در حال بارگذاری ...
...

ناصرالدین شاه تکیه نیاوران را ساخت تا در فصل گرما هم تعزیه برپا شود

مطلبی که می خوانید گزارشی است از تکیه نیاوران که میراث خبر متشر کرده

میراث خبر:
همه جا را برف پوشانده است از دور صدای ماشین‌هایی که روی زمین‌های خیس می‌گذرند شنیده می‌شود محوطه جلوی کاخ‌ صاحبقرانیه در سکوتی سرد فرو‌رفته چشم‌هایم را می‌بندم و لحظه‌ای به یاد کتاب سفری به دربار سلطان صاحبقران می‌افتم.
صدای گریه و شیون از تمام حضار بلند شد. هنرنمایی بزرگ تعزیه خوان‌ها مجسم کردن سرهای بریده و بدن‌های بدون سر یاران امام بود،...» به یاد می‌آورم روزگاری این جا در کنار این کاخ 150 ساله هر محرم که ناصرالدین شاه از گرمای تهران گریزان می‌شد میرزا محمد باقر معین البکا و دسته تکیه دولت را می‌آورد تا تعزیه برپا کنند و تکیه نیاوران را به همین دلیل ساخت. اما در این مکان دیگر تعزیه‌ای برپا نمی‌شود.
مسعود صالحی مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران با اشاره به این نکته که علی‌رغم فضای مناسب میدان و مقابل کاخ صاحبقرانیه و نیاوران امکان برپایی تعزیه تا‌کنون فراهم نشده است به میراث می‌گوید: «ما در مجموعه نیاوران بسیار علاقه‌مند به برپایی چنین مراسمی هستیم اما به خاطر این که دهه اول محرم طی چند سال اخیر همزمان با فصل سرما و زمستان شده است امکان برگزاری این مراسم به وجود نیامده.»
صالحی ادامه می‌دهد: « حتی با رییس پژوهشکده مردم شناسی هم صحبت کردیم تا شرایط لازم را برای برگزاری مراسم تعزیه فراهم آوریم و امیدواریم بتوانیم با توجه به فضای مناسبی که در کاخ نیاوران وجود دارد به هر بهانه‌ای به شیوه گذشته مراسم تعزیه در مجموعه برگزار کنیم.»
علاقه شدید ناصر‌الدین شاه قاجار به تعزیه و هنر نمایش چنان بود که به هر بهانه‌ای مجلس تعزیه‌ای برپا می‌کرد و بهترین تعزیه خوان‌ها همیشه در کنارش قرار داشتند و یکی از دلایل برپایی تکیه دولت هم همین بود. او که در ایام تابستان برای ییلاق به صاحبقرانیه می‌آمد، تصمیم گرفت یک مکان تعزیه خوانی نیز در این منطقه برپا کند پس در سال 1274 قمری تکیه نیاوران را برپا کرد تا در دوره‌هایی که در کاخ صاحبقرانیه است به تماشای تعزیه برود. اما به طور خاص همیشه این مراسم در تکیه برپا نمی‌شود. برخی از سال‌ها این مراسم به میدان نیاوران برده می شد.
«هنریش بروگش» آلمانی نماینده آلمان در ایران در خاطرات خود به نام سفری به دربار سلطان صاحبقران می‌نویسد: «روز عاشورا ناصر‌الدین شاه از سفیر (پروس) و اعضای سفارت خواست تا در مراسم تعزیه که در کاخ صاحبقرانیه برپا می‌شد، شرکت کنیم، آن روز صبح پس از صرف صبحانه، با اسب از رستم آباد به طرف نیاوران حرکت کردیم. ما را به چادری هدایت کردند که در وسط باغ کاخ و نزدیک اطاقی که شاه برای تماشای تعزیه در آن می‌نشست، برپا شده بود.» این مراسم به گفته بروگش در میدان نیاوران که مقابل کاخ صاحبقرانیه قرار داشت برگزار می‌شد.
طبق معمول آن روزگار یک دسته از افراد ایل قاجار که از اقوام شاه بودند، پای برهنه ایستاده و سینه می‌زدند، کسی در میانه نوحه می‌خواند تعزیه در کنار دو خیمه سبز رنگ برپا می‌شد ورود شاه آغازی بر این مراسم بوده است.
این نماینده سفارت آلمان در خاطرات خود از اجرای تعزیه چنین می‌نویسد: «قبل از همه مردی قوی هیکل وارد میدان شد که علامت بزرگ و مرتفعی را بلند کرده بود. طولی نکشید که عده‌ای از مردان با سر و روی مجروح و خون آلوده که فقط پارچه سفیدی روی شانه خود انداخته بودند، وارد شدند. این عده که در حدود هفتاد و دو تن می‌شوند، یاران حضرت محسوب می‌شدند که به شهادت رسیدند. پشت سر آنها اسب سفیدی وارد میدان شد که تیرهایی بر بدن و زین آن زده بودند... بعد از آن در حدود 50 تن که لباس عربی بر تن و چوب‌هایی مانند نیزه در دست داشتند به میدان آمدند که آنها گروهی از سربازان عمر سعد به شمار می‌رفتند. در این موقع بدل امام، که لباس سفید بلندی بر تن داشت و پارچه سبز رنگی روی صورت انداخته بود، به اتفاق اهل بیت به میدان آمد.»
البته محلی که هیات اروپایی می‌نشستند از معرکه دور بود و به درستی نمی‌توانستند صحنه‌ها را تماشا کنند. بروگش در ادامه به گفت و گو بازیگران اشاره می‌کند و می‌نویسد: «سپس امام با حمله عده‌ای از قوای یزید و توسط شمر به شهادت رسیدند. بلافاصله صدای شیون و گریه حضار بلند شد... طولی نکشید که تماشاچیانی که در پایین قصر ایستاده بودند از روی خشم و غضب به سوی شمر و قوای یزید سنگ پرتاب کردند بالاخره فراش‌های حکومتی خود را به میدان رساندند و مانع از عکس العمل تماشاچیان شدند...»
ظاهرا تعزیه‌ای که بروگش دیده شهادت هفتاد و دو تن به سرپرستی میرزا محمد باقر معین البکا بوده است چون در ادامه اشاره می‌کند: «تعزیه روز عاشورا در حضور ناصر‌الدین شاه با آتش زدن خیمه‌هایی که در وسط میدان برپا شده بود و دشت کربلا را تصویر می‌کرد، به پایان رسید. هنگامی که خیمه‌ها را آتش زدند و قوای یزید به طرف آنها حمله‌ور شدند، بار دیگر صدای گریه و شیون از تمام حضار بلند شد. هنرنمایی بزرگ تعزیه خوان‌ها در این موقع مجسم کردن سرهای بریده و بدن‌های بدون سر یاران امام بود. عده‌ای از تعزیه خوان‌ها بدن‌های خود را به این منظور زیر خاک کرده بودند و فقط سرشان بیرون بود، و عده‌ای سر خود را مخفی کرده بودند و بدن‌های‌شان در معرض دید قرار داشت، این چنین سرهای بدون بدن و بدن‌های بدون سر را نشان مردم می‌دادند و البته این کار در گرمای شدید تابستان کار دشواری به شمار می‌رفت. در پایان یک نفر که صدای قوی و بسیار بلندی داشت خطبه‌ای را قرائت کرد.»
1- سفری به دربار سلطان صاحبقران ج1- هنریش بروگش