در حال بارگذاری ...
...

پازل‌های کج موسیقی

سعید ذهنی درباره وضعیت کنونی موسیقی تئاتر می‌گوید:اگر بخواهیم موسیقی‌های ناب و متفاوت داشته باشیم باید بخش تدریس را تقویت کنیم. در رشته‌های تئاتر و سینما دانشجویان موظف به گذراندن خیلی از واحدهای بی‌تأثیر در کارشان هستند مانند(کنترل جمعیت) که من نمی‌دانم چقدر برای آن‌ها مهم خواهد بود!

نیلوفر رستمی:
اشاره:
وقتی به دیدن یک نمایش می‌رویم در مرحله نخست با بازیگر، کارگردان و نویسنده‌اش درگیر می‌شویم و بعدتر طراحی صحنه، طراحی لباس و البته موسیقی نمایش نظرمان را جلب می‌کند. اما اکثر موسیقی‌ها در حد افکت، موسیقی‌های انتخابی و پر شدن لحظات مابین صحنه‌ها کارکرد دیگری‌‌ ندارد و تعداد کمی از نمایش‌ها هستند که برای طراحی و ساخت موسیقی همسو با اجرا فکر و برنامه‌ریزی داشته باشند و تازه آن موسیقی‌ها هم ناب و در حد یک تجربه جدید باشد!
در این گزارش با تعدادی از آهنگسازان خلاق و فعال در این حوزه درباره وضعیت و مشکلات موسیقی امروز صحبت کردیم.
سعید ذهنی:
سعید ذهنی؛ آهنگساز و مدرس دانشگاه سال‌هاست در حیطه ساخت موسیقی تئاتر فعال است و کارهای فراوانی را در کارنامه خود ثبت کرده است، ساخت موسیقی برای نمایش‌های مانند"دایره گچی قفقازی"، "دختر گل فروش"، "ملودی شهر بارانی" و"عشقه" از جمله کارهای اوست.
سعید ذهنی درباره وضعیت کنونی موسیقی تئاتر می‌گوید:«وضعیت موسیقی تئاتر هم مثل خود تئاتر است، چندان وضعیت مطلوبی ندارد. بعضی از کارگردان‌ها اصلاً از موسیقی استفاده نمی‌کنند و اهمیت موسیقی در نمایش هنوز برایشان ناشناخته است و بعضی‌های دیگر از موسیقی بیشتر در سطح نازل و ابتدایی‌اش استفاده می‌کنند، در نهایت معدود کارگردان‌هایی هستند که موسیقی را به درستی بشناسند و از آن بهره کافی ببرند.»
ذهنی ادامه داد:«البته در سال‌های اخیر از لحاظ کمی بر تعداد آهنگسازان اضافه شده است، زمانی اتفاقاً همین مسئله آرزویم بود. قبل از سال 66 و حتی قبل از انقلاب نیز در تئاتر چیزی به نام موسیقی اورژینال وجود نداشت. موسیقی‌ها بیشتر انتخابی و انتخاب‌ها نیز سطحی و کم ارزش بودند اما الان در اکثر بروشورها نام آهنگساز و نوازنده دیده می‌شود با این حال این کافی نیست چون از لحاظ علمی خیلی اصولی و درست پیش نرفته‌ایم. بنابراین با کارهای تازه و ناب نیز بسیار کم مواجه می‌شویم. در سال‌های پیش‌تر دوستانی در بخش سیاستگذاری تئاتر به کارهای نازلی به عنوان کارهای با ارزش بها دادند و به این شکل خیلی از کارگردان‌ها سالن تئاتر را تبدیل به کنسرت کردند و موسیقی و حرکات موزون را به شکل مفرط وارد کارهایشان کردند. من خودم آهنگساز یکی از همین نوع کارها بودم. نمایش 2 ساعت موسیقی و حرکات موزون داشت! و من می‌پرسیدم پس این جا تئاتر چه معنی می‌دهد؟»
این آهنگساز باسابقه درباره مشکلات این حیطه گفت:«افزایش آهنگساز تئاتر به تنهایی کافی نیست. باید معیارها برای کار کردن در این حیطه درست تعریف شود. هر نوازنده و آهنگسازی نمی‌تواند در تئاتر فعالیت کند متأسفانه بیشتر کسانی که در این حوزه فعال هستند از لحاظ علمی چندان اطلاعاتی از درام ندارند. از سوی دیگر کارگردان‌ها خیلی با موسیقی آشنا نیستند. به نظرم فقط یکی، دو کارگردان تئاتر هستند که به موسیقی و کارکرد آن در تئاتر واقف هستند. مانند سمندریان که کار با او برایم یک تجربه ناب بود. اکثر کارگردان‌ها نمی‌توانند درست آهنگساز را هدایت کنند و در نتیجه کارهای سطحی تولید می‌شود.»
