نقد نمایش بلند بگو آخ شرکت کننده در بخش به اضافه فجر
راهی به سوی کهکشان تعالی ومعرفت
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش بلند بگو آخ به نویسندگی سپیده عیدی و کارگردانی ندا شاهرخی ،کاری فانتزی وتخیلی درزمینهٔ کودک و نوجوان است . درواقع در مقطع سنی از هفت یا هشت سال به بالا.
قصه نمایش ساده است . اما موضوع و مفاهیم مهمی را مطرح میکند. اینکه آینده ما برآیند کارها و اعمالی است که در امروز و اکنون انجام میدهیم. شاید بتوان گفت این موضوع اصلی نمایش است. شهابسنگی که چهارصد سال است براثر یک انفجار از کهکشان دورافتاده با دختری برمیخورد. مانند شازده کوچولو که با یک خلبان آشنا میشود. شهابسنگ میخواهد به کهکشان برود ، اما باید کسی که او را دیده آرزو کند تا بتواند برگردد.
اما میدانیم که هرکسی اگر در موقعیت برآوردن یک آرزویش قرار گیرد. به طبع اصلیترین خواسته زندگیاش را آرزو میکند تا برآورده شود؛ و این میتواند چالش دراماتیک نمایش باشد. شهابسنگ به دخترمیگوید که آرزوی او را بخواهد. یعنی از آرزو وخواست خودش درگذرد. دختر باکمی فکر و دودلی تصمیمش را میگیرد و خواسته شهابسنگ را برآورده میکند. او از خواست خود درمیگذرد. درواقع ایثار کرده و آرزوی خود را فدای برآورده شدن آرزوی دیگری میکند. واین شاید یکی دیگر از مفاهیم اصلی نمایش باشد. یعنی فداکاری و ایثار و خواست خود را بر خواست دیگران مقدم شمردن. نمایش مفاهیم خود را بدون شعارزدگی و مستقیم گویی بیان میکند. واین یکی از نقاط قوت کار است. درواقع زمان چهارصد سال بعد است. باید گفت بچههایی که در چهارصد سال آینده زندگی میکنند و با دیدن یک شهابسنگ میگویند که آیا این از سیارههای اطراف آمده، حتماً اتمسفر و کارکردش را میدانند و دیگر نمیپرسند که اتمسفر چیست؟ آنهم با کلمات پسوپیش که مثلاً طنزی ایجاد شود . باید گفت در نظر گرفتن این ریزهکاریها نمایش را بهتر میکند و قوت میبخشد. چراکه کلیتی بنام تئاتر از جزئیات است که شکل میگیرد؛ و اما کارگردانی در حد نسبتاً مطلوب البته با توجه به امکانات موجود شکلگرفته بود.
بازیگران که همگی نوجوان بودند توانستند بهخوبی از عهده نقشهایشان برآیند. حرکات و میزان هم در عین سادگی کاربردی طرحریزیشده بود، اما میشد مثلاً روی حرکات وبیان نقش قاضی کهکشان بیشتر کارکرد. بیان بازیگران نیز مطلوب بود؛ و نسبتاً کلمات را درست و رسا بیان میکردند. درنهایت در دادگاهی که برای محاکمه ماه تشکیل میگردد ،ماه اعتراف میکند که از بی توجهی ستاره به او که نگاهش را از ماه گرفته و به زمین دوخته ناراحت شده و شهابسنگ به سویش پرتاب کرده ،چراکه ستاره را دوست دارد.
ماه اینگونه موجب انفجار بزرگ گردیده و براثر این انفجار شهابسنگ و ابر بزرگ به زمین و اتمسفر آن پرتاب شدهاند. درواقع پذیرفتن اشتباه و گفتن آن بدون ترس از چیزی و یا عواقبش باز میتواند یکی از مفاهیم زیرمتن باشد. در انتها پیک خورشید از راه میرسد و حقیقت را بیان میکند. او میگوید که ماه تقصیری نداشته واین انفجارها براثر جنگها و انفجارهای اتمیای بوده که انسانها در زمین باعث آن شدهاند .مخاطب اینجا متوجه میشود که این اعمال و رفتار و کارهای ماست که آینده دور و نزدیکمان را رقم میزند.
نمایش با آرزوی بچهها که حالا ازخودگذشتگی و ایثار و فداکاری در خصوص برآورده شدن آرزوهای دیگران و مقدم شمردن خواست دیگران بر آرزوهای خود را فراگرفتهاند و درنهایت با برآورده شدن آرزوی کهکشانیها و بازگشت آنان به کهکشان به پایان میرسد. درانتها پیک خورشید به بچه ها میگوید که اگر باهم باشید و ایثار و فداکاری کنید به آرزوهایتان خواهید رسید. در پایان باید گفت که طراحی لباس همراه با خواست متن و شخصیتها صورت پذیرفته بود. شعر و موسیقی هم با کل کار همسو نشان میداد. نمایش توانسته بود با مخاطبانش ارتباط پویایی را برقرار نماید؛ اما میشد که با حذف تکرار بعضی از حرکات مانند حرکات و میزان شهابسنگ و...که درجاهایی تکرار میشود؛ و البته ایضاً توجه به ریتم بازیها ، به زمان و ریتم دراماتیک مطلوبتری دستیافت.
نمایش بلند بگو آخ در حوزه کودک و نوجوان از موضوع و مضامین و مفاهیم مهمی برای ارتقا سطح دانایی و چگونگی عمل و رفتار کودکان و نوجوانان در ساختن آیندهای آرام همراه با صلح و دوستی وبدور از جنگ برخوردار است. اینکه با اتحاد واز خود گذشتگی میتوانیم راهی بهسوی کهکشان که تعبیری از تعالی و معرفت و رفتن بسوی مفاهیم الهی است بازکنیم. به نویسنده، کارگردان و گروه خسته نباشید میگویم.