در حال بارگذاری ...
...

در میزگرد «تئاتر کودک و نوجوان» با حضور دست‌اندرکاران این تئاتر عنوان شد:

 هادی جاودانی  تئاتر کودک و نوجوان می‌تواند پایه‌ای برای تئاتر بزرگسال باشد. می‌تواند علاوه بر رشد تخیل و خلاقیت کودکان، آنها را برای آینده پرورش دهد تا تماشاگران همیشگی تئاتر شوند و قدرت ارتباطی‌شان افزایش یابد. ...

 هادی جاودانی

 تئاتر کودک و نوجوان می‌تواند پایه‌ای برای تئاتر بزرگسال باشد. می‌تواند علاوه بر رشد تخیل و خلاقیت کودکان، آنها را برای آینده پرورش دهد تا تماشاگران همیشگی تئاتر شوند و قدرت ارتباطی‌شان افزایش یابد. با توجه به نقش اساسی تئاتر کودک جمعی از مسوولان و هنرمندان این عرصه که عبارتند از: مصطفی رحماندوست، منوچهر اکبرلو، صادق موسوی، مرتضی حیدری و داود کیانیان در میزگردی کوتاه به وضعیت فعلی این گونة تئاتری پرداخته و با چالش کشیدن سوالات و معضلات، تا حدودی موقعیت کنونی تئاتر کودک را بررسی کردند. این میزگرد با مدیریت حسن پاکدل برگزار شد.

 رحماندوست: برای شروع بحث فقط می‌گویم که توان‌ها، انرژی‌ها و استعدادهای خوبی برای فعالیت در حیطة تئاتر کودک و نوجوان وجود دارد. ولی این توان‌ها و انرژی‌ها، به سامان نیست. منظورم همان حرف کلیشه‌ای نیست که مثلاً دولت باید به حمایت از این گونة تئاتری بپردازد. به نظر من فعالان عرصة تئاتر کودک و نوجوان باید جمع شوند و این پراکندگی را سر و سامان دهند تا هم استعدادهایی که در شهرستان‌ها هستند بتوانند کار کنند و از امکانات دولتی که حق طبیعی آنهاست، بهره ببرند و هم اینکه به جایی برسیم که کمبودها مشخص و نقاط ضعف و قوتمان آشکار شود.
 پاکدل: در گذشته و در زمان کودکی ما، همه چشم‌انداز تئاتر کودک و نوجوان را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان می‌دیدند و می‌جستند. بعد از انقلاب، فعالیت سازمان‌های فرهنگی و هنری و فرهنگسراها رونق گرفت. آقای کیانیان ممکن است تاریخچة مختصری در این رابطه بفرمایید؟
 کیانیان: قبل از انقلاب در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از استادی به نام «دان لافون» دعوت به همکاری کردند. او فعالیت‌های وسیعی در این زمینه داشت. از جمله اینکه دانشجویان مختلف را از دانشکده‌های متفاوت جمع می‌کرد و به آنها تئاتر کودکان را در چند نوع و گونه آموزش می‌داد. از جمله یکی از انواع این نوع تئاتر کودک که در سرتاسر ایران رشد کرد، «نمایش خلاق» نام داشت که مربیان نمایش کانون (در آن زمان، کانون مربیان مختلفی داشت، مثل موسیقی، نقاشی و ...) به شهرستان‌ها می‌رفتند و با کودکان، تئاتر کار می‌کردند. سپس به تهران بر می‌گشتند و آنچه را که یافته بودند، به رشتة تحریر درآورده، در اختیار کانون قرار می‌دادند. این تجربیات توسط استادان این رشته بررسی می‌شد. مربیان از نوشته‌های همکاران خود در مناطق دیگر با خبر می‌شدند و این بار با دریافت‌ها و دانش گسترده‌تری به شهرستان‌ها می‌رفتند که این چرخه، باعث رشد و اعتلای جریان کودک و نوجوان می‌شد. این فعالیتی بود که پیش از انقلاب صورت می‌گرفت. البته نمایش خلاق فقط یکی از فعالیت‌های کانون در زمینة تئاتر کودک و نوجوان بود. به غیر از آن انواع دیگر گونه‌های نمایش کودک و نوجوان مانند عروسکی و غیره نیز حضور داشتند.