او درباره کارهای نسل جوان می‌گوید:«تک و توک آدم‌های خلاق در این نسل وجود دارند، به خصوص در میان بچه‌های شهرستان، من پارسال که داور بخش موسیقی جشنواره فجر بودم فقط به چند جوان خلاق شهرستانی رأی دادم که واقعاً حق‌‌شان بود.»
سعید ذهنی درباره بهبود وضعیت به نحوه تدریس اشاره می‌کند و می‌گوید:«اگر بخواهیم موسیقی‌های ناب و متفاوت داشته باشیم باید بخش تدریس را تقویت کنیم. در رشته‌های تئاتر و سینما دانشجویان موظف به گذراندن خیلی از واحدهای بی‌تأثیر در کارشان هستند مانند(کنترل جمعیت) که من نمی‌دانم چقدر برای آن‌ها مهم خواهد بود! در مقابل آن‌ها واحد موسیقی به اندازه کافی ندارند در حالی که‌ دانشجوهای این رشته حداقل باید با مبانی موسیقی آشنا شوند. در حال حاضر موسیقی بیشتر تبدیل به واحدهای تزئینی در دانشگاه‌ها شده است. تا زمانی که تدریس موسیقی در مدارس و رشته‌های تخصصی دانشگاه جدی گرفته نشود وضعیت بهتر از این هم نخواهد بود. آهنگسازی که فیلم یا تئاتر را نشناسد امکان ندارد بتواند در این عرصه خیلی عرضه اندام کند.»
ذهنی درباره مسیر و معیار انتخاب فعالیت‌هایش این طور می‌گوید:«اوایل که کارم را شروع کرده بودم منتظر انتخاب و دعوت از سوی کارگردان‌ها نبودم، خودم خواهش می‌کردم که اگر می‌شود من آهنگ کارهایشان را بسازم. اما وقتی در این حیطه جا افتادم دیگر شناخت از کارگردان و دانستن مضمون کار و شرط ارتباط با متن و نظرات کارگردان برایم در اولویت بود. البته بعضی وقت‌ها هم کارهایی را فقط به خاطر خود کار و لزوم حرفه‌ام انجام داده‌ام!»
محسن نامجو:
محسن نامجو که این روزها آلبوم‌های موسیقی‌اش دست به دست میان مردم می‌چرخد و در سایت‌ها و وبلاگ‌ها نیز شنیده می‌شود، حالا با خواندن ترانه سریال تلویزیونی"تلخ و شیرین" میان عامه مردم نیز طرفدار پیدا کرده است به اعتقاد بسیاری او یکی از بهترین‌های عرصه موسیقی است.
نامجو سال‌ها پیش چند ترم تئاتر می‌خواند و بعد به رشته موسیقی روی می‌آورد که البته آن را هم نیمه کاره رها می‌کند و فقط به شعور و توان غریزی‌اش اکتفا می‌کند. اگرچه او در حوزه تئاتر فعالیتش محدود بوده است، اما همان‌ها نیز همچنان در ذهن‌های علاقه‌مندانشان به جا مانده است. موسیقی تئاترهایی نظیر"تکیه ملت" به کارگردانی حسین کیانی، "من باید برم خیلی دیرم شده" به کارگردانی محمد عاقبتی و"چیزی شبیه زندگی" به کارگردانی مرحوم حسین پناهی.
