در حال بارگذاری ...
...

جشنواره تئاتر فجر به روایت حواشی‌الدوله (7)

جناب وزیر؛ از تو به یک اشاره از من به سر دویدن

جشنواره تئاتر فجر به روایت حواشی‌الدوله (7)

جناب وزیر؛ از تو به یک اشاره از من به سر دویدن

ایران تئاتر- حسین سینجلی: جشنواره در حالی به نهمین ایستگاه خود رسیده که بی‌تردید گردهمایی نابینایان و ناشنوایان در تئاترشهر، خبر افزایش ۱۰میلیاردی بودجه تئاتر و تشییع پیکر زنده‌یاد خسروی را می‌توان مهم‌ترین اتفاق‌های روزهای گذشته عنوان کرد.

در تمام این سال‌ها ندیدم و نشنیدم که حواشی الدوله در کارش از احدی کمک بخواهد. هر چند کار کردن با او خیلی هم کار راحتی نیست، ولی ظاهرا متوجه شده که دیگر به تنهایی قادر نیست از پسِ رصدِ اتفاق‌های دوران معاصر که با سرعت نور از پی هم می‌آیند و می‌روند، برآید. به همین خاطر در آخرین مکالمه تلفنی که با او داشتم به من گفت که می‌خواهد یکی دو کارآموز برای خودش پیدا کند و از من خواست تا چنانچه کسی را می‌شناسم که در زمنیه کاری او سابقه‌ای دارد و به این کار علاقه‌مند است به او معرفی کنم. راستش من که نمی‌توانم باور کنم کسی بتواند برای مدت زیادی با او همکاری کند اما از این جهت که فکر می‌کنم که در آینده به کسانی‌که در زمنیه کاری حواشی‌الدوله تخصص و تجربه داشته باشند نیاز پیدا خواهیم کرد قول دادم که در این زمنیه با او همکاری کنم. البته به نظرم گستردگی، تعدد و تنوع برنامه‌های جشنواره امسال یکی از اصلی‌ترین دلائلی بوده که باعث شده او به این نتیجه برسد که نیاز دارد برای پوشش تمام برنامه‌ها از افراد دیگری بهره بگیرد. به هر روی در آخرین ایمیلی که از حواشی‌الدوله به دستم رسید چنین آمده بود:

1) باز هم تالار وحدت و باز هم وداع با یکی دیگر از پیشکسوتان تئاتر. وداع در روزی بارانی. روزی که همه آمده بودند؛ از مسئولان و مدیران گرفته تا نسل‌های مختلفی از هنرمندان و دوستداران تئاتر. علی مرادخانی، مهدی شفیعی، سعید اسدی، محمود دعایی، ایرج راد، اکبر زنجانپور، فرزانه نشاط‌خواه، صدیق تعریف، کاظم جمشیدی، بهزاد فراهانی، شکرخدا گودرزی، علی رفیعی، گوهر خیراندیش، رویا تیموریان، آتیلا پسیانی، فرخ نعمتی، سهراب سلیمی، عطالله کوپال، حمیدرضا نعیمی، حمید پورآذری، اصغر همت، مهرانه مهین‌ترابی، مسعود دلخواه، خسرو احمدی، بهروز بقایی، اتابک نادری و نصرالله رادش، الهام پاوه‌نژاد، کاظم هژیرآزاد، مریم کاظمی، مهدی میامی، مسعود رایگان، فرهاد توحیدی، سیاوش چراغی‌پور، حسن پورشیرازی و... ب علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت ارشاد و چند تن از هنرمندان برای حاضران  سخن گفتند و پس از آن الهام پاوه‌نژاد به نمایندگی از آخرین شاگردان زنده‌یاد خسروی در مرکز آموزش هنر نیاوران نامه‌ای را خطاب به این استاد فقید قرائت کرد. صدیق تعریف به دعوت اکبر زنجانپور شعر «بگذار تا بگریم»  را به صورت آواز بر سر پیکر استاد خواند و پس از خوانده شدن نماز میت توسط محمود دعایی، پیکر زنده‌یاد رکن‌الدین خسروی بر دوش شاگردان وفادارش به سمت خانه ابدی‌‌اش تشییع شد.  

2) در سال‌های اخیر افراد مختلفی با سلائق متفاوت و از طیف‌های مختلف سیاسی بر صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زدند. طبیعی است که هر یک از این وزرا کم و زیاد تلاش کردند به وظایف‌شان تا جایی که می‌توانند عمل کنند. و البته در این بین، وزیری نبوده که وقتی نوبت به تئاتر می‌رسد بر اهمیت آن تاکید نکند و کلی وعده‌ های امیدوار کننده ندهد. اما صرفه‌نظر از اینکه کدامیک بیش از دیگری توانستند حرف‌هایشان در حوزه تئاتر عملی کنند و صرفه‌نظر از اینکه کدامیک از نگاه اهالی تئاتر عملکرد قابل قبول‌تری داشتند، انصافا سیدرضا صالحی امیری وزیر جدید ارشاد، نگاه به روزتری در زمنیه تئاتر بیان کرده که به نظر من هم قابل تامل است و هم جای شکر دارد. ضمن اینکه در روزی که جناب وزیر برای تماشای یکی دو نمایش از آثار اجرا شده در جشنواره، به تئاترشهر آمده بودند پس از تماشای نمایش«پستو» در سخنانی از افزایش 10 میلیاردی بودجه تئاتر در سال 96 خبر دادند و گفتند که بنا دارند در سال آینده مجموعه تئاتر کشور را تقویت کنند چراکه تئاتر نیاز جامعه ایران است و در توسعه فرهنگی جامعه ایرانی نقش مهمی دارد. خیلی هم خوب. از طرف من به جناب وزیر بگویید که خدا بر عمر و عزت شما بیفزاید لطفا اگر کاری هست که بتوانم در راستای عملی شدن این قول‌ها انجام بدهم، از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن. راستش چون پیش از شما هم بودند دوستانی که چنین وعده‌هایی دادند و متاسفانه عملی نشده کمی دلمان شور می‌زند. همین، وگرنه کسی در نیت خیر شما تردید ندارد.

