در حال بارگذاری ...
...

در گفتگوی «نمایش» با نلسون فرناندز مطرح شد:

 نیما دهقان نلسون فرناندز متولد کوبا است و در بسیاری از کشورها زندگی کرده است. وی در دوران کودکی کوبا را ترک کرد و در کشورهایی همچون فرانسه، آمریکا، اسپانیا، ایتالیا و سوئد به خاطر کار خود زندگی کرده است. آموزش حرکات ...

 نیما دهقان

نلسون فرناندز متولد کوبا است و در بسیاری از کشورها زندگی کرده است. وی در دوران کودکی کوبا را ترک کرد و در کشورهایی همچون فرانسه، آمریکا، اسپانیا، ایتالیا و سوئد به خاطر کار خود زندگی کرده است. آموزش حرکات موزون یکی از فعالیت‌های عمدة نلسون فرناندز است. وی بالة معاصر درس می‌دهد. به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای دنیا کار کرده است. زمانی تصمیم می‌گیرد که باله و آموزش آن را کنار بگذارد. بنابراین سراغ تهیه‌کنندگی تئاتر می‌رود تا به هنرمندان کمک کند که نمایششان اجرا شود. این کاری است که فرناندز هیچ وقت فکر نمی‌کرد، سراغ آن برود، چون تمایلی به حرفة تهیه‌کنندگی نداشت. ولی سرانجام این کار به عنوان فعالیت مهم او تلقی شد. همزمان با آموزش رقص باله به دانشگاه رفت و فلسفه و سیاست خواند. هنگامی که احساس کرد نمی‌خواهد در بخش آموزش باشد و در نهایت استاد دانشگاه شود، با تمام تلاش به سوی حرفة تهیه‌کنندگی می‌رود. او خود را در این کار موفق می‌داند؛ فعالیتی که دستاوردش مفید بودن است. وی در دورة 5 روزه در ایران برای 35 نفر از هنرمندان و دست‌اندرکاران تئاتر، کارگاه «مدیریت هنری» را با حضور «راجر مک کان» و «رزفنتون» و دو نفر دیگر در خانة هنرمندان برگزار کرد. در همین راستا گفتگویی با وی صورت گرفت تا علاوه بر نتایج کارگاه آموزشی، با نظرات و اندیشه‌های وی نیز آشنا شویم.