بعد از انقلاب دوباره این جریان از سرگرفته شد و فعالیت‌ها ادامه یافت. هم اکنون کانون، دوباره همانند گذشته نمایش خلاق خود را برای مربیان بخش نمایش راه‌اندازی کرده است. باید گفت بعد از انقلاب مرکز تئاتر کودک و نوجوان کانون، چراغ این گونة تئاتری را روشن نگه‌داشته است.
 پاکدل: نیمی از جمعیت کشور ما یا شاید بیشتر آن جوان هستند. من با نظر جناب رحماندوست موافقم. اگر در حیطة تئاتر کودک و نوجوان، حرکت خودجوش صورت بگیرد، بهتر می‌توان به نتیجة مطلوب در زمینه‌های مختلف این تئاتر رسید.
 اکبرلو: می‌توان از نقطه نظرهای مختلف دربارة وضعیت تئاتر کودک و نوجوان صحبت کرد. یعنی این که چه بوده، چه هست و چه خواهد بود یا چه باید باشد؟ وضعیت فعلی دچار یک نوع آشفتگی مداوم است و علت آن متاسفانه عدم توجه مناسب ارگان‌ها به تئاتر کودک و نوجوان است. مثلاً آموزش و پرورش، جشنواره‌هایی را برگزار می‌کند یا شهرداری هم این کار را می‌کند و به نفرات اول مبالغ درخورتوجهی به عنوان جایزه اهدا می‌کنند. اما بازخورد بیرونی این ماجرا عملاً دیده نمی‌شود و اگر هست، مقطعی و ضعیف است، کسی از آن با خبر نمی‌شود و برایش اهمیت ندارد. به نظر من اگر شهرداری بستری به وجود بیاورد تا تعداد قابل توجهی از استعدادهای بالقوه و دارای اندیشة تئاتری جذب این جریان شوند، موفق‌تر حرکت خواهیم کرد. من راهکار اصلی را در ایجاد گروه‌های تئاتری می‌بینم. در همین جشنوارة اخیر که در اصفهان برگزار شد، تنها سه یا چهار نمایش بود که بیشترین انتخاب‌ها در مورد آنها صورت گرفت. وقتی دقت کردم، دیدم آنها نمایش‌هایی بودند که توسط کسانی اجرا شدند که گروه با سابقه‌ای در زمینة تئاتر داشتند. یعنی از لحاظ تاریخی مدت زیادی بود که با هم کار می‌کردند. اگر قرار است شهرداری، آموزش و پرورش و ارگان‌های دیگر از تئاتر کودک و نوجوان حمایت کنند، باید پیش از آنکه از نویسنده یا متن، بازیگر یا کارگردان تقدیر کنند، از گروه‌های آنها حمایت کنند. تا این گروه‌ها بتوانند به طور تمام وقت به تمرین و اجرای نمایش بپردازند.
 پاکدل: به نظر من این پیشنهادی است که می‌توان به کل بدنة تئاتر نیز تعمیم داد. اما آیا به خاطر تغییر شرایط و ارتباطات و کاربرد متفاوت رسانه‌هاست که قدرت گذشتة کانون پرورش فکری کودکان کاهش یافته است؟ به طور مثال کانون زمانی می‌توانست فعالیت گسترده‌ای داشته باشد که تلویزیون و سینما تا این حد گسترش نمی‌یافتند و بازی‌های کامپیوتری و امکانات وسیع ارتباطی رایج نمی‌شدند. آقای حیدری نظرتان در این مورد چیست؟
 حیدری: برخلاف نظر دوستان، بنده بر این گمانم که تئاتر کودک، روی پای خود ایستاده است. براساس مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی (مادة سوم)، هدایت و نظارت امور هنری برعهدة وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته شده است. پس در این که در نظام جمهوری اسلامی ایران به هنرهای نمایشی توجه می‌شود، شکی باقی نمی‌ماند.
پاکدل: اینها قوانینی هستند که روی کاغذ نوشته شده‌اند. ما داریم دربارة واقعیت موجود صحبت می‌کنیم و آن چیزی که شاهد آن هستیم ...