3) اجرای نمایش «حواست کجا بود؟» کاری از میکائیل شهرستانی که توسط تعدادی از جانبازان اعصاب و روان و تماشاخانه استاد مشایخی اجرا شد از اجراهایی بود که نه تنها من بلکه تمام انهایی که به تماشای این نمایش نشسته بودند را تحت تاثیر قرار داد. خاطره‌هایی که در پایان نمایش این هنرمندان جانباز و ایثارگر برای حاضران تعریف کردند شاید از خود نمایش جالب‌تر بود.

4) یکی از اتفاق‌های خوب جشنواره امسال به نظر من گردهمایی نابینایان و ناشنوایان حاضر در جشنواره بود. به ویژه آنکه با توجه به تاکیدی که امسال به مسئله مشارکت اجتماعی شده بود این اتفاق بار دیگر ثابت کرد که تئاتر و تئاتری‌ها بیش از دیگران اهل عمل هستند و باور دارند که جامعه نابینایان و ناشنوایان به عنوان شهروندان معمولی جامعه، جایگاه اجتماعی متعارفی دارند و می‌توانند همچون دیگر افراد در عرصه تئاتر فعال باشند. ضمن اینکه در این دوره دو نمایش با حضور بازیگران نابینا و ناشنوا نیز اجرا شد.

5) همانطور که قابل پیش‌بینی بود اجرای نمایش «همسرایی یتیمان» از کشور لهستان که در تالار حافظ اجرا شد با استقبال چشمگیر و بسیار خوب دوستداران تئاتر مواجه شد. اجرای اول با ارامش برگزار شد ولی در ادامه استقبال از این کار به حدی بود که هم تماشاگران برای ورود به سالن متحمل سختی‌های بسیاری شدند و هم پیکر تالار حافظ خراشیده شد. داشته باشید که به خاطر فشار مخاطبان در ورودی سالن از جا کنده شد و بعد از آن هم یک ردیف از پروژکتورهایی که برای نور صحنه با فاصله‌ای از صندلی‌ها چیده شده بود به خاطر هجوم دوستداران تئاتر و عبورشان از وسط صحنه از جای خود جدا شد. نهایتا اینکه ورود تماشاگران برای این اجرا خودش تبدیل به یک نمایش کامل شد و بالاخره هم طبق معمول این نمایش با حدود 30 دقیقه تاخیر آغاز شد. در این بین اما توزیع بروشورهای دو زبانه نمایش «همسرایی یتیمان» نیز خیلی مورد توجه قرار گرفت و بسیاری می‌گفتند که ای کاش برای تمام نمایش‌های خارجی همانند این نمایش چنین بروشورهایی تهیه و توزیع می‌شد. ضمن اینکه بعد از اتمام اجرای این نمایش و برای خروج راحت‌تر تماشاگران مسئولان سالن در بزرگ کارگاه دکور را باز کردند تا جمعیت بدون دردسر تالار حافظ را ترک کنند.

6) اجرای نمایش  «کابوس شب نیمه تابستان» در سالن انتظامی خانه هنرمندان هم به خاطر حضور گروهی از میهمانان خارجی جشنواره که برای تماشای این اثر به خانه هنرمندان رفته بودند دردسرهایی را برای کسانی‌که از قبل بلیط  تهیه کرده بودند ایجاد کرد. ضمن اینکه به خاطر نبودن هیچ نوع زیرنویس یا بالانویسی به زبان انگلیسی در این اجرا عملا بعید است که مخاطبان خارجی از این نمایش چیزی فهمیده باشند. البته ظاهرا مشکل ترجمه تنها در این سالن نبوده و بالانویس نمایش «بیستون می‌تازد» در بخش مسابقه بین‌المل هم که در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر اجرا شد نیز برای داوران خارجی حاضر در سالن دردسرهایی ایجاد کرد.

7) راستی تا یادم نرفته این را هم اضافه کنم که نمایش «گاهی» در تالار چهارسو با 15 دقیقه تاخیر، نمایش «کارنامه بندار بیدخش» در تماشاخانه ارغنون با ۴۰ دقیقه تاخیر و نمایش «دا» در تالار سایه نیز با 10 دقیقه تاخیر اجرا شدند.

8) آخرین نکته هم اینکه برای نمایش «پرتره مرد ریخته» به تماشاخانه سنگلج رفته بودم که متوجه شدم دکتر صلاحی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم به همراه معاون هنری‌شان در سالن هستند. هر چند خیلی بیشتر از اینها باید دوستان شهرداری را در جشنواره ببینیم اما باز همین حضورشان را هم به فال نیک باید گرفت ، البته اگر در قواره کلان شهر تهران و در اهمیت کارکردهای اجتماعی هنرنمایش به تئاتر ایران توجه کنند.