محسن نامجو یکی از علت‌های موفقیت خود را در عرصه موسیقی این گونه عنوان می‌کند:«سعی می‌کنم با کلمات و واژه‌ها و با صدایم بازی کنم به قولی یک جور پرفورمنس در اجرای موسیقی داشته باشم که این اتفاق را مدیون فضای تئاتر هستم، بعد از دو، سه ترم اگر چه رشته تئاتر را رها کردم اما ارتباطم را با بچه‌های تئاتر و فضای تئاتر قطع نکردم‌ الان هم احساس می‌کنم بیشتر تئاتری هستم. اما صادقانه‌اش این می‌شود که در تئاتر تا به حالا کار جدی از من خواسته نشده، نمونه‌اش نمایش"تکیه دولت" حسین کیانی بود، من با کلی ایده سر تمرین رفتم و فکر می‌کردم مثلاً می‌توانم صداهای جدیدی در تعزیه و در قالب‌های دیگر نمایش سنتی ‌وارد ‌کنم ولی این قدر فرصت اندک بود و فضای کار عجولانه و غیر تخصصی پیش می‌رفت و هیچ کدام از عوامل به دیگری کمک نمی‌کرد که در نهایت موسیقی آن به یک کار معمولی ختم شد که دلخواهم نبود و محدود به صداهای معمولی سه تار، تمبک و سازهای کوبه‌ای که هر کس دیگری هم می‌توانست از عهده‌اش برآید!، شد.‌‌»
وی دلیل رشد موسیقی در تئاتر را کارگردان‌ها می‌داند و می‌گوید:«اکثر کارگردان‌های ما از موسیقی اطلاع ندارند بنابراین نمی‌توانند آهنگساز را به درستی رهبری کنند و از او در راستای روح کار، موسیقی درست بخواهند، معمولاً ملودی‌هایی در ذهنشان است که می‌خواهند براساس آن‌ها آهنگ ساخته شود و یا بیشتر موسیقی‌های انتخابی را برای اجرایشان استفاده می‌کنند.»
نامجو افزود:«صادقانه می‌گویم که اگرچه از جریان موسیقی تئاتر کشور چندان باخبر نیستم اما با توجه به تئاترهایی که می‌‌بینیم، متوجه می‌شوم که فضا نسبت به 12 سال پیش که من دانشجوی این رشته بودم چندان تغییری نکرده است. فضاهای عجولانه و شتاب‌زده و عدم آگاهی کارگردان‌ها مسیر را برای رشد موسیقی محدود می‌کند.»
محسن نامجو پس از مدت‌ها کار کردن در سکوت و ساخت آلبوم‌هایی که هیچ کدام مجوز رسمی وزارت ارشاد را دریافت نکردند، امسال ترانه سریال تلویزیونی"تلخ و شیرین" را خواند که از شبکه 3 پخش می‌شد اما همین حرکت بحث‌ها و نقدهایی را در میان اهالی تئاتر و دوستدارانش ایجاد کرد. نامجو درباره همکاریش با تلویزیون می‌گوید:«من 10 سال است که کار می‌کنم اما یک قران هم به دست نیاورده‌ام. حرفه‌ام موسیقی است و طبیعتاً از این طریق باید درآمد داشته باشم که ندارم البته خدا را شکر در این سال‌ها زندگی‌ام بد نگذشته است. خیلی از دوستان انتظار دارند که فرد محبوبشان از ذهنیت‌های خود ساخته آن‌ها عدول نکند! اما من بی تعارف و صادقانه می‌گویم اگر تلویزیون به من یک پیشنهاد حتی در حد مجری یا بازیگری هم بدهد نمی‌گویم که قطعاً قبول می‌کنم اما قطعاً درباره‌اش فکر می‌کنم. من مشاور‌‌هایی دارم که با آن‌ها مشورت ‌می‌کنم در نهایت به نظرم این گونه فعالیت‌ها ربطی به سطحی شدن ندارد. اگر نامجو بتواند و قول بدهد که طراوت ذهنی‌اش را حفظ کند انجام کارهای این گونه موردی نخواهد داشت.»
این آهنگساز و خواننده افزود:«البته من اساساً کارهای آهنگسازی این سریال را دوست دارم به خصوص موسیقی سریال"متهم گریخت" وی را... من از تجربه‌ام در سریال"تلخ و شیرین" ناراضی نیستم و انصافاً ملودیش را هم دوست داشتم.»
نامجو ادامه داد:«بعضی وقت‌ها اطرافیان آدم کاسه داغ‌تر از آش می‌شوند و از خود آدم بیشتر از خودش انتظار دارند. دوستانم به من لطف دارند اما گاهاً بعضی‌ها توقع دارند که مثلاً من چیزهایی نگویم یا کارهایی نکنم مثلاً نگویم که از موسیقی یک سری از آدم‌ها خوشم می‌آید اما صادقانه می‌گویم من مثلاً خیلی از ملودی‌های محسن چاووشی را دوست دارم و با شنیدنش مو بر تنم راست می‌شود. استعدادی که چاووشی دارد باید 100 تای نامجو جلویش لنگ بیاندازند. من اصلاً نمی‌توانم توانایی‌های این آدم را انکار کنم و فقط خودم را محبوس علایق خاص و ویژه کنم!»
