با شنیدن واژه تئاتر آپارتمانی، آن چه بلافاصله ذهن مخاطب را به خود معطوف میکند، اجرای یک نمایش با تمام مولفههای آن در فضای داخلی یک آپارتمان است که به شکل صحنه نمایش، دکور بندی شده و تماشاگران در یک سو و بازیگران در سوی دیگر آن قرار میگیرند . اما اگر این گونه باشد، پس تفاوت این گونه تئاتر با تئاتری که در تماشاخانههای مختلف شهر اجرا میشود، چیست ؟!
با شنیدن واژه تئاتر آپارتمانی، آن چه بلافاصله ذهن مخاطب را به خود معطوف میکند، اجرای یک نمایش با تمام مولفههای آن در فضای داخلی یک آپارتمان است که به شکل صحنه نمایش، دکور بندی شده و تماشاگران در یک سو و بازیگران در سوی دیگر آن قرار میگیرند . اما اگر این گونه باشد، پس تفاوت این گونه تئاتر با تئاتری که در تماشاخانههای مختلف شهر اجرا میشود، چیست ؟!
زهره غلامی: با شنیدن واژه تئاتر آپارتمانی، آن چه بلافاصله ذهن مخاطب را به خود معطوف میکند، اجرای یک نمایش با تمام مولفههای آن در فضای داخلی یک آپارتمان است که به شکل صحنه نمایش، دکور بندی شده و تماشاگران در یک سو و بازیگران در سوی دیگر آن قرار میگیرند . اما اگر این گونه باشد، پس تفاوت این گونه تئاتر با تئاتری که در تماشاخانههای مختلف شهر اجرا میشود، چیست ؟!
تئاتر آپارتمانی مانند انواع دیگری چونDinnertheatre وCoffeetheatre مولفههای خاص خود را داراست و قطعاً با آن چه بشود از معنای Playhouse استخراج کرد ، متفاوت است. خانههای بزرگ با باغچههای اختصاصی در Playhouse محل اجرای نمایشهایی هستند که بیشتر توقع تماشاگر را بر آورده کرده و او را با لحظههای جذاب و زرق برق یک نمایش واقعی قانع میسازد. اما قطعا تجربهای را که تماشاگر در این مکان به دست میآورد قابل قیاس با تجربه او در یک تئاتر آپارتمانی نخواهد بود. در یک تئاتر آپارتمانی، آن چه تماشاگر تجربه میکند ، حسی متفاوت با آن چیزی است که در یک سالن اجرای نمایش و حتی تئاتر خیابانی مییابد. او به فضای داخلی یک آپارتمان وارد می شود، روی مبلها، صندلیها، فرش و جای جای خانه قرار میگیرد و به درک کاملی از اشیای اطرافش میرسد. گرد و خاک روی مبلها، پردهها، تلویزیون، ظرف های نشسته در آشپزخانه، نورها و رنگها همگی برایش ملموس و آشنا میشود و او در چنین فضای بستهای به نوعی فضاسازی، احساس امنیت یا ترس میکند. با شروع نمایش، او احساس میکند به حریم خصوصی یک خانه وارد شده و از دید صاحبخانه کاملاً نامریی است. او خود را در لحظههای شاد و تلخی که در این خانه می گذرد ، دخیل می بیند و با بازیگر احساس همدردی می کند و گاهی از این که به خلوت صاحبخانه پا گذاشته، معذب میشود. البته در سوژههای محدودی از این نوع نمایش، تماشاگر از حالت نامرئی خارج شده و در قالب مهمان و غیره وارد بازی میشود.
آن چه به درک تماشاگر از نمایش قوت میبخشد مستنداتی است که بدون رنگ و لعاب نمایشی جلوی چشمش جلوه می کند . مثلا در جایی از نمایش بازیگر به حمام می رود یا در آشپزخانه به پختن غذا مشغول میشود. در این لحظه ها ، بوی غذا ، شرشر آب و بازیگری که حوله پیچ از حمام خارج می شود ، بر عنصر مستند بودن نمایش صحه میگذارد و تماشاگر را بیش از پیش با نوع متفاوتی از تئاتر روبرو می سازد.
در تئاتر آپارتمانی تماشاگر مختار است مکان نشستن خود را انتخاب کند و به همان نسبت صحنههایی از نمایش که در زاویه دید او قرار نگرفته است از دید او پنهان میماند. اما این نوع نمایش به تماشاگر خود اجازه داده است که در فضای صحنه حرکت کند و به مکانهایی که دوست دارد ببیند وارد شود. هنگامی که این نمایش در یک مجتمع آپارتمانی یا یک آپارتمان بزرگ با اتاقها و فضاهای متعدد اجرا میشود، تماشاگر در فضای نمایش به گردش میپردازد، به اتاق خواب، حمام، آشپزخانه، انباری و غیره سرک میکشد و داستان نمایش را دنبال میکند.
بازیگری در این نوع نمایش ، یکی از سخت ترین انواع بازیگری است . بازیگر در فضایی بازی میکند و با تماشاگری روبرو است که کوچکترین غلوشدگی در حرکت و میمیک کار او را در معرض سقوط قرار میدهد. این نوع بازی از آن چه در نمایش رئالیستی و حتی سینما میبینیم، ظریفتر و حساستر است. از این رو نا بازیگران معمولاً ارتباط بهتری با این نقشها بر قرار میکنند. سوژهها و موضوعاتی که برای این نوع نمایشها انتخاب میشود دارای یک وجه مشترکند و آن مکان وقوع نمایش است که همیشه فضای داخلی یک آپارتمان مسکونی یا فضای داخلی و خارجی یک خانه است و سوژهها باید با این فضا هماهنگ بشوند تا داستان باور پذیر باشد.
یکی دیگر از مولفههای این نوع نمایش و در حقیقت مهمترین مولفه آن، عنصر غافلگیری است که این نوع نمایش را برای تماشاگر جذاب تر و او را تربیت می کند که در هر لحظه از نمایش منتظر وقوع هر اتفاقی باشد و همین امر سبب تقویت حس امنیت و ترس در وی میشود. این نوع نمایش که در ایران قدمتی بیش از صد سال دارد و ما را به نمایشهای تخت حوضی و انواع دیگر آن متصل میکند، اکنون در قالب جدید و در اصطلاح"مدرن" خود دوباره قصد دارد به خانهها، آپارتمانها، برجها و مکانهای زندگی ما باز گردد و این مستلزم آن است که از هشتیها و بیرونیها عبور کرده و وارد اندرونیها شود و پرده از رازهای مگو برداشته و آنها را به نمایش بگذارد. این که با توجه به فرهنگ ما ایرانی ها، چقدر از آن استقبال شده و پیش برود، مبتنی بر معرفی و شناساندن آن به مردم و یادآوری سنتهای فرهنگی و ملی آنان است .
زهره غلامی کارگردان و سرپرست گروه تئاتر نشانه