در حال بارگذاری ...
...

پویان با درایت و هوشیاری به تو اجازه می‌دهد درک صحیح خودت را در اختیار داشته باشی. او آزادی عمل می‌دهد به طوری که کلیت ماجرا گم نشود و من از این نظر او را تحسین می‌کنم و دوستش دارم. هر کدام از صحنه‌ها به اقتضای موقعیت و نام صحنه چالش خاصی دارند که برای اجرای آن‌ها عقل و شعور ناظری لازم است که همه را بتواند به درستی اجرا کند.

پویان با درایت و هوشیاری به تو اجازه می‌دهد درک صحیح خودت را در اختیار داشته باشی. او آزادی عمل می‌دهد به طوری که کلیت ماجرا گم نشود و من از این نظر او را تحسین می‌کنم و دوستش دارم. هر کدام از صحنه‌ها به اقتضای موقعیت و نام صحنه چالش خاصی دارند که برای اجرای آن‌ها عقل و شعور ناظری لازم است که همه را بتواند به درستی اجرا کند.

بهاران بنی‌احمد:
جهانگیر الماسی نیاز به معرفی ندارد. گفتنی‌ها را بارها درباره او گفته‌اند و ‌بهانه ما برای گفت‌وگو حضور دوباره او بر صحنه تئاتر، بعد از 22 سال دوری از این عرصه است.
او در این مدت با نسل جدید سنیما و تئاتر بیش از هر کسی در ارتباط بوده و وظیفه تعلیم این نسل را به عهده داشته و حالا بعد از این دوران دوری در گروهی به کارگردانی علی پویان حضور می‌یابد که بخشی از بازیگران و عوامل آن جوان‌ها هستند. نمایشی از هنریک ایبسن که با عنوان"بدرود امپراطور" دوباره‌نویسی شده است.
با جهانگیر الماسی گپی کوتاه زدیم. او با وجود خستگی زیاد، با شور، هیجان و تواضع بسیار از تجربیاتش روی صحنه می‌گوید که می‌خوانید. انگار در این بیست و اندی سال زمان متوقف شده است. او همچنان روی صحنه انرژی و توان بازیگری‌اش جوان باقی‌ مانده است‌.
شاید این سوال خیلی کلیشه‌ای باشد، اما بعد از 22 سال دوری از تئاتر قطعاً این که چه احساسی دارید، جالب است.
تئاتر محترم است. هم نشینی و همراهی یک گروه تئاتر، زنده بودنش، همه این‌ها خیلی زیباست. در تئاتر هدف از اجرا خیلی روشن است و برای من هم حضورم در تئاتر از دو جهت اسباب تعظیم و سرخوشی است. اسباب تعظیم من است چون با رأی و شاخص دقیقی روی صحنه می‌روم و آن هم اندیشه ایبسن. و سرخوشی‌ام هم از این است که علی رغم بالا رفتن سن‌ام هنوز جان تئاتر و جاودانگی‌اش این محبت را به من داده که بتوانم هنوز هم بخشی از حضور شریفش را حمل کنم و هنوز هم نقشی را ایفا کنم. هنوز بتوانم هم پای یک گروه باشم و با مردم ارتباط برقرار کنم که همه این‌ها از عنایت تئاتر است و راستش را بخواهید من به سهم خودم در برابر این هنر دیرپای انسان اجتماعی سر تعظیم فرود می‌آورم و این اتفاق را به فال نیک می‌گیرم.
قطعاً در این فاصله نمایش‌هایی به شما پیشنهاد شده که نپذیرفتید. این متن یا گروه چه ویژگی داشت که آن را پذیرفتید؟
از دوست عزیزم هادی مرزبان یاد می‌کنم که 10 سال قبل پیشنهادی را با من مطرح کرد که به علت مشغله‌ام در تلویزیون نشد. یا دوستان دیگر هم همین طور. وقتی علی پویان تلفنی جریان را به من گفت‌، حضور پویان و محمد ابراهیمیان و از همه مهمتر جان مایه ایبسن که قرار بود شرقی و ایرانی شود، مرا به وجد آورد. جان مایه‌ای که برای این تماشاگر است، هم خسته کننده نیست و هم قابل درک و معناست و قابلیت انطباق اجتماعی هم دارد. فکر کردم حتماً می‌تواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند و این که در این مقطع زمانی هم زمان با اجرای ما در شهر نیویورک، لندن، برلین و پاریس همین متن اجرا خواهد شد، چون امسال سال ایبسن بوده است. این را که در اینترت خواندم فکر کردم حتماً اتفاق مبارکی است. امیدوارم بتوانیم گرم و شورانگیز این تراژدی غم بار را انتقال دهیم.