محمد فرشته‌نژاد:
محمد فرشته‌نژاد که از دوران دانشجویی فعالیتش را در حوزه موسیقی تئاتر متمرکز کرده و بعدها موسیقی چند فیلم سینمایی را نیز نظیر"گلوگاه" و"هوس" ساخت و در طی این سال‌ها جوایزی را نیز از سوی هیئت داوران جشنواره تئاتر فجر دریافت کرد، امروز یکی از آهنگسازان فعال و پرکار تئاتر به شمار می‌آید.
فرشته‌نژاد علت علاقه خود را به تئاتر یک پیش آمد ساده می‌داند و می‌گوید:«خانواده‌ام فرهنگی هستند و در سال 58 برای اولین بار من را به دیدن نمایش"اسکوریال شاه" کار مرحوم هوشنگ حسامی بردند. از همان روز دلم می‌خواست وقتی بزرگ شدم کاری در صحنه تئاتر انجام دهم. دبیرستان که بودم پول‌هایم را جمع می‌کردم و خودم به تماشای تئاترها می‌رفتم و بعد هم در رشته تئاتر کانون فرهنگی ـ هنری حُر ثبت نام کردم و در همان جا زیر نظر کسانی مانند مهرداد رایانی‌مخصوص با تئاتر به صورت علمی آشنا شدم.»
این آهنگساز درباره روند فعالیتش ادامه داد:«اولین آهنگی که ساختم سال 69 برای نمایش"افسانه جمشید" به کارگردانی منوچهر اکبرلو بود و بعد در نمایش"راز درخت مقدس" به عنوان آهنگساز و نوازنده سر صحنه بودم، چون بچه محل مهرداد رایانی‌مخصوص بودم بعد از تشکیل گروه تجربه که با جمعی از دانشجویان مانند رایانی، سیفی‌آزاد، مرادی و... تشکیل شده بود من هم به عنوان آهنگساز به این گروه ملحق شدم و تاکنون موسیقی بیش از 50 نمایش را ساخته‌ام.»
فرشته‌نژاد درباره وضعیت کنونی موسیقی تئاتر و رشد کمی آهنگسازان این حیطه گفت:«افزایش تعداد آهنگسازان و نوازندگان تئاتر اتفاق بسیار خوشحال کننده‌ای است. اما از لحاظ علمی و تعداد کارهای ماندگار موسیقی ما هنوز پشتوانه محکمی پیدا نکرده است. اکثر ملودی‌هایی که برای تئاتر ساخته می‌شود بار دراماتیک لازم را ندارند. به عبارتی حضور به هر قیمتی را باور دارند، چون می‌خواهند که سریع‌تر شناخته شوند، کار کنند و جایگاهشان تثبیت شود. شاید هم حق دارند! تا مانند بازیگران تمام لحظه در صحنه جاری باشند. خصیصه عمده موسیقی تئاتر این است که باید شنیده بشود و نشود. در حالی که اکثر موسیقی‌ها بد جور در صحنه به گوش می‌خورند. همچنین در تئاتر بیشتر موسیقی افکت با موسیقی دراماتیک اشتباه گرفته می‌شود! فعالان جوان هم همین طور به هر پیشنهادی جواب می‌دهند، بدون این که فکر کنند، می‌توانند با متن و نوع اجرا ارتباط برقرار کنند‌ به هر حال به نظرم یک تئاتر خوب، تئاتری است که تمامی عناصرش مانند قطعات پازل به درستی در کنار هم قرار بگیرند اگر یک پازل اشتباه یا کج چیده شود مسلماً تصویر ارائه شده زشت خواهد شد بنابراین بهتر است اصلاً آن قطعه نباشد تا باشد و زشت باشد. حداقل نظر من‌ این است که فکر می‌کنم یا باید موسیقی درست هماهنگ با نمایش ساخته شود و یا اصلاً موسیقی در کار نباشد.»
او با بیان این که هیچ گاه برای فعالیت در تئاتر انگیزه‌اش را از دست نداده است،‌ درباره معیارهایش برای انتخاب کارها می‌گوید:«اگرچه همیشه برای کار کردن انگیزه داشته‌ام اما دیگر برای هر تئاتری آهنگ نمی‌سازم. یکی از آرزوهایم کار کردن با محمد یعقوبی است. در میان جوان‌ترها هم کار با کسانی مانند روزبه حسینی و علی هاشمی را دوست دارم چون اگرچه آن‌ها دارای تفکر امروزی هستند، اما از بن مایه‌های نمایش‌های سنتی غافل نیستند. روزبه حسینی در کارهایش، محمود استادمحمود یا خلج و... را فراموش نمی‌کند و هاشمی نیز از نظر قدیمی‌ها استفاده می‌کند.»
