در حال بارگذاری ...
...

گزارشی از اولین روز، نخستین سمینار تئاتر دانشگاهی

دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی، نویسنده و مدرس دانشگاه به عنوان اولین سخنران در ابتدای صحبت خویش تئاتر را ناموس فرهنگی یک جامعه دانست و گفت:«تئاتر در جامعه باعث ایجاد ذهن‌های خلاق و نقادانه می‌شود و جامعه‌ای که از لحاظ تئاتری پر بار باشد، متخصصان دیگر علوم و رشته‌ها نیز سطوح فکریشان خود به خود بالا می‌رود‌.»

نیلوفر رستمی:
اشاره:
اولین سمینار تئاتر دانشگاهی به همت تعدادی از دانشجویان و اساتید به مدت سه روز در تالار اصلی(مولوی) برگزار می‌شود. در بخش اول برنامه‌های اولین روز سمینار ‌‌دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی و دکتر مجید سرسنگی سخنرانی کردند و پس از آن جلسه پرسش و پاسخ میان سخنران‌ها و حاضران انجام گرفت.
اولین روز سمینار با استقبال خوبی از سوی دانشجویان و اساتید همراه بود، کسانی مانند علیرضا نادری، دکتر محمدرضا خاکی، ایرج راد، سهراب سلیمی، اصغر فرهادی و... در جمع حضور داشتند.
فتحعلی‌بیگی به اسپانیا می‌رود
دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی، نویسنده و مدرس دانشگاه به عنوان اولین سخنران در ابتدای صحبت خویش تئاتر را ناموس فرهنگی یک جامعه دانست و گفت:«تئاتر در جامعه باعث ایجاد ذهن‌های خلاق و نقادانه می‌شود و جامعه‌ای که از لحاظ تئاتری پر بار باشد، متخصصان دیگر علوم و رشته‌ها نیز سطوح فکریشان خود به خود بالا می‌رود‌.»
ناظرزاده کرمانی در ادامه به چهار ویژگی یک دانشگاه موفق تئاتری پرداخت و گفت:«دانشگاه‌ها باید در بخش‌های آموزش، پژوهش، پرورش و همایش سرمایه‌گذاری کنند. انتقال دانایی و دانش هنگامی که از اساتید و کتاب درسی به دانشجو منتقل می‌شود، جنبه آموزشی پیدا می‌کند، دومین ویژگی دانشگاه‌های تئاتری، وجود پژوهش‌ است که از زمان هراس، منتقد رومی به لزوم آن تأکید شده و این منتقد گفته است که آموزش و پژوهش هر دو بال یک پرنده هستند.»
وی ادامه داد:«پژوهش مقوله‌ای است که دانایی‌های گذشته را دوباره با دید نقادانه مطرح می‌کند و چیزهایی هم بر دانایی‌های گذشته می‌افزاید و اما ویژگی‌ سوم، پرورش است که خود به سه بخش تقسیم می‌شود:
اول پرورش تن آنی که به جسم انسان ربط پیدا می‌کند و یادآور همان جمله معروف عقل سالم در بدن سالم است. بعد از آن نوبت به پرورش روح و خودشکوفایی آن می‌رسد و بعد نیز مرحله کارورزی و تجربه است که به این شکل دانش جنبه عملی پیدا می‌کند.»
این مدرس دانشگاه افزود:«اما در نهایت وجود همایش است. به نظر بنده همایش باعث تکمیل سه پایه قبلی می‌شود و همان کاری که نقد برای منتقد می‌کند، همایش نیز برای دانشگاه و دانشجویان انجام می‌دهد.»
ناظرزاده کرمانی در ادامه بحث یادآور شد:«وقتی دانشگاه مدعی است که به جز یاد دادن مهارت، انسان‌ها را هم فرهیخته می‌کند، بنابراین هر کدام از این 4 جنبه ‌باید به خوبی در دانشگاه‌ها لحاظ کند. خیلی از بازیگرهای سینما که دانشگاه نرفته‌اند، با وجود بازی‌های خوبشان اما وقتی از جلوی دوبین فیلمبرداری کنار می‌روند، هیچ حرفی برای گفتن ندارند اما معمولاً بازیگرها و یا هنرمندان دیگر که دانشگاه رفته‌اند، به جز جلوی دوربین حرف‌های شنیدنی زیادی دارند.»
این مدرس و مؤلف افزود:«اگر بخواهیم که دانشگاه در چهار بخش ذکر شده رشد کند باید در این راستا، ابتدا وضع موجود را بشناسیم و پس از آن وضعیت مطلوب را در چشم‌انداز آینده ترسیم کنیم.»
