در حال بارگذاری ...
...

بابک مهری متولد 1356 است. از دانشگاه پلی تکنیک فارغ‌التحصیل شده و مکانیک سیالات خوانده است. تمام نکته جذاب کار او هم به خودش، شخصیت و رشته تحصیلی‌اش برمی‌گردد. گرچه کارشناسی ارشدش را از دانشگاه هنرهای زیبا قرار است بگیرد و ترم آخر ادبیات نمایشی است، پیش از این هم جایزه نمایش برگزیده تئاتر دانشگاهی و نشان خلاقیت هنری از جشنواره بلاروس را نیز در کارنامه‌اش دارد و خلاقیت او پیش‌تر به جامعه تئاتر اثبات شده است.

بابک مهری متولد ۱۳۵۶ است. از دانشگاه پلی تکنیک فارغ‌التحصیل شده و مکانیک سیالات خوانده است. تمام نکته جذاب کار او هم به خودش، شخصیت و رشته تحصیلی‌اش برمی‌گردد. گرچه کارشناسی ارشدش را از دانشگاه هنرهای زیبا قرار است بگیرد و ترم آخر ادبیات نمایشی است، پیش از این هم جایزه نمایش برگزیده تئاتر دانشگاهی و نشان خلاقیت هنری از جشنواره بلاروس را نیز در کارنامه‌اش دارد و خلاقیت او پیش‌تر به جامعه تئاتر اثبات شده است.

