در حال بارگذاری ...
...

یادداشت دکتر صدرالدین شجره درباره تاریخچه نمایش رادیویی

نمایش رادیویی از سال‌های اولیه تأسیس این رسانه به شکل روایی توسط یکی دو گوینده پا گرفت و مدت‌ها به همین سبک و سیاق ادامه یافت، تا آن که تنی چند از هنرپیشگان تئاترهای شاخص آن زمان"باربد و تهرانی" به رادیو دعوت شدند و امور نمایش را به عنوان واحدی از گروه‌های تولیدی راه‌اندازی کردند

اشاره:
«نمایش رادیویی یکی از گونه‌های نمایشی است که به لحاظ نوع و نحوه پرداخت متفاوت از نمایش صحنه‌ای است. دکتر صدرالدین شجره در یادداشتی که در کتاب شناخت‌نامه تئاتر اکبر رادی درباره نمایش رادیویی نوشته به تاریخچه این نوع نمایش پرداخته است. آن چه در پی می‌خوانید بخش هایی از این یادداشت است.»
دکتر صدرالدین شجره:
نمایش رادیویی از سال‌های اولیه تأسیس این رسانه به شکل روایی توسط یکی دو گوینده پا گرفت و مدت‌ها به همین سبک و سیاق ادامه یافت، تا آن که تنی چند از هنرپیشگان تئاترهای شاخص آن زمان"باربد و تهرانی" به رادیو دعوت شدند و امور نمایش را به عنوان واحدی از گروه‌های تولیدی راه‌اندازی کردند. خانم ژاله علو، مهین دیهیم، زنده‌یاد محتشم و صادق بهرامی و بعدها توران مهرزاد از جمله اولین کسانی بودند که این کار خطیر را گردن نهادند و با دعوت تعداد اندکی از یاران خود به رادیو، نمایش را ساخته و پرداخته کردند و به صورت پخش مستقیم پای اجرای آن رفتند. این شکل و شیوه هم مدتی ادامه داشت تا زمانی که بحث تولید و ضبط پیش آمد و رادیو به سیستم ضبط مثلاً مجهز گردید. از این دوران تولید کار نمایش به طور حرفه‌ای شروع شد و گروهی که برای اجرا به استودیوی پخش بی‌سیم می‌رفتند حالا متمرکزتر و جدی‌تر در رادیو مستقر شدند و به تمرین و ضبط نمایش پرداختند. پس به واقع زمان شروع کار نمایش را در رادیو باید به این مقطع حواله کرد. این در زمینه اجرایی بود که هنوز رادیو صاحب نویسنده‌ای در مقام نمایشنامه‌نویس نشده بود و نمایشنامه‌ها اغلب با حذف پاره‌ای توضیحات صحنه‌ای از جمله نور، دکور و حرکت و برخی پیرایه‌ها مانند لباس و گریم و ماسک عیناً در رادیو ضبط و پخش می‌شدند. اگر این نمایشنامه‌ها را مبنا قرار دهیم و تاریخ تطور و تکامل نمایشنامه‌نویسی برای رادیو را از این مقطع دنبال کنیم به سه دوره کاملاً مشخص و متمایز برمی‌خوریم.
اولین دوره، دوره آغازگران است که چهره‌های شاخص آن‌ها عزیزالله حاتمی، کمال رجاء و پرویز خطیبی بودند. نمایشنامه‌های نادری که از این گروه باقی مانده‌اند از نظر موضوعی بیشتر اخلاقی، اجتماعی و تفریحی هستند که در حوزه اجتماعی هم بسیار کمرنگ و بیشتر در محدوده سنت‌ها و آئین‌های ایرانی و به ویژه تهرانی بودند. علی‌الخصوص در نوشته‌های زنده‌یاد پرویز خطیبی. این نمایشنامه‌ها در ساختار نمایشی و شخصیت‌سازی بسیار ساده و ابتدایی و تا حدودی روایی نوشته شده‌اند و چندان از اصول و قواعد نمایشنامه‌نویسی به سبک نویسندگان اروپایی برخوردار نیستند.