در ادامه جلسه وقتی به این مدرس گفته شد که هنوز وقت برای سخنرانی دارد، گفت:«اگرچه اساتید حق بدبینی ندارند و آن‌ها برای خوش‌بینی زاده شده‌اند و مثلاً من صادق هدایت را خیلی دوست دارم اما اگر مدیر گروه آموزشی بودم هیچ وقت برای او درست نمی‌گذاشتم. با این حال در وقت باقی مانده ناچارم از حفره‌های بخش آموزشی دانشکده‌های تئاتر‌ بگویم، ما در این بخش کمبودهای زیادی داریم. مثلاً‌ به لحاظ ارتباط موسیقی با هنرهای زمان بنیاد، مانند تئاتر، واحد موسیقی باید در رشته تئاتر افزایش یابد. در شرایط فعلی این واحدها بسیار اندک هستند.»
ناظرزاده با اشاره به کمبودهای دیگر گفت:«ما 9 ریختار نمایشی در ایران داریم: نقالی، تعزیه، تخت حوضی، خیمه شب بازی، نمایش گذرگاهی(شعبده‌بازی، معرکه‌گیری ـ جانوری و پهلوانی)، نمایش‌ کاروانی، نمایش آئینی و 2 نمایش دیگر که حاصل دوره مشروطیت بودند: 1- نمایشی که نویسندگان غربی نوشتند و براساس همان متد نیز توسط کارگردان‌های ما روی صحنه آورده می‌شوند مانند کارهای حمید سمندریان. 2- نمایشی که توسط نویسندگان ایرانی به شکل غربی نوشته و به همان شکل هم اجرا می‌شود، مانند نوشته‌های اکبر رادی. با این حال ما گرایشی ویژه در دانشگاه‌ها با عنوان ریختار نمایش ایرانی نداریم‌ تا اجرای نمایش‌ها را براساس ساختار نمایشی خودمان آموزش دهد، به طور گذرا کسانی مانند فتحعلی‌بیگی به شکل سلیقه‌ای نمایش‌هایی با ساختار ایرانی ‌اجرا می‌کنند، حالا فرض کنید جناب فتحعلی‌بیگی سفیر ایران در اسپانیا شود و به اسپانیا برود، باید چه کار کرد؟ جای خالی او چه طور پر می‌شود؟ جداً اگر بخواهیم ریختارهای بومی و فرهنگی خودمان را حفظ کنیم باید واحدهای جداگانه در دانشگاه برایشان اختصاص دهیم وگرنه رها می‌شوند و می‌میرند.»
این مدرس در ادامه افزود:«دانشگاه‌های ما از کمبودهای دیگری هم رنج می‌برند مثلاً ما هیچ اطلاعی از تئاتر آمریکای لاتین، آفریقا، هند، چین، ژاپن و کشورهای عربی ـ اسلامی مانند مصر و ترکیه نداریم و وقتی صحبت از تئاتر می‌شود شناخت‌مان منحصر به تئاتر غرب و ایران می‌شود. در حالی که آن‌ها در زمینه تئاتر رشد بسیار داشته‌اند. مثلاً هندوستان در بخش تئاتر خیابانی بسیار رشد کرده است، تا جایی که خیلی از تئوری‌های فلسفی در خدمت تئاتر خیابانی قرار گرفته‌اند.»
ناظرزاده افزود:«در تمام دانشگاه‌های جهان برای هر درسی، کتاب ویژه آن درس نیز وجود دارد. در حالی که اکثر درس‌های ما بدون کتاب آموزشی و براساس سلیقه و جزوه‌های اساتید تدریس می‌شود. همچنین ما اساتید خارجی در دپارتمان‌هایمان نداریم. حداکثر اساتیدی که از مرز جغرافیای تهران فراتر رفته‌اند، خود من هستم که از کرمان آمده‌ام! می‌دانم که دعوت از اساتید کشورهای مثل فرانسه و... به خاطر دستمزدهای هنگفت‌شان غیر ممکن است اما می‌شود اساتیدی از هندوستان یا ترکیه دعوت کرد، آن‌ها در سال‌های اخیر رشد قابل توجهی در زمینه تئاتر داشته‌اند. همچنین باید دانشجویان را برای تحصیل در دوره‌های کوتاه مدت به خارج از کشور اعزام کنیم.»
در ادامه ناظرزاده به دروسی اشاره کرد که در دانشگاه‌ها توجه به آن‌ها جدی گرفته نمی‌شود، مانند درس تمثیل‌شناسی:«در ایران این واحد درسی توسط اساتید به شکل سلیقه‌ای و بدون روش ویژه‌ای تدریس می‌شود، اساتید سر این کلاس می‌توانید از سیرک حرف بزنید تا پفک نمکی! در نهایت هم چون کارایی این درس مشخص نشد، حذفش کردند، احتمالاً فرض‌شان بر این بوده که این درس چاله‌ای بیش نیست! در حالی که بدون تمثیل شناسی چگونه می‌توان نمایش‌های تمثیلی برشت و یا تئاتر کودکان را شناخت؟ به نظرم باید این درس‌ها دوباره با محتوای جدی و واقعی‌اش به واحدهای درسی اضافه شود.»
