسیت‌ها است. مواجهة وی با «مانچا» موید این مطلب است و یا پیش از آن مواجهة وی با «کولی» و تمایل کولی برای ازدواج با وی. در حالی که دغدغة وی همین سوال همیشگی در ذهن او است: آیا انتخاب بشر همین است؟ این پرسش در واقع تم و زمینة اصلی کار را تشکیل می‌دهد که به خوبی در نمایش، بسط و گسترش یافته و خود را نشان می‌دهد. انتخاب بشر چه باید باشد؟ آیا بشر راه تفکر را انتخاب می‌کند یا راه لذت را کامجویی در ابدان یا در افکار؟ کدام یک را بر می‌گزیند؟ سیر این نمایش در واقع، نشان دادن عارضه‌ای است که بشر نسبت به آن عکس‌العمل نشان می‌دهد و البته در لحظات نومیدی نمی‌داند چه عکس‌العملی داشته باشد و آیا اگر بشر دچار حالت تهوع از این انتخاب‌ها گردد، باید او را ملامت کرد یا کاری دیگر؟ پاکدل در این نمایش با تیزهوشی، حتی نام‌های انتخابی برای شخصیت‌ها را نیز گزاره‌گونه انتخاب کرده است. «هانتا». «مانچا». که هر کدام معنای خاصی را در خود مستتر دارند. هانت از مصدر شکارچی است و هانتا نیز یادآور شکار است. شکار شده. و مانچا نیز به همین ترتیب است. به هر حال اینها اگر از محاسن کار باشد شاید عیب نهفته در آن سکوت فرهنگ خودی است. فرهنگی که پاکدل با توجه به آن، این اثر را می‌نگارد. آیا اگر این نمایش را نوعی کنایه به فرهنگ غرب بدانیم، نباید در دیدگاهی پررنگ‌تر، دورن‌مایه‌های انتقادی خود را از مبدا فرهنگ خودی آشکارتر سازیم؟ حال که پاکدل بعد از سال‌ها تجربة مدیریتی در تئاتر شهر و بعد از سال‌هال نوشتن در عرصة تلویزیون، تجربه کار نگارشی و کارگردانی در تئاتر شهر را توامان انجام می‌دهد به نظر می‌رسد بیشتر، کار را برای ارایه در جشنواره‌های خارجی نوشته است. اما اگر بخواهیم از منظر کارگردانی به این کار بنگریم، کارگردانی حاتمی امیدهای خوبی را از آیندة بهتر او به دست می‌دهد. همین که این کارگردان تئاتر بایک متن متفاوت، کار خویش را تداوم می‌دهد، نشان از دقت وی در به کارگیری و تعمیق تجربیاتش دارد. استفاده از بازیگران خوب امثال محسن حسینی یا بهاره رهنما، محمد آقا محمدی و یزدانی جیرانی و تسلط خوب وی بر کار آنان، نشان از قریحة خوب وی در این امر دارد. فضاسازی اکسپرسیونیستی وی به پیش‌برد این نمایش کمک شایانی می‌کندد و حفظ روحیة طنز کار با استفاده از محمد شیری که طنز شیرین کار را برعهده دارد و محسن حسینی که به عنوان بازیگر اصلی، طنز تلخ کار را گسترش می‌دهد، نشان‌دهندة تجربه و تعمیق و فهم درست وی از یک کار با زمینه‌‌های خاص محیطی آن است. بازی‌گیری درست وی و انتخاب سبک مناسب بازیگری، که از بازیگران در محیط سبک خود به درستی بازی می‌گیرد، از دیگر موفقیت‌های وی است. بازیگران با تجربه‌ای که به خوبی می‌دانند طنزشان تلخ و تلخی‌شان پوچ است. چنانچه محمدی در ایفای نقش پلیس، تلخی‌اش به همان اندازة طنز است که محمد شیری، طنزش تلخ و گزنده است و خنده‌ای که بر لب می‌نشاند از گریة درون آدمی بر آگاهی از فلاکت بشر است. این شیوة بازیگری به خوبی در طی نمایش، جا افتاده که باید به همین خاطر به کارگردان و گروه بازیگرانش تبریک گفت. برای حاتمی به عنوان کارگردان این کار آرزومندیم، هم‌چنان در سبک و سیاق کارگردانی‌اش به تجربیات نوآورانة خویش ادامه دهد.