در حال بارگذاری ...
...

مراسم آیینى براى پاسداشت یک حماسه

روزنامه ایران مقاله ای را امروز به قلم رضا آشفته درباره تعزیه منتشر کرده است که می خوانید:

روزنامه ایران:
رضا آشفته

تعزیه، هنر نمایشى و ملى و مذهبى ایرانیان است. پترجى، چلکووسکى تعزیه را در کتاب معتبر خود با «اظهار همدردى و تسلیت» تعریف کرده است. اما از آنجا که ماهیت آن مى تواند فارغ از غم انگیز بودن هم باشد، بهتر است آن را شبیه خوانى نامید. براى آنکه در تعزیه مى تواند بخشى یا تمامى آن خنده آور و شاد باشد.
بسیارى از محققان ریشه تعزیه را به سوگ سیاوش ربط مى دهند که قدمت آن به سه هزار سال پیش برمى گردد. «حضور و شرکت مردم در عزادارى، حمل عمارى، شبیه سازى، نقل داستان سوگ و پرده گردانى از جمله شباهت هاى واضح مراسم سوگ سیاوش با شبیه خوانى است.» ۱
«بنابر روایت ابن کثیر شامى در احسن الفصص، نخستین سوگوارى براى خاندان رسول (ص) در سال ۳۵۲ (هـ .ق) در بغداد، به فرمان معزالدوله بویه اى (دیلمى) برگزار شد.» ۲
بهرام بیضایى مسیر تحول این سوگوارى تا تعزیه را طى «هفت قرن [ بدون تفکیک دقیق تاریخى آن] به استناد یادداشتها و سفرنامه هاى سیاحان اروپایى» ۳ این گونه شرح مى دهد:
ابتدا تنها دسته هایى بوده اند که به کندى از برابر تماشاییان مى گذاشته اند و با سینه زدن و زنجیرزدن و کوبیدن سنج و نظایر آن و حمل نشانه ها و علم هایى که بى شباهت به افزارهاى جنگى نبود و نیز هماوازى و همسرایى در خواندن نوحه، ماجراى کربلا را به مردم یادآورى مى کردند. در مرحله بعدى آوازهاى دسته جمعى کمتر شد و نشانه ها بیشتر، و یکى دو واقعه خوان ماجراى کربلا را براى تماشاگران نقل مى کردند و سنج و طبل و نوحه آنهار ا همراهى مى کرده است.
چندى بعد به جاى نقالان، شبیه چندتن از شهدا را بر مردم نشان دادند که با شبیه سازى و لباس هاى نزدیک به واقعیت، مى آمدند و مصائب خود را شرح مى دادند.
مرحله بعدى گفت و شنید شبیه ها بود با هم. شاید در آخرین نیم قرن دوره صفویه، تعزیه تحول نهایى خود را طى کرد و به آن شکلى که مى شناسیم، درآمد.۴
وى در ادامه به نقل از جهانگردى به نام ئولیاریوس که در سال ۱۰۱۶ ش. در اردبیل - شهر مقدس خاندان صفوى - بوده، نظر بالا را رد مى کند، و مى نویسد:
«در روز عاشورا سوگواریها، نوحه ها، مراش و تیغ زنى ها جارى بوده است اما [نه او و نه هیچ سیاح دیگر عصر صفوى] هیچ اشاره اى به عرصه نمایشى واقعه نمى کند. بنابراین محقق است که در این زمان، تعزیه وجود نداشته است.» ۵
صادق همایونى در کتاب «شیراز خاستگاه تعزیه» نظرى مشابه با بهرام بیضایى را ارائه مى کند که دال بر نبودن تعزیه به شکل مرسوم و امروزین آن در عصر صفوى است و از سوى دیگر او با استناد به نوشته صریح کنت گوبینو در کتاب دینى ها و فلسفه ها در آسیاى مرکزى مى نویسد:
«به طور قطع مى توان گفت که تعزیه در دوره زندیه به شکل نهایى خود رسید» و در دوره قاجاریه دامنه دارتر شد و به رشد و توسعه قابل توجهى رسید، همچنین «قدیمى ترین نسخ تعزیه توسط خارجیان جمع آورى گردید که کاملترین و بهترین آنها مجموعه خوچکو مى باشد که مشتمل بر ۲۸ تعزیه نامه مربوط به زمان فتحعلى شاه است.»
تکیه هاى عصر قاجاریه
بهرام بیضایى در نمایشى در ایران نیز با تکیه بر تکامل تعزیه در دوره قاجاریه مى نویسد:
«بر اساس مدارک موجود معلوم است که در دهه اول ماه هاى محرم عهد ناصرالدین شاه تقریباً سیصد مجلسى» شبیه خوانى «در نمایشخانه هاى موقت و دائم یعنى« تکیه »ها و« حسینیه »ها برپا مى شد. گوبینو مى گوید که تکیه هاى کوچک پایتخت هر یک تا سیصد تماشاگر را در خود جا مى داده است. نمایشخانه هاى بزرگ [تکیه ولى خان، تکیه سپهسالار، تکیه قورخانه، تکیه حاجى میرزا آقاسى، تکیه سرچشمه، تکیه عزت الدوله، تکیه نوروزخان، تکیه رضا قلیخان، تکیه سرتخت، تکیه اسماعیل بزاز، تکیه چهل تن، تکیه سید ناصرالدین، تکیه حیاط شاهى] و غیره تا حدود سه هزار نفر جاداشته است و در اصفهان تکیه هایى[گویا بدون سقف] بوده است که در آنها بین بیست تا سى هزار نفر به تماشا مى نشسته اند.۷
وى در ادامه مى افزاید: «کنت گوبینو که سال هاى ۱۲۳۴‎/۳۷ و ۱۲۴۰‎/۴۲ شمسى را در ایران بوده است عظمت تکیه هاى آن دوره را ستوده و از جمله هم به تکیه ناصرالدین شاه در پایتخت موسوم به «تکیه شاهى» اشاره کرده است و هم به تکیه ییلاقى او در نیاوران. ولى در ۱۲۴۸ شمسى بود که به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلى خان معیرالممالک عظیم ترین نمایشخانه همه اعصار تاریخ ایران یعنى «تکیه دولت» در زاویه جنوب عربى کاخ گلستان با گنجایش حدود بیست هزار نفر و صرف مبلغى معادل یکصد و پنجاه هزار تومان ساخته شد.
ساختمان مجاور در «تکیه دولت» در چهار طبقه و با مساحت تقریبى دو هزار و هشتصد و بیست زرع مربع مجلل ترین نمایشخانه هاى تعزیه بوده است و در این تکیه بود که هر ساله در دهه اول محرم پس از ساعتها گرداندن دسته هاى بزرگ و پرابهت که غلبه جنبه تماشایى و رقصى دفیله شان خاطره عزادارى را از یاد مى برد، بزرگترین و پرجلال ترین نمایشهاى تعزیه - روزى دوبار - بر صحنه مى آمد؛ «روزها از دو ساعت بعداز ظهر تا نزدیک غروب، و شبها از دو تا پنج شش ساعت از شب گذشته و در شب چندین هزار چراغ و شمع افروخته مى شد و به مراتب بر جلال و شکوه مجلس افزوده مى گشت.» ۸
رضاخان پهلوى هم که در زمان حکومت خود متأثر از فرهنگ غربى شده بود و به ظاهر و پنهان با نشانه هاى مذهبى ستیز داشت به مرور از برگزارى مراسم تعزیه و شبیه گردانى جلوگیرى کرد. این موضوع به نحو مطلوبى در سریال شب دهم حسن فتحى که دو سال پیش از شبکه یک پخش شد، تصویر شده است.
در دوران محمدرضا پهلوى نیز از تعزیه به عنوان یک کالاى موزه اى و میراث فرهنگى در جشن هنر شیراز بهره بردارى ظاهرى مى شد و البته در این دوره نیز به دلیل ماهیت ضد دینى حکومت از برگزارى مراسم عاشورا و تعزیه به شکل باشکوه خبرى نبوده است. پس از انقلاب اسلامى، دوباره این امکان فراهم مى شود که مردم و شیعیان امام حسین (ع) با آزادى و فراغ بال به سوگوارى در ماه محرم و صفر بپردازند و در حاشیه نیز گروه هاى تعزیه به شکل رسمى تر و معتبرترى در روستاها و شهرهاى کوچک و بزرگ در برگزارى هر چه باشکوه تر این مراسم و تعزیه هاى گوناگون پا به میدان بگذارند.
اگر این شبها نیز سرى به تئاتر شهر و محوطه باز آن بزنید، در مى یابید که مرکز هنرهاى نمایشى نخستین همایش نمایش هاى عاشورایى را با اجراى ۷ نمایش، مجلس هاى مختلف تعزیه و برنامه هاى جانبى دیگر به استقبال ماه محرم و سوگوارى امام حسین (ع) رفته است. همچنین در دیگر نقاط شهر تهران نیز تکیه ها و حسینیه ها ضمن برگزارى مراسم روضه خوانى، سینه زنى به برگزارى تعزیه مى پردازند و مطمئناً در روزهاى تاسوعا و عاشورا نیز مثل تمامى این سال ها گروه هاى شبیه خوانى و شبیه گردانى مردم را با آیین شهادت امام حسین (ع) و یارانش آشنا خواهند کرد.

منابع:
۱- جایگاه نمایش سنتى در تئاتر معاصر ایران، فریده شیرژیان، ص ۴۸.
۲- مهدى فروغ، نمایش در ایران، ص ۷.
۳- نمایش در ایران، بهرام بیضایى، ص ۱۲۰.
۴- همان.
۵- همان.
۶- صادق همایونى، شیراز خاستگاه تعزیه، ص ۵۴.
۷- نمایش در ایران، بهرام بیضایى، ص ۱۲۳.
۸- همان. ص ۱۲۴.