در حال بارگذاری ...
...

وقتى با کسى چاى مى خورى

روزنامه شرق به قلم سارا مظهری گفت و گویی را با جین فرر سرپرست و تولیدکننده گروه تئاتر کارمن فونبر انجام داده است که حتما اجرای گروه او در جشنواره بیست و سوم تئاتر فجر را به یاد دارید.

روزنامه شرق:
سارا مظهرى

جین فرر که براى دومین بار میهمان جشنواره تئاتر فجر شده است یک تهیه کننده و مدیر مستقل برنامه هاى تئاتر است که براى معرفى فرهنگ هاى گوناگون در کشورهاى مختلف فعالیت مى کند. او امسال نمایش کارمن فونبر را از کشور لهستان براى نمایش در جشنواره تئاتر فجر معرفى کرد که به مدت ۵ روز در فضاى باز مقابل تالار وحدت به نمایش در آمد. این نمایش پیش از این از تلویزیون لهستان به شکل تله تئاتر پخش شده است. «پاول اسکوتاک» کارگردان ۴۰ ساله این نمایش، شیوه اى جدید را برمبنا و سنت بزرگان چون کانتور و گروتفسکى در کشور لهستان ایجاد کرده است. او نمایش هایى چون «سرانجام ترورانگیز مرگ»، «جور دانو»، «کارمن فونبر»، «هیچ یک از ما»، «عالى جنابان سرکه خور» و «سله نائوسى» را کارگردانى کرده است.روزنامه گاردین درباره این نمایش نوشته است: «هر کس سعى دارد به شما بگوید جنگ هاى جدید، چیزى جز عادى جلوه دادن سیب هاى هوشمند و تخریب عقاید نیست، باید به تماشاى کارمن فونبر راهنمایى شود.»
در بخشى از بروشور لهستانى نمایش نیز روایت هاى شگفتى دیده مى شود؛ روایت هایى مانند: «پدربزرگ را نکشید! پسر ما را بکشید و به تماشاى آنها بایستید! آنها نیز پسر ما را کشتند و پس از آن پدربزرگ اسلحه پسران را برداشت و خود را کشت.» کارمن فونبر یک اثر کلاسیک معاصر است که تاکنون در ۳۷ کشور از پنج قاره جهان به نمایش درآمده، این اثر نخست با نمایش در جشنواره ادینبورو به شهرت رسید جایى که در سال ۱۹۹۵ موفق شد دو جایزه اصلى آن را برباید و از جانب چندتن از مشهورترین منتقدان انگلیسى نیز با استقبال مواجه شد. این نمایش بر پایه شهادت چندتن از قربانیان جنگ بوسنى نوشته شده است و در حمایت از قربانیان تمام جنگ هاست و به دلیل تصاویر زیاد و وابستگى اندک به زبان براى مردم تمام کشورها قابل درک است. گفت وگوى کوتاه ما با جین فرر پیش از نمایش این اثر و در هتل فردوسى که محل اقامت اوست انجام شد.

•خانم فرر چه شد که تصمیم گرفتید این نمایش را به ایران بیاورید؟

آخرین سخنرانى کاندولیزا رایس که از طریق تلویزیون پخش شد را گوش مى کردم. باورنکردنى است... متوجه شدم که اصطلاحout posed of tyranny جایگزین axes of evil شده و در این مورد ایران در مرکز فشارهاى سیاسى آمریکا قرار گرفته است. البته این global media language است، زبانى که دولت آمریکا در سطح جهانى براى تبلیغات سیاسى و همراه کردن افکار عمومى با سیاست خارجى خود در خاورمیانه به کار مى برد. با توجه به شرایط بین المللى کنونى و به خصوص موقعیت ایران در منطقه و در سطح جهانى فکر مى کنم که این مناسبترین وقتى بود که مى توانستیم این نمایشنامه را براى اجرا به ایران بیاوریم. البته من سه سال است که در این مورد تلاش مى کنم و پیگیر این برنامه بوده ام. من یک تولیدکننده هستم ولى در واقع صحیح تر است اگر خود را به عنوان یک مبارز فرهنگى معرفى کنم. هدف من این است که فرهنگ هاى مختلف از یکدیگر شناخت پیدا کنند. اعتقاد دارم با آوردن این نمایشنامه و گروه بازیگران به ایران که هر یک با داستان هاى خود به کشورشان بازخواهند گشت و نیز با سفرهایم به ایران و کنار هم قرار دادن مردم در این راه قدم برمى دارم. وقتى که با یک نفر چایى مى خورى، فردا باهاش جنگ نمى کنى... برنامه آینده من این است که براى تدریس در دانشگاه به ایران برگردم. رشته تحصیلى من هنرهاى زیبا است.

