در حال بارگذاری ...
...

گفت‌وگو با سعدی افشار، بازیگر مطرح نقش سیاه تخت حوضی

تئاتر لاله‌زار از دست رفته است تا جایی که حتی نمی‌توانم بگویم که به عقب بازگشته که ای کاش حداقل به عقب برمی‌گشت تا فقط افسوس پیشرفت نکردن آن را می‌خوردیم

پیمان شیخی:
سعدی افشار یکی از مهمترین بازیگران نقش تخت حوضی است که با حدود 80 سال سن هر چند جسته و گریخته ولی همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
او از سیاه بازان هم نسل مهدی مصری، سیدحسین یوسفی، ذبیح‌الله ماهری و... است که طی دهه 30 سردمداران تئاتر‌ تخت حوضی و پرطرفدارترین هنرمندان تئاترهای لاله‌زار بودند.
سعدی افشار با وجود این که از تحصیلات آکادمیک برخوردار نیست. در تئاتر تخت حوضی ‌‌در مرحله و رتبه‌ای قرار دارد که هنرمندان سرشناس تئاتر دنیا با نام او آشنا هستند.
گفت‌وگوی حاضر با سعدی افشار، سال گذشته در هنگام اجرای نمایش"احمد در بارگاه احمد" که براساس رمان"‌شاهزاده و گدا" برای چندمین بار در تئاتر پارس روی صحنه می‌رفت، انجام شد. ‌
از چه سالی و چگونه فعالیت هنری خودتان را در عرصه تئاتر شروع کردید؟
من از سال 1329 و در سن 14 یا 15 سالگی کار تئاتر را شروع کردم و تا الان حدود 56 سال است که در این زمینه فعالیت دارم. در آن زمان در عروسی‌ها روی حوض منازل را با تخته‌های چوب می‌پوشاندند و روی آن نمایش تخت حوضی اجرا می‌کردند. در یکی از این عروسی‌ها از یکی از سیاه باز‌ها نمایشی را دیدم که مرا نسبت به این هنر علاقه‌مند کرد، همین علاقه باعث شد تا بعضی اوقات برای هم سن و سال‌ها و هم محلی‌هایم شبه نمایش‌هایی اجرا کنم که اتفاقاً مورد توجه آن‌ها قرار می‌گرفت و می‌خندیدند. وقتی خنده و شادی آن‌ها را دیدم تشویق شدم تا این کار را ادامه دهم و تا الان هم ادامه پیدا کرده است.
علاوه بر تشویق مردم چه عاملی باعث شد تا سختی‌های زیاد این هنر را تحمل کنید و به فعالیتان ادامه دهید؟
عشق و علاقه‌ای که نسبت به هنر بازیگری داشتم باعث شد تا سختی‌ها و مشکلات این کار را تحمل کنم. تمام هنرمندان به دلیل علاقه‌ای که نسبت به هنرشان داشته‌اند وارد این کار شده‌اند، منتهی عده‌ای که هنرمندان صاحب نام هستند به هنرستان هنرپیشه‌گی ‌‌رفتند و این عشق و علاقه را پرورش ‌‌دادند، اما این امکان برای امثال من فراهم نبود. البته سیاه بازی بر پایه بداهه‌گویی است و خودجوش و تجربی است؛ یعنی باید به طور حتم در ذات آن هنرمند چنین چیزی وجود داشته باشد تا بتواند بداهه‌گویی کند که به لطف خدا این موهبت در وجود من بود و آرام آرام به جایی رسیدم که با هنرمندان بزرگ و حرفه‌ای تئاتر تخت حوضی و سیاه بازی کار کردم، البته باید بگویم که پس از گذشت حدود 56 سال فعالیت در این زمینه هنوز خودم را پیدا نکرده‌ام، چرا که هنری است بی‌حد و مرز و بسیار مشکل. البته این بدان معنی نیست که کار سایر هنرمندان مشکل نیست، بلکه هنرمندان صاحب نام و تحصیل کرده نیز بسیار کارشان مشکل است و به صورت علمی به این هنر می‌پردازند، کار ما نیز پیچیدگی زیادی دارد.