 حیدری: اگر اجازه بدهید به این مساله نیز می‌پردازم. در مرحلة اول، قانون این توجه را از خود نشان داده است. در مرحلة دوم این مدیران هستند که باید سیاست‌گذاری‌های محوله را عملی کنند. به نظر من، ما به جای اینکه خیلی صریح و روشن بیاییم و پای دولت را از این قضیه کنار بکشیم، باید مسوولان و مدیرانی را که در این عرصه فعالیت می‌کنند، یا فعالیت دستگاه‌های مختلف را نقد و ارزیابی کنیم. در این زمینه باید به سازمان صدا و سیما انتقاد کرد که خیلی دیر متوجه موضوعی مانند تئاتر شده است.
 پاکدل: من هم به این قضیه اعتقاد دارم که ما در بخش قوانین هیچ کمبودی نداریم. اما مشکلی اصلی ما باور و عمل به این قوانین است. آقای موسوی نظر شما چیست؟
 موسوی: در سرزمین‌ ما، سهم تئاتر در سبد مصارف کالاهای فرهنگی خانواده اصولاً ناچیز است. با توجه به جمعیت زیاد شهر تهران، امکانات لازم برای اجرای تئاتر محدود است. این حاکی از جایگاه حاشیه‌ای تئاتر کودک و نوجوان تا به امروز است. به سوابق پیش از انقلاب هم که نگاه کنیم باز هم مشکل همین بوده است. برای دمیدن جانی دوباره در کالبد این نوع تئاتر، کانون کودک و نوجوان داخل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز هنرهای نمایشی شکل گرفت. اگر مرکز هنرهای نمایشی در سال‌های گذشته مثلاً در دهة 70 با همکاری ادارة کل فرهنگ و ارشاد استان همدان و برگزاری 9 دوره جشنوارة تئاتر کودک و نوجوان یاری‌رسان ما بوده، امروز خودش بانی این کار است و با جدیت بیشتری به این مقوله می‌پردازد. دعوت از صاحب نظراتی چون آقای رحماندوست یا دیگر دوستان حاکی از این است که قرار است نگاه دوباره‌ای به این مقوله شود و طرح آسیب‌شناسی این گونة تئاتری با جدیت در حال پیگیری است تا استعدادهای بالقوه تبدیل به بالفعل شوند.
 پاکدل: اجازه دهید من مسالة رسانه را به سرانجامی برسانم. منظور من این نبود که با ورود رسانه‌های جدید، تئاتر کودک جایگاه خود را از دست داده است. من می‌گویم که شکل اجرا و عرضة آن باید به روز باشد. ما اگر بخواهیم با تکنیک 20 سال پیش مخاطب امروزمان را نگه داریم، شکست خواهیم خورد. چه نظری دارید آقای رحماندوست؟
 رحماندوست: در غرب، گسترة رسانه‌ها وسیع‌تر از اینجاست. اما تئاتر کودک، تئاتر آموزشگاهی و سایر انواع آن به حیات خود ادامه می‌دهند. زمینة اجرای نمایش‌های بسیار بسیار غیرحرفه‌ای در خانواده‌ها و مجتمع‌های آپارتمانی وجود دارد. این تصور که حضور رسانه، نقش تئاتر کودک را کم‌رنگ می‌کند، تصور دوری است.
 پاکدل: آیا شکل تئاتر (منظور تکنیک است) تغییر کرده یا خیر؟
 رحماندوست: من نمی‌گویم نمایش‌های شکسپیر که در پنجاه سال پیش اجرا می‌شدند، امروز هم به همان شکل اجرا می‌شوند. ولی در هر صورت اجرای شکسپیر است. ممکن است نگاه نو و دخالت مختصری در میزانسن‌ها وجود داشته باشد. ولی هنوز هم مردم عادی 60 پوند پول می‌دهند تا به تماشای اثر شکسپیر بنشینند. ما ناگهان دچار تحول فرهنگی شدیم و خودمان را فراموش کردیم. بدین معنی که امروز خانواده به طور مثال آنقدر در فکر تأمین وضعیت تحصیلی فرزندان خود برای رسیدن به دانشگاه است که رفاه هنری آنها را از یاد می‌برد. اینکه گفته می‌شود دولت باید خودش را از برخی مسایل بیرون بکشد، بدین معنی است که باید در هر شهری یک سالن تئاتر کودک تأسیس کند. آنگاه به خود گروه‌ها اجازه دهد که با درآمدی که از گیشه به دست می‌آورند، خود را تأمین کنند. هنگامی که گروه‌ها به این تعریف و استقلال برسند، مجبورند آثار و جذابیت داستانی نمایش خود را بر مردم‌مداری و نه روشنفکرمداری استوار کنند تا با استقبال عمومی مواجه شوند.