این تطابق اجتماعی که می‌گویید کجا شکل می‌گیرد؟
امروز، انسان معاصر چه در این جا و چه د‌ر جاهای دیگر دنیا اسیر موقعیت تراژیک است و دارد پوست می‌اندازد. انسان الان در مرز پروانه شدن یا افعی شدن است و یا حتی سفری بین این دو.
از اینترنت و به روز بودن صحبت کردید. به نظر می‌آید اخبار روز تئاتر را پیگیری می‌کنید.
بله، چون این یک اصل مهم است. ما در دنیایی به کوچکی کره زمین زندگی می‌کنیم. کره زمین روزگاری بزرگ بود، اما امروز همه چیز نزدیک است. همه اتفاق‌ها، دردها و رنج‌ها را از طریق اینترنت، ماهواره و... می‌شود، دید. این حرکت شتاب آلود با همه مشکلاتش محاسنی هم داشته و بیشتر در حوزه فرهنگ و آگاهی این محاسن وجود دارد که می‌تواند از طریق افراد به سرعت به نسل بعد انتقال پیدا کند. پس ما اگر می‌خواهیم خدمتگزار باشیم باید معاصر باشیم. درست است که شرط کافی نیست، ولی شرط لازم است. دوران بی‌طرفی هنرمندان به سر رسیده. من جمله‌ای از"واینسکی" رئیس انجمن جهانی تئاتر در سال 1980 بگویم: "ما باید اهل تئاتر و هنر به فراراهی اهتمام ورزیم که در آن چیزی به حد انسان، قابل ستایش است. "
در این میان شما مؤسسه هنری داشتید و با شاگردهای زیادی از نسل جوان کار کرده‌اید. نسل جوان تئاتر را چطور می‌بینید؟
با هنرمندان نسل نو در سینما، تلویزیون و آموزشگاه‌‌های پراکنده در ارتباط بودم. جوان‌های پرشوری داریم، اما متأسفانه دارند از تعهد دور می‌شوند و به آن‌ها دارد آموخته می‌شود که فقط به فکر خودشان، دستمزد بالا و موقعیت خود باشند. الان نگاهی وجود دارد که جوان‌ها را از این که منتقد باشند و آثار را نقد کنند، دور می‌کند. دیگر در آثارشان به مسائل اقتصادی، سیاسی و... نقد نمی‌شود. من هنر را"منتقد" می‌دانم. هنر باید جریان‌های اشتباه را نقد کند. شاید در نسل جوان مطبوعات این تغییرات بیشتر دیده شود، اما در نسل هنری ما نه. البته این را بگویم که جوان‌های ما خیلی پاک هستند من در چشم تک تکشان که نگاه می‌کنم این پاکی را می‌بینم، اما معتقدم معلم‌های خوب و برنامه‌ریزی درست ندارند.
درباره شیوه کار کردن روی متن ایبسن می‌پرسم. چطور می‌شود جان مایه ایبسن را روی صحنه اجرا کرد؟
آثار او رئالیستی است و به مقتضای صحنه گاه به اکسپرسیونیسم و ناتورالیسم هم نزدیک می‌شود. شیوه کاری ما نیز همین طور است گاهی هم فرم‌گرا می‌شود و به نظر من ظرفیت‌های متن"بورکمن" ایبسن همین‌ها را هم می‌طلبد. گاه شدیداً‌ احساسات درونی غلیان پیدا می‌کند که تنها می‌شود با اکسپرسیونیسم آن را نشان داد.
کارگردانی علی پویان را برای خدمت گرفتن این روش‌ها و نشان دادن بن مایه ایبسن چطور دیدید؟
به نظر من پویان با درایت و هوشیاری به تو اجازه می‌دهد درک صحیح خودت را در اختیار داشته باشی. او آزادی عمل می‌دهد به طوری که کلیت ماجرا گم نشود و من از این نظر او را تحسین می‌کنم و دوستش دارم. هر کدام از صحنه‌ها به اقتضای موقعیت و نام صحنه چالش خاصی دارند که برای اجرای آن‌ها عقل و شعور ناظری لازم است که همه را بتواند به درستی اجرا کند. من که خیلی راحت بودم و واقعاً تحسین می‌کنم.