من که خبر ندارم
در ادامه جلسه به دلیل نبود پرسشی از سوی حاضران، از سخنران بعدی، دکتر مجید سرسنگی مدرس و مدیر گروه نمایش پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران دعوت شد.
دکتر سرسنگی در ابتدای صحبت با اشاره به این که قصدش ادامه صحبت‌های ناظرزاده کرمانی درباره بحران‌های آموزشی تئاتر در دانشگاه‌ها است، گفت:«ما چاره‌ای جز جدی کردن فضای دانشکده‌های تئاتری نداریم. پس از 40 سال از تأسیس دانشکده تئاتر دانشگاه تهران و پس از آن دیگر دانشگاه‌ها واقعاً خروجی ما چه بوده؟ آیا خروجی قابل تأملی نسبت به سال‌های از دست رفته داشته‌ایم؟ من جوابم منفی است. ما نقصان‌هایی در بخش مدیریت دانشگاه‌ها داشته‌ایم که در نهایت منجر به خروجی مناسب نشده‌ است!»
سرسنگی افزود:«هیچ وقت ما تئاتر را به شکل عام و خاص(تئاتر دانشگاهی) مهندسی نکردیم. به نظر بنده ما ساختار مدیریتی درستی نداریم. اکثراً فکر می‌کنیم که دانشجویان ظرف 4 سال باید یک نویسنده خوب، یک طراح صحنه یا کارگردان و... خوب از آب درآیند در حالی که شرایط قبل و پس از دانشگاه برای چنین نتیجه‌ای بسیار مهم است. تجربه نشان داده است که افراد قبل از ورود به دانشگاه‌ها از توانایی‌های حداقل در این رشته برخوردار نبوده‌اند. آیا رابطه‌ای میان وزارت آموزش و پرورش با وزارت علوم وجود دارد؟ من که خبر ندارم! آیا جلساتی میان مدیران ارشد این دو حوزه برگزار می‌شود؟ من که خبر ندارم! واقعیت این است که میان مدرسه و دانشگاه گسل عمیقی وجود دارد.»
این مدرس تئاتر ادامه داد:«سازمان سنجش علیرغم زحمات زیادش شاید بیشترین لطمه را به تئاتر دانشگاه وارد کرده است، نحوه انتخاب دانشجویان تئاتر واقعاً خنده‌دار است. سال‌ها اساتید بحث کردند که این شیوه انتخاب صحیح نیست اما کسی گوش نکرد و همچنان با همان روش غیر آکادمیک و متحجرانه جوانان وارد دانشگاه‌ها می‌شوند. حتی سال گذشته سازمان سنجش مصاحبه عملی که پس از کنکور توسط اساتید انجام می‌گرفت و حدود 30 درصد در انتخاب‌ها تأثیر داشت را حذف کرد. بدین شکل دانشجویان بدون نظر استاد و کادر آموزشی وارد دانشگاه می‌شوند در حالی که در دانشگاهی کشورهای مختلف استاد محوری حاکم است. بر این اساس آمارها نشان می‌دهد که 80 درصد کسانی که در رشته تئاتر مشغولند پیش زمینه تئاتری نداشته‌اند.»
مدیر گروه نمایش پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران در ادامه بحث کمبودهای دانشگاه‌ها گفت:«ما دچار فقر کتاب درسی هستیم. همان طور که دکتر ناظرزاده گفت اساتید ما بدون کتاب و براساس سلیقه شخصی تدریس می‌کنند. البته خوشبختانه ما یک قرارداد با انتشارات دانشگاه برای تألیف تعدادی کتاب بسته‌ایم. همچنین باید بازنگری اساسی نسبت به واحدهای درسی صورت بگیرد و خیلی از واحدها به روز شود.»
سرسنگی با بیان این که وقتی در جای ضرورت احساس شود برایش هزینه هم صرف می‌شود و احتمالاً تا به حال در تئاتر ضرورتی احساس نشده است، گفت:«نه تنها ما در‌ گزینش دانشجویان و نحوه تدریس و نوع واحدهای درسی‌مان مشکل داریم بلکه درباره پرورش و نو شدن اساتیدمان هم مشکلاتی داریم. مثلاً چند درصد اساتید ما فرصت مطالعه دارند؟ به آن‌ها چقدر سهمیه بن خرید کتاب تعلق می‌گیرد؟ و چند درصدشان فرصت ارتباط با اساتید کشورهای دیگر پیدا می‌کنند. بعضی از اساتید فقط یک بار در طی فعالیت کاریشان شانس پیدا می‌کند که مدتی در خارج از کشور آموزش ببینید! گله می‌شود که بعضی اساتید حرف‌هایشان تکراری است و تحولی در حرف‌هایشان دیده می‌شود. خب آن‌ها چه تقصیری دارند! جامعه ما در قبال پزشکان خود را بسیار مسئول احساس می‌کند چون به گمانش پزشک‌ها با جان مردم سر و کار دارند اما هنوز نیاز تئاتر به روح انسان‌ها مربوط است، احساس نشده است و به همین دلیل هم توجهی به آن نمی‌شود.»