بهاران بنی‌احمدی:
بابک مهری متولد 1356 است. از دانشگاه پلی تکنیک فارغ‌التحصیل شده و مکانیک سیالات خوانده است. تمام نکته جذاب کار او هم به خودش، شخصیت و رشته تحصیلی‌اش برمی‌گردد. گرچه کارشناسی ارشدش را از دانشگاه هنرهای زیبا قرار است بگیرد و ترم آخر ادبیات نمایشی است، پیش از این هم جایزه نمایش برگزیده تئاتر دانشگاهی و نشان خلاقیت هنری از جشنواره بلاروس را نیز در کارنامه‌اش دارد و خلاقیت او پیش‌تر به جامعه تئاتر اثبات شده است.
چطور مقدمات اجرای این نمایش فراهم شد؟
من چند سال پیش با دانشگاه امیرکبیر تئاتر کار می‌کردم، همان موقع این متن را که پایان نامه نغمه ثمینی بود را خواندم و خیلی خوشم آمد اما آن زمان تعداد اعضای گروهمان خیلی کم بود و موقتاً این متن را کنار گذاشتیم. سال 84 من مربی تئاتر دانشگاه امیرکبیر شدم و برای جشنواره تئاتر دانشگاهی این متن را آماده کردیم.
پس در واقع همه اعضای گروه هم دانشجویان دانشگاه امیرکبیر هستند؟
بله، به جز یکی دو نفر. چند ماه تمرین داشتیم و در همان ابتدا دوره‌های آمادگی بازیگری برایشان گذاشتم و بعد هم روی خود متن کار کردیم. همان سال جایزه اول بازیگری زن، کارگردانی و طراحی صحنه را گرفتیم ‌بعد هم در بلاروس جایزه خلاقیت را گرفتیم و بازیگر زن گروه کاندیدای بازیگری شد.
پس الان به تئاتر به عنوان حرفه نگاه می‌کنید؟
بله از سال 80 تقریباً حرفه‌ای به آن نگاه می‌کنم اما به هر حال به خاطر خانواده‌ام کامل نمی‌توانم کار مهندسی را کنار بگذارم چون درآمدش هم ثابت‌تر از تئاتر است هم بیشتر و فعلاً هر دو را به موازات پیش می‌برم و مهندس خوبی هم هستم و جایگاه خودم را در این رشته ‌حفظ کردم.
شیوه اجرایی شما بسیار خلاق است اما به نظر می‌رسد می‌توانست این شیوه اجرایی با متنی که کمتر مبتنی بر دیالوگ و زبان باشد، نتیجه بهتری بدهد.
من ذهن تصویرساز خوبی دارم و همیشه جزئیات بازیگری و مسائل این چنینی را دستیارم انجام می‌دهد در عین حال هر وقت متن دست مرا بسته نگه داشته بیشتر توانستم تصویرسازی کنم. من متن‌های نغمه ثمینی را خیلی دوست دارم. "تلخک" را خیلی دوست دارم و فضای ایرانی این متن که بسیار شبیه نقالی است مرا جذب کرد.
چهارسویه بودن سالن نمایشی‌تان برای ساخت فضای نقالی چقدر می‌توانست تأثیر بگذارد؟ چون عموماً این شیوه طور دیگری اجرا می‌شود.
من خیلی فکر کردم که چطور نقالی دو بعدی را می‌توان طوری اجرا کرد که سه بُعدی شود که متعاقباً پیروی آن ایده‌های دیگر نمایش هم شکل گرفت.
همیشه موجزگویی برای تأثیر تصویر در تماشاگر مؤثرتر است اما در نمایش شما دیالوگ و متن روند تأثیرگذاری تصویر را کند می‌کرد چون از طرفی اگر دیالوگ‌ها گفته نمی‌شد داستان نامفهوم بود و از طرفی هم با گفته شدنش تصاویر تأثیرگذاری‌شان کندتر می‌شد و تماشاگر خسته می‌شد.
ما خیلی از دیالوگ‌ها را حذف کردیم اما سجع داشتن دیالوگ‌ها حذف آن‌ها را مشکل می‌کرد ولی تا حدودی با شما موافقم چون متن قوی است ولی شاید ایراد به من وارد است که این متن را این طور نمی‌شود اجرا کرد. اما به هر حال تلاشم را کردم که این دو با هم هماهنگ شوند.
این نمایش هم بعد آئینی و سنتی دارد، هم خلاقیت، هم حتی عروسکی می‌تواند باشد و... اما چرا یک شیوه را تا آخر پیش نگرفتید، به هر کدام از شیوه‌ها سری زدید اما هیچ کدام را تا آخر ادامه ندادید؟
نمایش یک ساعت و چهل و پنج دقیقه است اگر هر کدام از شیوه‌ها را به تنهایی ادامه می‌دادم نمی‌توانستم تماشاگرم را تا آخر نمایش نگه دارم، چون متن هم طوری است که در هر صحنه تماشاگر می‌داند دختر پیدا نمی‌شود و این حدس را می‌زند بنابراین باید از شیوه‌های متنوع استفاده می‌کردم.
گاهی در صحنه‌ها این قدر بازیگرها صداسازی می‌کنند که کم‌کم تماشاگر خسته می‌شود یعنی از فرط صداسازی و نبود صدای طبیعی روی صحنه اذیت می‌شود در حالی که در صحنه‌های اولیه این صداسازی خیلی جذاب است.
‌‌ چون کار کمدی است صداسازی را می‌طلبید خیلی روی صداها کار کردیم که هم گوش‌نواز باشد هم کمدی باشد ولی فکر می‌کنم مجبور بودیم برای درآمدن کمدی این کار را ادامه بدهیم.
برای ورود به جامعه تئاتری مشکل نداشتید؟
راستش من چون دغدغه‌ مالی از طریق تئاتر نداشتم همیشه توانستم جایگاهم را حفظ کنم چون مجبور نبودم دست به هر کاری بزنم بنابراین کاری که دوست داشتم را انجام دادم و با تئاتری‌های زیادی توانستم دوست بشو،م ‌چون می‌دانند من به خاطر خود تئاتر مانده‌ام نه چیز دیگری.
کار کردن با ‌بازیگرانی که حرفه‌ای تئاتر هم نیستند ظاهراً باید کار سختی باید باشد، نه؟
خیلی زیاد، موهایم سفید شده!!! سخت هست اما لذت‌بخش است. وقتی با گروه سی و چند نفره کار می‌کنی که هیچ کدام تا حالا تئاتر کار نکردند و بعد به همچین نمایشی می‌رسی خیلی خوشحال می‌شوی. یک بخشی از کار این است که تو به آن‌ها یک چیزهایی را بگویی اما سی تا بازیگر جوان در یک جا هماهنگ کردنشان هم سخت است فقط کافی است 5 دقیقه چشم از آن‌ها برداری. خیلی خلاق‌اند، خیلی با انرژی‌اند، خیلی علاقه‌مند هستند اما شلوغ هم هستند دیگر!