•کى براى اولین بار به ایران آمدید و چه برداشتى از کشور و مردم ما داشتید؟

اولین بار براى شرکت در جشنواره فجر سال ۲۰۰۲ و به دعوت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به ایران آمدم. درست پس از واقعه ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ قصد داشتم به ایران سفر کنم و از نزدیک واکنش مردم ایران را ببینم و لمس کنم. باید اضافه کنم که من از «ترس از اسلام» که در کشورهاى غربى به وجود آمده متاسف هستم و در واقع همه این اتفاقات باعث شد که به تاریخ و فرهنگ اسلامى علاقه پیدا کنم. اولین بار که به ایران آمدم اطلاعات کمى از کشور شما داشتم و در ضمن همراه با تعصب هاى خود به عنوان یک زن غربى به اینجا آمده بودم تعصب هاى خود را به همراه داشتم و فکر مى کردم ایران پر از تروریست است ولى به زودى پى بردم که یک حس انسانیت، نیاز عشق و مهمان نوازى در بین این مردم وجود دارد. احساس کردم اینجا خانه دوم من است و به همین دلیل به ایران برگشتم. امروز وظیفه خود مى دانم که چهره دیگرى از ایران به جهان غرب نشان بدهم و به طور خلاصه به دنبال یک تعادل در دیدگاه ایران نسبت به غرب و بالعکس هستم. متاسفانه افرادى که با دیدگاه هاى من موافقت مى کنند در انگلستان جزء اقلیت هستند. من به عنوان یک انگلیسى از سیاست هاى کشورم در قبال عراق و فلسطین و به طور کلى خاورمیانه خجالت مى کشم. جنگ عراق را جنگى غیرقانونى مى دانم. در شرایط کنونى انگلستان، حتى کسانى که مخالف این سیاست ها هستند، نخواهند توانست تغییرى در آنها به وجود بیاورند چرا که آنچه آنجا به عنوان دموکراسى مطرح است در واقع چیزى جز یک سراب (توهم) نیست. سرابى از دموکراسى و توهمى از آزادى. آنچه در آمریکاى جورج بوش اهمیت دارد دموکراسى نیست، بلکه یک طرز زندگى است. طرز زندگى آمریکایى و قدرت لابى هاى اقتصادى و صنعتى.

•فضاى سیاسى انگلستان امروز را چه گونه توصیف مى کنید؟

مردم انگلستان در کل محافظه کار هستند. هر چند که پس از انتشار اسناد و تصاویر تکان دهنده مربوط به جنایات اعمال شده در عراق افکار عمومى به شدت تحت تاثیر قرار گرفت اما مردم بیشتر نگران زندگى روزمره خود و شرایط اقتصادى انگلستان هستند. در یکى از آخرین نظرسنجى هایى که توسط سرویس جهانى بى بى سى انجام شد، در پاسخ به این سئوال که آیا مردم انگلستان فکر مى کنند سیاست هاى جورج بوش به نفع صلح در جهان است یا نه، ۵۶ درصد مردم مخالف بودند. با وجود این متاسفانه حرکت ضدجنگ متوقف شد.

•درباره نمایش بگویید؟

این اثر براى اولین بار در سالگرد واقعه یازده سپتامبر در آمریکا اجرا شد. در آن هنگام من بر روى این موضوع که نمایش کارمن فونبر در واقع یک اعتراض به جنگ است تاکید داشتم. به عقیده من هرگاه مردم یک کشور درگیر جنگ شده اند و یا از آن طرفدارى کرده اند، به دلیل ناآگاهى آنها بوده است. این تئاتر به هیچ وجه سیاسى ندارد، بلکه هدف از آن نمایش فاجعه جنگ و نابودى و پیام آن این است که مرگ تنها برنده جنگ است. این نمایش تاکنون در ۳۷ کشور مختلف اجرا شده است. معمولاً پس از اجراى نمایش، مردم دور هم جمع شده و درباره آن گفت وگو مى کنند. گفت وگوى آنها حول وحوش جنگ، ترس از جنگ و یا تجربه هاى شخصى خود در این مورد است. متاسفانه در هر کشورى در هر جاى دنیا نسل هاى مختلف مردم تجربه هایى از جنگ هاى گذشته، کنونى و یا احساساتى در مورد جنگ هاى آینده دارند. ایران کشورى است که ۸ سال جنگ با عراق را پشت سر گذاشته و امروز بین افغانستان و عراق دو کشورى که مورد حمله آمریکا قرار گرفته اند قرار دارد. جورج بوش هم براى بار دوم به ریاست جمهورى آمریکا انتخاب شده است.