در حال بارگذاری ...
...

سومین روز سمینار تئاتر دانشگاهی با سخنرانی محمد چرم‌شیر

در سومین و آخرین روز سمینار تئاتر دانشگاهی محمد چرم‌شیر ‌‌به سخنرانی‌ درباره معضلات تئاتر دانشجویی پرداخت که با واکشن‌های متفاوتی‌‌ از سوی حاضران روبه‌رو شد. این سمینار ‌در سالن اصلی(تالار مولوی) برگزار شد. ‌

نیلوفر رستمی:
اشاره:
در سومین و آخرین روز سمینار تئاتر دانشگاهی محمد چرم‌شیر ‌‌به سخنرانی‌ درباره معضلات تئاتر دانشجویی پرداخت که با واکشن‌های متفاوتی‌‌ از سوی حاضران روبه‌رو شد. این سمینار ‌در سالن اصلی(تالار مولوی) برگزار شد. ‌
محمد چرم‌شیر‌ صحبت‌هایش را با این نکته آغاز کرد:«من با صراحت می‌گویم تئاتر دانشجویی ما در گردباد هولناکی قرار گرفته است و این روزها بدترین و سیاه‌ترین روزهای عمرش را سپری می‌کند. من امیدی به اصلاحش ندارم اگرچه شاید حرف زدن از معضلات در خود نوعی امیدواری داشته باشد. دانشگاه به مانند سکوی پرشی است برای ما، اما بعضی‌هایمان شانس می‌آوریم و از این سکوی پرش استفاده می‌کنیم و بعضی‌ها دیگر نه، حالا بماند که سکوی پرش را چطور تعبیر می‌کنیم! و به همین دلیل حرف‌هایی می‌زنیم، مثلاً این که(نساخت با ما) اما هیچ وقت نمی‌فهمیم چی با ما نساخت. ما یادمان می‌رود که تئاتر دانشجویی جایی است برای دیده شدن و باید برای دیده شدن تلاش کرد.»
چرم‌شیر در ادامه افزود:«متأسفم که به نظرم تئاتر دانشجویی ما به شدت کاسبکارانه است. تئاتری است که مدام طلب دارد، از دیگران توقع دارد و از خودش سلب مسئولیت می‌کند، دانشجو می‌گوید: سیستم آموزشی غلط است،‌ استاد ما بد است‌، محیط دانشجویی بد است، صندلی ما بد است، اتاق ما بد است و اگر همه این‌ها خوب شود آن وقت ما کار می‌کنیم چون ما تولید کننده‌ایم، حضور داریم، ما دانشجویم و انگار دانشجو بودن یعنی همه چیز بودن. در واقع حجت را با دانشجو بودن بر خود تمام می‌کنید، البته من کمبود‌ها را نقض نمی‌کنم.»
چرم‌شیر در ادامه صحبت‌هایش از تئاتر کاسبکارانه گفت:«به همین دلیل است که می‌گویم تئاتر دانشجویی تئاتر کاسبکارانه و منفعلی است و همین تئاتر‌ کل تئاتر ما را فاسد و معیوب می‌کند، قبول نکردن مسئولیت‌ها و از دیگران توقع داشتن باعث می‌شود که تئاتر دانشجویی تابع جریان تئاتر مسلط کشور شود. در حالی که ذاتاً و همیشه تئاتر دانشجویی به عنوان تئاتر پر جنب و جوش و پرانگیزه باید آبشخور تئاتر مسلط باشد و یا تحمیل‌ کننده بر تئاتر مسلط و یا حداقل این که شانه به شانه تئاتر مسلط حرکت کند و حق انتخاب را در اولویت داشته باشد‌ اما تئاتر دانشجویی ما چنین نیست.»
چرم‌شیر در ادامه صحبت‌هایش دلیل منفعل بودن تئاتر دانشجویی را نبود الگو بیان کرد و گفت:«دانشجویان الگو ندارند. قبل از این که الگوها را از هم تفکیک کنند و در صدد انتخاب آن‌ها باشند، راحت‌ترین کار را انجام می‌دهند، خط می‌کشند روی همه الگوها. به گفت‌وگوهای خودتان توجه کنید، البته ما زیاد گفت‌وگو نمی‌کنیم ولی در همین حرف‌هایی که می‌زنیم، چقدر می‌گوئیم ‌(فلانی که نمی‌فهمد)، (فلانی که بد) ما می‌گویم که گور پدر الگوها و آن‌ها را دور می‌اندازیم و به همین دلیل اتفاق دردناک امروز می‌افتد. یادمان می‌رود که تئاتر دانشجویی مانند ققنوس است، از چیزی زاده نمی‌شود جز خودش.»