ظاهراً در آن زمان حضور سیاه بازها در مجالس عروسی برای خانواده‌ها دارای اهمیت زیادی ‌بوده است؟
بله، البته از بین سیاه بازهایی که در آن زمان فعالیت داشتند سیاه بازهایی مثل مرحوم مهدی مصری، ذبیح‌الله ماهری، سیدحسین یوسفی و رضا عرب‌زاده وجود داشتند که واقعاً برای آن‌ها سر و دست می‌شکستند و خیلی از مردم عروسی‌هاشان را به تعویق می‌انداختند تا یکی از این هنرمندان وقت داشته باشد که در مجلس عروسی آن‌ها شرکت کند و موجب شکوه مجلس آن‌ها شود.
در حال حاضر از این هنرمندان کسی در قید حیات است؟
هر یک از این هنرمندان به مرور زمان به رحمت خدا رفتند و آخرین ‌آ‌ن‌ها رضا عرب‌زاده بود که حدود دو سال قبل فوت کرد. باید بگویم که تک تک این افراد پشتوانه کار ما و سروران و پیشکسوتان من بودند و کار کردن با این افراد موجب شد که تجربیات زیادی در این عرصه به دست آور‌م.
وضعیت تئاتر لاله‌زار را نسبت به گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تئاتر لاله‌زار از دست رفته است تا جایی که حتی نمی‌توانم بگویم که به عقب بازگشته که ای کاش حداقل به عقب برمی‌گشت تا فقط افسوس پیشرفت نکردن آن را می‌خوردیم.
دلیل این سیر نزولی چیست؟
متأسفانه نگاه خوبی به تئاتر لاله‌زار‌ وجود ندارد. همچنین زمانی لاله‌زار در قلب شهر تهران قرار داشت، در حالی که الان میدان ونک به بالا، قلب شهر تهران شده است و جمعیت تهران از یک میلیون نفر آن زمان به چهارده، پانزده میلیون نفر افزایش یافته است. در آن زمان اگر یک خارجی به ایران می‌آمد به او توصیه می‌کردند که ابتدا از لاله‌زار و استامبول دیدن کند و این یکی از دلایل رشد تئاتر در لاله‌زار بود. اکثر هنرپیشه‌های بزرگ سینما نیز فعالیت خود را از لاله‌زار شروع کردند، اما متأسفانه آرام آرام تئاتر لاله‌زار به آتراکسیون مبدل شد و این هنرمندان از لاله‌زار کنار کشیدند و با به وجود آمدن سینما جذب به آن شدند و موفق نیز شدند.
در آن زمان تئاترهای لاله‌زار مدیریت‌های خوبی داشت و هر کسی به آسانی نمی‌توانست به تئاتر راه پیدا کند. به یاد دارم که در جامعه باربد، هنرمندان با داشتن مدرک دیپلم طی شش ماه و توسط موسیو هاواک و مرحوم مهرتاش به صورت رایگان دوره بازیگری، موسیقی و آواز می‌دیدند که البته به عنوان تئاتر ملی و برای دل خودشان کار می‌کردند. افرادی مثل مرحوم حالتی نیز داستان‌های تاریخی را به نمایشنامه تبدیل می‌کرد‌ و به صورت نمایش اجرا می‌کرد‌.
چرا با سایر تالارهای نمایش تهران همکاری نمی‌کنید و فعالیت‌ خودتان را در تئاتر لاله‌زار متمرکز کرده‌اید؟
من تقریباً با تمام تالارهای نمایشی کار کرده‌ام ولو برای یک بار، اما نکته اصلی این جاست که هنرمندان قدیمی که در عرصه تئاتر فعالیت داشتند، در قید حیات نیستند و از من به تنهایی کاری ساخته نیست. الان به شیوه علمی به تئاتر می‌پردازند، یعنی یک متن را ‌‌می‌گیرند و سه یا چهار ماه ‌‌تمرین‌اش می‌کنند و بعد آن را اجرا می‌کنند، در حالی که گونه تئاتری که من در آن فعالیت دارم بر بداهه‌گویی استوار است.