 پاکدل: با پیدایش تلویزیون، سینما از بین نرفت، بلکه جهش کرد و اعجاز خود را تعریف کرد. فکر نمی‌کنید علت عدم تحول تئاتر ما به خاطر ذهنیت خاص مسوولان فرهنگی است که می‌خواهند تئاتر براساس دریچة نگاه آنها تعریف و تبیین شود؟ چطور می‌شود که اثری مانند «هری پاتر» دنیا را مجذوب خود می‌کند. آیا این به خاطر ذهنیت گردانندگان فرهنگ کشور مربوطه است یا از جای دیگری سرچشمه می‌گیرد؟
 رحماندوست: بعد از 300 سال قصه نوشتن، قطعاً تجربة نوشتاری متفاوتی به دست می‌آید. اگر اثری مانند «هری‌پاتر» شهرت جهانی به دست آورده، به دلیل وجود یک سری خمیرمایه‌هایی است که جهانی به شمار می‌رود. منهای اینکه کشورهای تولیدکنندة این آثار به داستان یا نمایش‌های خود به عنوان یک کالای صادراتی نگاه می‌کنند. متاسفانه ما کوتاهی و شکسته نفسی می‌کنیم. در کنار این مساله، بحث ذایقة تماشاگر نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که به آن توجه خاصی نمی‌شود. اکثر متون ارسالی برای جشنوارة کودک، حول محور موضوعات چوپانی می‌گردد. اگر مردم تعیین کنندة نمایش مورد نظر خود باشند و پول تئاتر بدهند، اتفاق مشابه نمونه‌های خارجی در ایران نیز رخ می‌دهد.
 پاکدل: به نظر من وقتی قرار است جامعه‌مان را با جامعة کشور انگلیس مقایسه کنیم، چرا یک انگلیسی نسبت به ادبیات و هنر خود حساس است، اما در ایران این اتفاق کمتر روی می‌دهد. آیا دلیل این معضل، محدود بودن عرصة رقابت نیست؟ وقتی رسانه‌های ما از طریق مجرای مشخصی خوراک هنری تأمین می‌کنند، مردم چگونه با تئاتر احساس نزدیکی کنند؟ وقتی برنامه‌های ممنوع را به مردم توصیه نمی‌کنیم، خود چه برنامه‌ای برای آنها پخش می‌کنیم؟ ساده‌پسندی و دور شدن از زیبایی ناب، محصول این عدم درک وضعیت و شرایط امروز است. تئاتر ما در چند مدت اخیر تا چه حد پیشرفت داشته؟ آیا پسرفت نداشته؟ متون کنونی ما در عرصة تئاتر کودک چرا این‌گونه است؟
 اکبرلو: به نظر من در حال حاضر بیشتر ذهنیت‌های مربوط به خلق آثار، معطوف به سنت‌های روستایی است. یعنی ارزش‌گذاری و اهمیت دادن به ادبیات تعلیمی؛ ادبیاتی که از اول مشخص است و در پایان نیز به صراحت اعلام می‌کند که چه پیام آموزنده‌ای دارد. در حالی که در همین جشنواره‌ای که در اصفهان برگزار شد، بهترین چیزی که من دیدم یک نمایش خارجی بود که از کشور صربستان به ایران آمد و به همت آقای موسوی در تالار هنر نیز به اجرا درآمد. در این نمایش نکته‌ای که می‌خواستند به آن بپردازند، عدم توجه به ادبیات تعلیمی در سطح داستان بود. آنها قبل از هر چیز به جوهرة تئاتر، عناصر تئاتر و تصویر و رنگ و موسیقی و حرکت و ... توجه داشتند. اما در اکثر متون و اجراهای ما جنبة تعلیمی به شدت مورد توجه است و کلیشه‌ها پی‌درپی به عنوان عنصری ضروری در بدنه و خط روایی داستان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. این مساله از آنجا ناشی می‌شود که ذهنیت اجرایی اکثر آثار به صحنه رفته در تالارها، مسوول محور است نه مخاطب محور.