این مدرس دانشگاه افزود:«نگاه کنید به جشنواره‌های مختلف کشور، بیش از نیمی از متون نمایش‌های جشنواره‌ها به وسیله دانشجویان نوشته می‌شود اما در آن‌ها هیچ چیز نیست! حتی فرم درست نمایشنامه‌نویسی هم در آن‌ها رعایت نشده است! با جسارت می‌گویم که من نمایشنامه‌های اندکی دیده‌ام که در آن‌ها حداقل فرم ساده نوشتاری ‌رعایت شده باشد.»
چرم‌شیر در ادامه نقدهایش افزود:«دانشجوی بی‌انگیزه، منفعل، کاسبکار و راحت‌طلب، راحت‌ترین نوع برخورد برایش این است که همه چیز را نابود کند، آن وقت در نیستی خود را علم می‌کند. 18 سال از زندگی او در محیطی سپری شده که عملاً در آن‌ها خلاقیت نابود شده، بعد وارد رشته تئاتر می‌شود و قرار است ظرف 6 ماه چیزهایی مانند فرم، زیبایی‌شناسی و... را یاد بگیرد اما او پس از مدت کوتاهی می‌فهمد که همه این‌ها را خودش می‌داند و استادها چیزی جز آدم‌های نادان، خود فروخته و... نیستند او همه چیز را نابود می‌کند و بعد تئوری‌های در جهت اثبات خود به هم می‌بافد.»
چرم‌شیر در ادامه درباره گردش بی بازخورد استاد و دانشجو گفت:«چرا محمد رحمانیان، علیرضا نادری، حمید امجد، محمد یعقوبی، نادر برهانی‌مرند و... نمایشنامه‌نویس‌های بدی هستند؟ واقعاً چرا بد هستند؟ چون هیچ بازخوردی از کارهایی که کرده‌اند در محیط دانشگاهی دیده نشده است. نمایشنامه‌های دانشجویی براساس الگوهای تلویزیونی نوشته می‌شود. پس اگر آن‌ها خوب بودند لااقل باید تبدیل به الگوهای خوبی برای دانشجویان می‌شدند. با این حال من می‌گویم که آن‌ها نمایشنامه‌نویس‌های خوبی هستند، آن‌ها آموزه‌های بسیار برای آموختن دارند، فقط مشکل این است که ما نیازی ‌به آن‌ها احساس نمی‌کنیم و به همین دلیل هم تئاترمان می‌شود تئاتری محو شده که در حال طی کردن تاریکترین دوران خودش است.»
چرم‌شیر در ادامه صحبت‌هایش ‌تئاتر دانشجویی‌ را به گنگ‌های کوچکی تشبیه کرد و ‌‌گفت:«تئاتر دانشجویی محیطی پر از باند و گنگ و یارگیری شده، محیطی که جعبه تئاتر را از هر طرف در حال فشار دادن است. تئاتر دانشجویی ما فاقد حساسیت است. به هیچ چیز حساسیت نشان نمی‌دهد. ظاهراً می‌خواهد به شدت سیاسی و اجتماعی باشد اما چون از سیاست و اجتماع چیزی نمی‌داند. بی‌نصیب از هر دو هم می‌ماند.‌ وقتی دانشجویان، جهان فردی می‌سازند و بر وجود همین جهان پافشاری می‌کنند بالطبع دیگر لزومی به شناخت اجتماع و سیاست نمی‌بینند. بنابراین همه چیز در حد شعارهای تو خالی می‌ماند.»
عدم انعطاف‌پذیری مشکل بعدی است که به اعتقاد چرم‌شیر ‌تئاتر دانشجویی کاسبکارانه درگیرش است:«عدم انعطاف‌ باعث فلج شدن تئاتر می‌شود، برای این که دانشجویان گوش نمی‌کنند و نمی‌بینند. تئاتری که مانند لاک سنگ پشت به شدت فشرده، در هم تنیده و بدون منفذ‌ در مقابل محیط اطراف خود است، چگونه می‌تواند حساسیت نشان دهد؟ تئاتر دانشجویی فردی است و ‌‌نیازی هم به فهم اجتماع‌‌ ندارد، همه چیز را نابود می‌کند تا در نهایت بتواند در محیطی تک نفره به خودش ببالد که وجود دارد.