حدوداً سه سال قبل اعلام کردید که با صحنه تئاتر خداحافظی کرده‌اید. چه چیزی باعث شد که این تصمیم را بگیرید؟
وقتی در نمایش"سعدی هملت می‌شود" به کارگردانی محمود عزیزی بازی می‌کردم، یک شب پس از پایان نمایش از نحوه اجرای آن شب ناراحت بودم و حال خوبی نداشتم، در این حین نیز مصاحبه تلویزیونی با من شد، در حین مصاحبه گفتم وقتی نقش سیاه را بازیگر زن بازی کند، دیگر جای ما نیست، اتفاقاً در آن زمان اگر اشتباه نکنم بنفشه توانایی چنین نقشی را بازی کرده بود که آن را بسیار خوب هم بازی کرد. در حقیقت منظور من از این حرف دو، سه بازیگر زن بود که در تئاتر لاله‌زار نقش سیاه بازی کرده بودند. در گذشته تئاتر لاله‌زار حرمت و عزتی داشت تا جایی که افرادی که با تئاتر تخت حوضی میانه خوبی هم نداشتند برای دیدن نمایش‌های مرحوم مهدی مصری به تئاتر شاهین که در خیابان مولوی قرار داشت، می‌رفتند تا جایی که در شب عروسی پسر تفکری در تئاتر فردوسی که یکی از مدرن‌ترین تئاترهای آن روزگار بود از مرحوم سیدحسین یوسفی، گرجی، ذبیح‌الله ماهری و... برای اجرای نمایش"بیژن و منیژه" دعوت می‌شود و اتفاقاً به قدری این نمایش خوب اجرا می‌شود که در آن جا هنرمندانی مثل تفکری که تئاتر علمی کار می‌کردند قبول می‌کنند که هنرمندان تخت حوضی نیز دست کمی از آن‌ها ندارند و هنر بداهه‌گویی نیز کار بسیار مشکلی است. پس از آن مهدی مصری به عنوان اولین سیاه در تئاتر فردوسی برنامه اجرا ‌‌کرد که با استقبال بی‌سابقه مردم مواجه می‌شد، چرا که تا آن زمان سیاه بازی در تئاترهای لاله‌زار را ندیده بودند و برایشان خیلی جذاب بود.
شما از چه زمانی به تئاتر لاله‌زار راه پیدا کردید؟
پس از مهدی مصری، مرحوم سیدحسین یوسفی به لاله‌زار راه پیدا کرد و پس از او من به همراه گروه خوبی متشکل از مهدی سنایی، خانم مژگان، حسن شمشاد، محمود نظری، محمد دبیر، علی اژدری و طیب کارلو به تئاتر نصر آمدیم و با برنامه"بلورهای چشم نو" فعالیت‌مان را آغاز کردیم و ماندگار شدیم.
سالن‌های تئاتری که در لاله‌زار وجود داشتند یکی پس از دیگری تخریب و تعطیل شدند، اکنون تئاترهای نصر و پارس همچنان در لاله‌زار پا برجا هستند که البته چند سال است تئاتر نصر نیز تعطیل شده است،‌ نظرتان در مورد این موضوع چیست؟
واقعیت این است که دلیل تعطیلی تئاتر نصر را نمی‌دانم و هنوز هم دلیلی برای آن پیدا نکرده‌ام، هر کسی نیز یک دلیل ‌برای تعطیلی این تئاتر بیان می‌کند. به هر حال تعطیلی این تئاتر بسیار ناراحت کننده است و این را نیز می‌دانم که حداقل 10 یا 20 نفر که در این تئاتر مشغول فعالیت بودند که با افراد خانواده‌هایشان حدود 50 یا 60 نفر می‌شدند که با وجود رکود دوران طلایی تئاتر لاله‌زار، باز هم از این تئاتر امرار معاش می‌کردند و با بسته شدن آن کسب روزی آن‌ها نیز قطع شد.
امیدوارم تئاتر تخت حوضی به فراموشی سپرده نشود و زحمات هنرمندانی که در این زمینه فعالیت کرده‌اند به هدر نرود.