سرسنگی به وضعیت نابسامان پایان‌نامه‌ها نیز اشاره کرد که حتماً باید اولویت‌بندی در موضوع‌های پایان‌نامه براساس نیازهای جامعه تئاتری انجام گیرد و پس از آن درباره لزوم ارتباط‌ میان دانشگاه‌های تئاتری شهرهای مختلف گفت که متأسفانه هیچ کدام از وضعیت دیگری خبر ندارند و هر کدام طبق و روش سلیقه خود مدیریت می‌کنند و قسم می‌خورم اگر تحقیق کنیم هزاران پایان‌نامه و پروژه با موضوع و نتیجه‌های یکسانی در هر دانشگاه خواهیم یافت که نتیجه‌ای جز به هدر دادن انرژی و امکانات نداشته است! همه این‌ها به نبود مدیریت درست و دقیق برمی‌گردد.»
دکتر سرسنگی‌‌ ادامه ‌‌داد:«باید یک مدیریت کلان و ساختاری در تئاتر و یک مدیریت کلان و همه جانبه‌نگر در تئاتر دانشگاهی داشته باشیم. در دولت برای ماهی کیلکا برنامه و سند توسعه وجود دارد ولی یک سند برای تئاتر نداریم گر چه‌‌ هنرمندان و اساتید خوبی داریم. امکانات فعلی هم برای گذر از گلوگاه‌های اولیه کفایت می‌کند. در بخش آموزشی نیز احتیاج به برنامه‌ای دقیق و مدون است که با تغییر مدیریت باید ادامه پیدا کند و این تغییر باعث وقفه، سکته و چالش در نظام آموزشی نشود.»
نشست‌های سوپر سوپر پست مدرن
دکتر خاکی در ادامه صحبت‌های دکتر مجید سرسنگی به طرح سند توسعه تئاتر اشاره کرد‌ و ‌‌افزود:«حدود سه سال پیش از سوی دولت دستور آمد که تمام حوزه‌ها باید یک سند توسعه داشته باشند بر این اساس طرحی ارائه شد، روی سایت ایران تئاتر هم قرار گرفت اما هیچ مطلبی درباره آن گفته نشد. افرادی بدون آن که آن را خوانده باشند به ابراز عقیده پرداختند در نهایت آن طرح که قطعاً نقایصی داشت بدون ارزیابی و بلاتکلیف ماند. هنوز هم کسی نمی‌داند که ما در یک سال چند تئاتر می‌توانیم داشته باشیم. به طور کل ما با برنامه‌ریزی بیگانه‌ایم. در حالی که انواع نشست‌ها را با عناوین سوپر سوپر پست مدرن برگزار می‌کنیم اما در این باره نه خانه تئاتر‌ نه مطبوعات صحبت کرد و نه در هیچ جلسه‌ای صحبت از آن ‌شد‌.»
سودهای ماهی کیلکا
ایرج راد نیز با تأکید بر احساس ضرورت نسبت به تئاتر ‌‌گفت:«وقتی مسئولان و متولیان با تئاتر به عنوان یک ضرورت برخورد نمی‌کنند برنامه‌ها به نتیجه نمی‌رسد. بسیاری از بخش‌های ذکر شده مرتب اجرا شده و می‌شوند و مشکلات برای همه آشکار است ولی هرگز به آن نقطه که باید نمی‌رسیم. درباره مدارس تئاتر مرتب گفته شده و همه می‌دانیم که دانشگاه مکان تربیت رشته‌های مختلف تئاتر نیست. سند توسعه تئاتر و سازمان تئاتر بارها به بحث گذاشته شد اما هرگز جدی گرفته نشد چون ضرورت نبود.»
او با اشاره به بخشی از صحبت‌های دکتر مجید سرسنگی درباره ماهی کیلکا گفت:«سود ماهی کیلکا مشخص است اما مسائل فرهنگی و هنری بازده ریالی و مالی ندارد. 10 یا 15 سال طول می‌کشد تا یک حرکت فرهنگی بازخورد خود را نشان دهد. این بخش از سمینار توسط افشین خورشید‌باختری با بیان این جمله پایان ‌‌پذیرفت که تا وقتی تئاتر یک کالای تبلیغاتی است و نگاه ضروری به آن نمی‌شود، سمینارها برگزار می‌شوند و در نهایت فقط به استناد از چکیده جلسات بسنده می‌کنند.»