نقد نمایش شاخص شرکت کننده از کشور فرانسه
پرفورمنسی بر نقد نا آگاهی و شاخص های دانایی
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش شاخص شرکتکننده از فرانسه پرفورمنسی است که در فضایی رئالیستیک اتفاق میافتد. پنج نفر که میتوانند هرکدام بهنوعی خود قهرمانان این ماجرا باشند دریک کتابخانه از تأثیر کتاب بر خویش وزندگی اشان میگویند. این خلاصه نمایش است. نمایش شاخص بر اساس بیان بدنی «بادی لنگوئیج» شکلگرفته که بدون کلام است.
نمایش شاخص شرکتکننده از فرانسه پرفورمنسی است که در فضایی رئالیستیک اتفاق میافتد. پنج نفر که میتوانند هرکدام بهنوعی خود قهرمانان این ماجرا باشند دریک کتابخانه از تأثیر کتاب بر خویش وزندگی اشان میگویند. این خلاصه نمایش است. نمایش شاخص بر اساس بیان بدنی «بادی لنگوئیج» شکلگرفته که بدون کلام است. درواقع حرکات بدنی بازیگران گویای همهچیز هست. نمایش از آگاهی وتاثیر بسزای آن بر افکار و رفتار آدمها میگوید. آدمهایی که اگر به دانایی و آگاهی و شناخت و اندیشه و تفکر و...برسند درواقع به محبت و دوست داشتن وهمیاری و انسانیت و صلح میرسند؛ و در یک کلمه انسان میشوند. هرچند که هرکسی عقاید و سلایق متفاوت دارد. اما با دانستن و دانایی. شاخص همه ما در اندیشیدن و انسانیت و صلح خلاصه میشود. واین گونه شاید دیگر در جهان امروز که پراست از جنگ و خونریزی و تجاوز و ددمنشی و ... به انسان بودن و به کنار هم با صلح و دوستی زندگی کردن برسیم . یا این مهم را یاد بگیریم که بتوانیم یکدیگر را در فضایی آرام وبدور از هرگونه تنش تحمل کرده ،عقاید یکدیگر را هرچند برخلاف عقیده و نظر ما باشد بپذیریم. همه اینها در سایه دانستن و دانایی به دست میآید و دانایی از آگاهی و آگاهی از خواندن و مطالعه واندیشیدن ... سرچشمه میگیرد. هرچند که هر چیز یا هر کتابی شاید برای خواندن مناسب نباشد. که البته در بخشی از نمایش نیز به این مطلب اشاره میشود. آنجا که کتابی را باز میکنند و از درون آن شعله آتش زبانه میکشد.
این یعنی هر کتابی و هر نوشتهای را نباید خواند. مگر آنکه به آگاهی کامل و تشخیص درست رسیده باشی. افرادی که برای تصاحب یک مبل ،«شما بخوانید شاخص قدرت» ،به جان هم میافتند .در بخش پایانی همان مبل میشود وسیله تفریح و بازی آنان. واین خود طنزی ظریف و البته تراژیک را به همراه دارد. اینکه اگر ما دانا باشیم و به دانایی و شاخصهای درست انسانیت و انسان بودن برسیم. قدرت نمیتواند ما را به خود جلب کند و به فساد و تباهی بکشاند .آنگاه این ما هستیم که آن را بازیچه قرار میدهیم و اصلاً جدیاش نمیگیریم. طنز البته یکی از عناصر اصلی این نمایش پرفورمنس است.
نمایشی یکساعته که میتوانست ریتم آن مطلوبتر باشد. چون بخشی از حرکاتش رو به تکرار میگذاشت و اضافه مینمود. هرچند که این نمایش شاید نقدی بود بر عدم آگاهی و شناخت و اندیشه، اما از سویی بر قدرت و جنگ و...نیز نگاه نقادانهای داشت .که از سر طنز بود. نمایش بر باورهای غلط نیز که یکی از عوامل بروز و ظهور اختلافات است نگاهی ظریف و نقادانه از سر طنز دارد. آنجا که از لابهلای کتاب آتش زبانه میکشد. باید گفت که در جشنواره امسال حضور نمایشهایی که بر اساس پرفورمنس و حرکت و تئاتر فیزیکال و بادی لنگوئیچ طرحریزی و کارشده بودند چشمگیر است. اما یادمان نرود که بخش دیگری نیز از تئاتر در دنیا هست که آن را نیز باید در نظر گرفت.