 پاکدل: تجربه نشان داده آثاری که با یک تعمق، درایت و پیشینة قدرتمند نمایشی اجرا می‌شوند، مخاطب خود را پیدا می‌کنند. علت اینکه برخی از اجراها با تماشاگر پیوند محکمی برقرار می‌کند، بدان خاطر است که اجرا پای‌بند به اصول ارتباط اثر و مخاطب است. اما برنامه‌ریزی دولتی تا چه حد می‌تواند در به جریان انداختن این استعدادها کمک کند؟
 حیدری: من معتقدم که برنامه وجود دارد. ما نباید بی‌اطلاعی خود را دلیل عدم برنامه‌ریزی دولتی بدانیم. آیا تئاتر ما امروز مورد توجه هست یا خیر؟ باید بگویم که هست و این استعدادها هم در آن به رشد و بالندگی می‌رسند. در حال حاضر، کانون هر سال جشنوارة کتاب کودک را در همة کتابخانه‌ها برگزار می‌کند. متاسفانه صدا و سیما به این قضیه توجه نمی‌کند و شخصیت‌پرست‌ شده است. هر کجا که شخصیت‌های عروسکی مشغول اجرای برنامه باشند، دوربین‌های سازمان دنبال آنها می‌روند و فقط همان‌ها را تحت پوشش خبری‌شان قرار می‌دهند. فقط دو مورد تحت پوشش خبری قرار گرفت؛ یکی جشنوارة تئاتر عروسکی در اصفهان و دیگری جشنوارة عروسکی در اورمیه. این بحث که چرا نمایشنامه‌نویسان و نویسندگان کودک، هنوز دارند به ایام قدیم فکر می‌کنند و موضوع و خمیرمایة آثارشان را از آن دوره الهام می‌گیرند به این دلیل است که اجرای تئاتر مبتنی بر داشتن متن خوب است. متن خوب هم گرفتاری‌های خاص خود را دارد. فکر می‌کنم اگر ما بیشتر به آثار خود بپردازیم و همین مقدار وقت و انرژی‌ را به معرفی یکی از آثار خودمان اختصاص دهیم، جریان بحث شفاف‌تر شود.
 پاکدل: آقای موسوی، نظر خود را دربارة وضعیت فعلی تئاتر کودک از لحاظ جذب مخاطب بفرمایید!
 موسوی: این که ما با تماشاگران فاصلة زیادی داریم، به طور قطع درست است. علت، در عدم درک صحیح ذهنیت سنی مخاطب است. منشا این نقص به خاطر ارتباط نداشتن نویسنده با گروه سنی (تماشاگر) اثرش است. بیشتر آثار تولید شده در عرصة کودک و نوجوان، مربوط به طبقة سنی کودکان است و مخاطب نوجوان را راضی نمی‌کند و خوراک فرهنگی لازم را در اختیار این گروه سنی قرار نمی‌دهد. گمان می‌کنم یکی از راه‌هایی که می‌تواند به این توسعة کیفی کمک کند، باز شدن پای دانش‌آموخته‌گان این رشته به تئاتر کودک است. عموماً دوستانی که اجراهای کودک را به صحنه می‌برند، دارای مدرک دانشگاهی نیستند. جای تاسف است که فارغ‌التحصیلان رشتة مربوطه توجه خود را بیشتر به تئاتر حرفه‌ای بزرگسال معطوف می‌کنند و آمال و آرزوهایشان، داشتن اجرا در یک جشنوارة استانی است. ما به بن‌مایه‌های اساسی‌ای برای حرکت دوباره در تئاتر کودک و نوجوان محتاجیم و امیدوارم این جریان و خواست هر چه زودتر عملی شود تا شاهد پیشرفت تئاتر کودک در جامعه باشیم و تماشاگران را با خانة اصلی تفکر و سرگرمی‌شان دوباره آشتی دهیم.