چرم‌شیر به نسبت‌های خود، خودخواه را هم اضافه کرد و گفت:«‌تئاتر دانشجویی، تئاتر خودخواهی است و چون فقط خودش را ملاک قرار می‌دهد و آبشخوری ندارد بنابراین باید خودش، خودش را برای بقا شارژ ‌کند و به همین دلیل مدت‌هاست که حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد. ‌تئاتر دانشجویی، تئاتر فصلی است، آدم‌ها برای یک اجرا دور هم جمع می‌شوند، تئاتری روی صحنه می‌برند و بعد قهر می‌کنند تا کار بعدی با آدم‌های دیگر. چون تئاتر تبدیل شده به مبارزه فردی برای تحمیل خویش به جمع.»
چرم‌شیر از انعطاف دانشجویان نسبت به سانسور و ممیزی هم ‌گفت:«دانشجو بر خلاف شعاری که می‌دهد به شدت تابع ممیزی و سانسور است و قصد حذف آن‌ها را ندارد. همه دانشجوها شعار ضد ممیزی می‌دهند. اما چون جریا‌ن‌ساز نیستند و تابع جریان مسلط هستند بنابراین حرف‌هایشان در حد شعار می‌ماند‌‌ به همین دلیل تئاتر دانشجویی به سمت تئاتر انتزاعی و تجربی گرایش پیدا کرده است. تئاتر انتزاعی که هر کس به زعم خود می‌تواند برداشتی از آن داشته باشد.»
وی افزود:« تئاتر دانشجویی، تئاتری بدون ضابطه و ملاک و پیروی کردن از هیچ است، و پنهان کردن خود زیر عنوان:تئاتر دانشجویی. به همین دلیل‌هاست که مرتب جملاتی از این دست می‌شنویم: به نظر من... من فکر می‌کنم... این فردیت‌ها باعث می‌شود که فرد دائما جمع را از خود دور کند و هر حرکت خلاقانه‌ای را از همان ابتدا محکوم کند.»
پس از سخنرانی محمد چرم‌شیر، نوبت به جلسه پرسش و پاسخ رسید. مریم منصوری، خبرنگار"حیات نو" در حالی که از صحبت‌های چرم‌شیر متأثر شده بود، گفت:«من با صحبت‌های شما به یاد‌ شاهین سرکیسیان و هوشنگ گلشیری می‌افتم که آن‌ها با چه اشتیاق و عشقی به دانشجویان خود می‌آموختند. صحبت‌های شما من را به یاد آن‌ها انداخت، کاش قدری از همان اشتیاق‌ هنوز بود!»
چرم‌شیر در جواب این پرسش با ذکر این نکته که همیشه فقط نیمی از واقعیت وجود دارد، گفت:«اگر عباس معروفی، اصغر عبداللهی ... که از شاگردان گلشیری بودند، به جایی رسیدند فقط به خاطر تشویق‌ها و نصایح اساتیدشان نبود بلکه با رنج کشیدن و تلاش کردن زیاد خودشان بود.»
یکی دیگر از حاضران هم گفت:«آیا فکر نمی‌کنید که فقط تلاش کافی نیست و دانشجویان به خاطر نداشتن آینده روشن‌ انگیزه برای فعالیت ندارند؟ و مگر می‌شود که نمایشنامه‌ خوبی از سوی دانشجویان نوشته نشده باشد؟»
چرم‌شیر در برابر این سؤال هم گفت:«من سال‌هاست که استاد دانشگاه هستم و در آموزشگاه‌های مختلف هم آموزش می‌دهم، در طی تمامی این سال‌ها واقعا متن خوبی ندیده‌ام. این‌ها را از سر خرده‌گیری‌ نگفتم بلکه از سر سوز دل ‌‌گفتم. امیدوارم هیچ ‌کدامتان معلم نشوید. تا وقتی مثل من وارد کلاس می‌شوید و از چشم‌های شاگردانتان جز هیچ نمی‌بینید، زجر نکشید.»