یعنی تئاتر و نمایش به شکل معمول آن. شاید این انتخابها به سلیقه کسانی که کارهای خارجی را برمیگزینند مربوط میشود؛ یعنی اگر با تئاتر حرکت وفیزیکال و... میانه اشان خوب باشد و تئاتر را از این زاویه نگاه کنند. خب به طبع نمایشهایی را انتخاب میکنند که در این ژانر هستند؛ یعنی بدون کلام وتماما حرکت. هرچند که نمایشهایی که بدون کلام هستند و با حرکت وبر اساس پرفورمنس طراحیشدهاند بهنوعی جهانشمول میباشند و ارتباط مخاطب با این دست از تئاترها پویاتر و راحتتر صورت میپذیرد؛ اما از سویی همه نمیتوانند حرکات و چینشهای پرفورمنس را کاملاً درک کرده فهمیده و منظور نظر نمایش و نویسنده و کارگردان را متوجه شوند.
از همین رو هماره با یک یا چند علامت سؤال از سر متوجه نشدن تالار را ترک میکنند. مدام از خود و دیگران میپرسند که این نمایش چه میخواست بگوید و... حداقل بنده با موارد عدیدهای ازایندست روبرو شدهام. پس باید تمامی سلایق و علایق را در نظر گرفت و مگر چه اشکال دارد که چند نمونه از آثار بزرگ تئاتر دنیا را که توسط گروهها و کارگردانان مطرح کارشده است در جشنواره فجر داشته باشیم.
چراکه تئاتر تنها یکگونه و یک نوع ندارد. حداقل زمانی که نمایشهای بیکلام مملو از حرکت را بر روی صحنه میآوریم چه خوب است که یک بروشور و خلاصه ماجرای نمایش را نیز به دست تماشاکنان بدهیم که آنقدر از خود و دیگران در خصوص اینکه نمایش چه میخواست بگوید نپرسند. درواقع بولتن روزانه که سالها قبل از روز اول جشنواره در دسترس مخاطبان بود به این کار میآمد. یا یک کاتالوگ تهیهکرده و از ابتدای جشنواره در اختیار تماشاکنان بگذاریم که اطلاعات لازم و کافی در خصوص نمایشها بخصوص نمایشهای خارجی در آن درجشده باشد.
در حال نمایش شاخص جدای از بخشهای تکراریای که داشت و خیلی ربطی به موضوع و حرفی که میخواست بزند نداشت. مانند حرکات تکراری تکنو، بریک ،چرخشها اضافه وبی مورد، حرکت چندباره هلیکوپتری و... که مشخص بود صرف حرکت و پر کردن زمان و فضا وایضا جلب توجه مخاطب در کار گنجاندهشده، نمایشی است با مفهومی جهانشمول که با زبان بدنیای از سر طنز مشکل ومعذل همه جوامع منجمله جامعه ما و کشورهای جهان سوم را مطرح میکند. یعنی عدم مطالعه درست، کافی، وافی و لازم. مطالعه درست و همهجانبه همراه با اندیشیدن وتفکر که انسان را میرهاند و قدرت تشخیص را به او میدهد. و متر معیارش را با دانایی و دانستن و انسان بودن نه با سنتها و خرافات و باورهای غلط به اوج میرساند و شاخص اندیشه و آگاهی را در او افزایش میدهد. تا دیگر فریب قدرت را نخورد.
بازیچه مطامع قدرتمندان نشود و صلح و دوستی و محبت را بجای جنگ برگزیند واندیشدین را سرلوحه زندگی قرار دهد. بدنهای بازیگران بسیار آماده و با هماهنگی فردی و هارمونی گروهی همراه بود. موسیقی هم برابر با خواست زیر متن انتخابشده بود. هرچند که این نمایش میتواند به نوعی مانیفستی باشد از سوی کشورهای جهان اول و پیشرفته و اهل مطالعه و دارای علم و دانش و آگاهی برای کشورهای
جهانسومی مانند ایران . باید دید که گروه انتخاب چگونه این منظور را درک نکردهاند و متوجه نشدهاند که این نمایش بهگونهای ایران و مخاطب ایرانی را بهنقد و درجاهایی به ظنز گرفته است. چون ما نمونه کشورهای جهان سوم هستیم! کسانی که شاخصشان نه مطالعه و آگاهی بلکه جنگ بر سر قدرت است و شاید به نوعی از لابهلای کتابهایشان آتش زبانه میکشد. به گروه فرانسه خسته نباشید میگویم.