دوره دوم، زمانی است که تعدادی نویسنده، مترجم و بازیگر تحصیلکرده به جمع هنرمندان رادیو می‌پیوندند و با ترجمه آثار نمایشی معتبر جهان تحولی در ساختار نمایشی و تنوعی از نظر مضمون ایجاد می‌کنند. مانند خانم مورین، سیروس آموزگار، احمد بهبهانی، مصطفی جنتی عطایی، عبدالله توکل، همایون نوراحمر و محمد مجلسی این دوره را من نسل میانه عنوان می‌کنم که نیروهای آن توانستند در نگارش نمایشنامه‌ رادیویی با مشارکت کارگردان‌ها و بازیگران خردمندی مانند اکبر مشکین، رامین فرزاد، پرویز بهرام، ثریا قاسمی، بیژن مفید، هوشنگ بهشتی و... تحولی بنیادی، هم از جنبه ساختاری و هم از وجه نوشتاری در نمایش رادیو ایجاد کنند.
دوره سوم، را نسلی تشکیل می‌دهند که من به عنوان نسل پیشرو نمایش رادیویی از آن‌ها نام می‌برم. نویسندگان و بازیگرانی مانند بهزاد فراهانی، خسرو فرخزادی، علی‌اصغر عسگریان، کیومرث مبشری، مهین نثری و البته با کمی اغماض این راقم. یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های این دوره حضور عوامل تحصیلکرده در رشته تئاتر و مسئولیت ابراهیم مکی در مقام مدیر نمایش رادیوست که منشأ تحولی جدی در همه وجوه نمایشی این رسانه و پیدایش پدیده‌ای با عنوان"تنظیم نمایش" گردید.
این گروه که در اصل به عنوان بازیگر وارد رادیو شده بودند، به جز خانم مهین نثری، در سه یا چهار بخش به فعالیت پرداختند. نویسندگی، بازی، کارگردانی و تنظیم کنندگی.
از این دوران بود که آثار برجسته ادبیات جهان نه در قالب یک برنامه ترکی، مانند"با ادبیات جهان آشنا شوید" و امثال آن، بلکه به شکل مطلقاً نمایشی و در آغاز بدون حضور راوی برای رادیو تنظیم و نوشته شد و به مرحله اجرا درآمد. در میان این آثار هم به آثار درام‌نویسان معتبری چون چخوف، ایبسن، مولیر، شکسپیر، بن جانسون، بکت، یونسکو و انواع آن برمی‌خوریم و هم به رمان‌نویس‌های شناخته شده‌ای چون جان اشتین‌بک، هوارد فاوست، ژیلبر سسبرون، گوگول، تولستوی، داستایوفسکی، امانوئل روبلس، تورگینف و... که آثار این بزرگان یک بار دیگر با قانون‌مندی‌های ثابت تئاتر و اصول و مبانی علمی تئاتر رادیویی نوشته و عرضه می‌شدند. البته منطبق با سیستم ضبط مونوفونیک که در کشور ما رایج است. از این دوران بود که آثار نمایشی برجسته درام‌نویسان ایرانی هم جایی برای خود باز کرد و اولین اثر، پس از نمایشنامه"سنگ و سرنا" نوشته بهزاد فراهانی که همزمان در تئاتر سنگلج به کارگردانی عباس جوانمرد به صحنه رفته بود و"سماور ندیده‌ها"ی نویدی، "مرگ در پاییز" اکبر رادی بود که باب استفاده از دیگر آثار رادی را به روی رادیو گشود و باعث شد علاوه بر راقم، یکی دو تن دیگر از نسل جدید نیز یکی دو اثر این درام‌نویس بزرگ وطنمان را برای رادیو تنظیم و اجرا کنند که"آهسته با گل سرخ" یکی از آن‌هاست. گرچه این اثر، اجرا و تنظیم آن بیشتر جنبه آزمایشی یا پایان‌نامه‌ای برای گروه تکمیل کننده داشت که 9 ماهی در رادیو دوره‌ای را گذرانده بودند و به جرگه بازیگران رادیو پیوسته بودند اما اجرای متعاقب"آهسته با گل سرخ" و استقبال از نوشته‌های رادی توسط عوامل دیگر، نشان می‌داد که نمایشنامه‌های این درام‌نویس معتبر و شهیر، از قابلیت‌های خاصی برخوردارند و نیازی را که از سویی بازیگران و کارگردانان رادیویی و از سوی دیگر مخاطب دارند، برآورده می‌کنند.