فرشاد فزونی:
فرشاد فزونی؛ آهنگساز و نوازنده، اولین تجربه خود در تئاتر را با نمایش"از مریخی بسیار قرمز" کاری از فرهاد فزونی آغاز کرد. او براساس ترانه‌های برادرش برای این نمایش آهنگسازی کرد و پس از آن موسیقی نمایش‌های"شازده کوچولو"، "لیلی و مجنون" و"کافی شاپ ـ داخلی ـ شب" را ساخت. اما فزونی با نمایش"دن کیشوت" به کارگردانی علی‌اصغر دشتی کاملاً شناخته شد و کارش در محافل تئاتری مطرح شد. پس از آن موسیقی نمایش"دو متر در دو متر جنگ" به کارگردانی نیما دهقان را ‌ساخت. اما علاقه و اشتغال اصلی فزونی بنابراین اظهاراتش معطوف به ضبط آلبوم‌های موسیقی می‌شوم، مانند‌ آلبوم"من و دوست غولم" که براساس شعرهایش سیلور استاین دو سال پیش روانه بازار شد. او در حال حاضر مشغول ساخت موسیقی نمایش"پینوکیو" است که در ماه‌های آتی روی صحنه می‌رود.
فرشاد فزونی علت فعالیتش را در تئاتر یک اتفاق می‌داند و می‌گوید:«من بیشتر فعالیتم روی ضبط آلبوم و برگزاری کنسرت متمرکز است. من اتفاقی و توسط برادرم وارد تئاتر شدم، ولی چون به فضای تئاتر علاقه پیدا کرد‌م فعالیتم را ادامه دادم. معتقدم که موسیقی تئاتر هم باید مثل خودش زنده باشد بنابراین نحوه کارم نیز در پروسه تمرین و همراه با بازیگران شکل می‌گیرد و در اجرا نیز مانند بازیگران در گوشه‌ای از صحنه حضور دارم.»
فزونی افزود:«من فضای تئاتر به خصوص پروسه تمرین‌اش را بسیار دوست دارم، چون محلی است برای تجربه کسب کردن و اتفاقات خوب، اما مشکلات زیادی هم دارد به خصوص این که وضعیت مالی مشخصی ندارد. من اصولاً برای کارهایم وقت زیادی صرف می‌کنم و در اکثر روزهای تمرین شرکت می‌کنم اما به اندازه وقت و انرژی که می‌گذارم از لحاظ مادی برایم راضی کننده نیست. من بعد از اجرای"دن کیشوت" قسم خوردم که دیگر در تئاتر کار نکنم اما چون تئاتر را دوست دارم باز با پیشنهاد بعدی دوباره کار را شروع کردم. ولی جداً تصمیم گرفته‌ام که پس از اجرای"پینوکیو" کمتر کار کنم.»
این آهنگساز درباره معیارهای انتخابش می‌گوید:«برایم مهم است که کارگردان با موسیقی آشنا باشد و به موسیقی بها بدهد. علی‌اصغر دشتی این ویژگی را دارد و به نظرش موسیقی به همراه نویسنده، کارگردان و بازیگر در صحنه فضا خلق می‌کند و فضای ایجاد شده بقیه عوامل را تقویت می‌کند.»
او درباره این که آیا هر پیشنهاد کاری را صرف منبع درآمد و تثبیت جایگاهش قبول می‌کند؟ می‌گوید:«معمولاً اگر کارگردانی به من پیشنهاد بدهد با دوستان تئاتری مشورت می‌کنم چون خودم کارگردان‌ها را نمی‌شناسم، بعد از آن نیز متن را می‌خوانم تا متوجه شوم آیا همسو با ذهنیت‌های من هست و کاری می‌توانم انجام دهم. اما واقعیت این است که آدم‌هایی که کار من را از قبل دیده‌اند و ایده‌ها و خواسته‌هایشان همسو با سبک کار من است، پیشنهاد می‌دهند. کارگردان‌هایی که معتقد باشند موسیقی به غیر از رفع خستگی برای تماشاگر و پر کردن فضاهای خالی بین دو پرده کارکردهای دیگر و مهمتری هم دارد.»
فزونی در نهایت می‌گوید:«واقعیت این است که به نظرم چون فضای تئاتر بسته و محدود است و خیلی مورد توجه و استقبال قرار نگرفته است طبیعتاً پیشرفت محسوس و یا عجیبی هم در آن صورت نمی‌گیرد و متعاقباً موسیقی‌اش نیز مجال رشد نمی‌یابد و گستره پیشرفتش محدودتر از خود تئاتر می‌شود.»