در حال بارگذاری ...
...

برای حسین پارسایی به پاس پاسداشت پیشکسوتان تئاتر کشور

و من دیدم اعجاز آن"دیدن" را در عرصه‌ی مقابله‌ی چهره‌هایی که عمری گرد جایگاه نمایش خورده و موی خود سپید کرده بودند. برق چشم‌ها، آغوش‌هایی که یکی پس از دیگری گشوده می‌شد، عباراتی یک آهنگ که"پارسایی" نیز کاری کرد کارستان ماندگار و اما من شور و شوق عزیزانی چون سیاوش تهمورث را در ابراز آن بغض گلو گرفته و فرهیخته و دلداده و دلسوخته‌ای چون داود رشیدی را در گلایه لطیفش که ناشی از همان"دیدن" درست و به هنگام بود. با تمام وجودم حس کردم، حال اگر از سوی دیگر دوستان"دیده شده" مجاز باشم، می‌گویم دست مریزاد.

بسمه‌ تعالی
برای حسین پارسایی
مسئول مرکز هنرهای نمایشی
به پاس پاسداشت پیشکسوتان تئاتر کشور
فردا را در آئینه‌ی امروز دیدن هنر می‌خواهد
و هنر تنها در عرصه‌ی بُروز و ظهور و حضور نیست.(که رخ می‌نماید)
گاهی، نگاه آری نگاه و شاید نیم نگاهی که از دل نشأت گرفته کاری می‌کند کارستان و مُهری بر تاریخ زندگی فردی می‌نشاند که برای همیشه‌ی روزگار جاودانه‌اش می‌سازد. پس درست دیدن آن چه را که باید دید و عمل به هنگام"دیدن" آن چه باید کرد، معجزه می‌کند.
و من دیدم اعجاز آن"دیدن" را در عرصه‌ی مقابله‌ی چهره‌هایی که عمری گرد جایگاه نمایش خورده و موی خود سپید کرده بودند.
برق چشم‌ها، آغوش‌هایی که یکی پس از دیگری گشوده می‌شد، عباراتی یک آهنگ که"پارسایی" نیز کاری کرد کارستان ماندگار و اما من شور و شوق عزیزانی چون سیاوش تهمورث را در ابراز آن بغض گلو گرفته و فرهیخته و دلداده و دلسوخته‌ای چون داود رشیدی را در گلایه لطیفش که ناشی از همان"دیدن" درست و به هنگام بود. با تمام وجودم حس کردم، حال اگر از سوی دیگر دوستان"دیده شده" مجاز باشم، می‌گویم دست مریزاد.
ایدون باد، ایدون‌تر باد.
علی تفضلیان
بهمن 1385