 آقای فرناندز دربارة کارگاهی که در ایران داشتید بگویید؟
 این کارگاه خیلی پیشرفت خوبی داشت. واقعا عالی بود و مرا شگفت‌ زده کرد. کسانی که در این کارگاه شرکت کرده بودند، خیلی مشتاق بودند یاد بگیرند، سوال کنند و در رابطه با موضوع حرف بزنند. آدم‌هایی که خیلی صریح و بلندپرواز بودند و برای من خیلی جالب است. قبل از اینکه وارد ایران شویم به ما گفته بودند که بچه‌های ایران در این کارگاه‌ها شرکت نمی‌کنند و حاضر نمی‌شوند، دیر به کلاس می‌آیند و این کارگاه برای آنها جالب نخواهد بود. ولی چنین چیزی اتفاق نیافتاد. همة بچه‌ها آمدند و خیلی مشتاق بودند یاد بگیرند و با تمام مشکلاتی که داشتند، سعی کردند در کلاس‌ها که از ساعت 9 صبح تا 4 بعدظهر بود، حضور داشته باشند. فکر می‌کنم در آینده از چیزهایی که در این کارگاه آموختند، بتوانند خیلی خوب استفاده کنند و از دستاوردهای آن در کارهایشان بهره ببرند.
 دربارة گروهی که به ایران آمدند توضیح دهید. اعضای این گروه چگونه انتخاب شدند تا در این کارگاه حضور داشته باشند؟
 افراد، براساس کارهایی که قرار بود در این کارگاه انجام دهیم، انتخاب شدند. اینکه چه کار می‌کنند و چه خواهند گفت و چه چیزی یاد خواهند گرفت. بر این اساس افراد را انتخاب کردند. معمولا برای کارگاه‌هایی که در کشورهای دیگر برگزار می‌کنیم، در انتخاب افراد دخالت می‌کنم. ولی انتخاب براساس نیازی صورت گرفت که در ایران وجود داشت.
 این کارگاه‌ها را در چه کشورهایی برگزار کردید؟
 در چین، هند، تانزانیا، تاجیکستان، قزاقستان، گرجستان، ازبکستان، مجارستان و خیلی از کشورهای دیگر. بچه‌های ایران در بسیاری از زمینه‌ها موفق بودند.
 نظرتان در مورد هنرمندان ایران در این کارگاه چیست؟
 این کارگاه حتی برای ما هم مفید بود. آنها خیلی با احساس، پرشور و برای یادگیری مشتاق هستند. غنای فرهنگی در آنها خیلی زیاد است و این به راحتی قابل تشخیص است. خیلی راحت با کشورهای دیگر، افراد و ملیت‌های غریبه ارتباط برقرار می‌کنند. ایرانیان تشنة یادگیری هستند. نکتة جالبی که در هنرمندان ایرانی وجود دارد، این است که آنها اصلا از خود راضی نیستند و به یکدیگر فخر نمی‌فروشند. شما می‌توانید بین آنها احساس آرامش و امنیت کنید. آدم‌های افتاده‌ای هستند. همیشه به آنها می‌گفتم: شما خیلی چیزها دارید که می‌توانید ارایه بدهید و حتی به دیگران پیشنهاد بدهید. هنرمندان ایران باید به این باور اعتقاد داشته باشند. هنرمندان ایران باید قابلیت‌هایی را که دارند نشان بدهند و آنها را به دیگران پیشنهاد بدهند تا دیگران هم باور کنند و مورد توجه قرار بگیرند. آنها باید هنر و آثارشان را به دیگران نشان بدهند. هر وقت که به ایران آمدم، در میان هنرمندان ایرانی، انرژی زیادی گرفتم و احساس خوشحالی و راحتی می‌کنم.
 در کشورهای دیگر هم فقط در رابطه با «مدیریت هنری» کارگاه برگزار می‌کنید یا دربارة موضوعات دیگر هم کار می‌کنید؟
 در زمینة هنرهای تجسمی هم کارگاه برگزار می‌کنم. مثلا به زودی قرار است در چین کارگاهی در رابطه با هنرهای تجسمی برگزار کنیم. همچنین کارگاهی دیگر در رابطه با «چگونگی برگزاری یک فستیوال» که در رابطه با بازاریابی برای یک فستیوال است و بستگی به نیازهای کشورها دارد، که ما شناسایی می‌کنیم و این کارگاه را در آن کشور برپا می‌کنیم. مثلا براساس شناسایی ما، امیدوارم بتوانیم دو کارگاه در این زمینه در ایران داشته باشیم.
 نیازهای کشورهای مختلف را چگونه شناسایی می‌کنید؟ مثلا چگونه تشخیص دادید که در ایران باید چنین کارگاهی برگزار شود؟
 شاید به خاطر تعدد حضور من در ایران است. در شش ماه گذشته دو دفعه به ایران آمدم. کار من ایجاب می‌کند با افراد زیادی در ارتباط باشم، صحبت کنم و به حرف آنها گوش بدهم. در صحبت‌هایی که با من می‌شود، مشکلات را شناسایی می‌کنم. در کشورهای مختلف همیشه می‌پرسم که مشکلات شما چیست؟ چه نیازهایی دارید؟ بعضی وقت‌ها هم نمی‌دانستم چه نیازها و مشکلاتی دارند. بنابراین کمک می‌کردم که نیازها را تشخیص دهیم. چون این حرفه و تخصص من است. باید به حرف دیگران گوش داد، آن وقت می‌توانید با آنها حرف بزنید.
 برگزاری این کارگاه‌ها برای شما چه نتیجه‌ای دارد؟
 من برای جایی به نام Visit Art کار می‌کنم که با بخش فرهنگی سفارت بریتانیا همکاری نزدیکی دارد. این Visit Art یک شورای بسیار کوچک است و فقط 5 نفر در آن کار می‌کنند. در حالی که شورای فرهنگی بریتانیا کارمندهای بسیار زیادی دارد. بین این دو گروه مسایلی هست که عمومیت دارد. یکی از سیاست‌های مشترک این دو شورا، شناخت توانایی هنرمندان کشورهاست تا از بریتانیا با کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنند. در واقع ما می‌خواهیم تبادلات فرهنگی و هنری‌مان را با کشورهای دیگر توسعه دهیم. بنابراین این کار را با آوردن افراد دیگری انجام می‌دهیم که به صورت گفتگو و صحبت با افراد کشورهای دیگر است. ما از انگلیس 16 نفر به ایران آوردیم. اینها هنرمندان، تهیه‌کنندگان و ... انگلیسی هستند که قرار است با هنرمندان و تولیدکنندگان ایرانی ارتباط برقرار کنند. من معتقدم این مساله باعث می‌شود که روابط و تبادلات فرهنگی بین دو کشور به وجود آید. به اعتقاد من این روابط و تبادلات فرهنگی، توسعه پیدا خواهد کرد و مستمر خواهد شد. به خاطر این که ما فکر می‌کنیم Visit Art و شورای فرهنگی بریتانیا و هنرمندان ما احتیاج دارند تا با کشورهای دیگر آشنا شوند و فرهنگ آنها را بفهمند و یاد بگیرند. از این طریق تبادل بین هنرمند و افراد عادی به وجود می‌آید. در واقع ما ارتباط بین هنرمندان و افراد عادی را برقرار می‌کنیم.
 آیا شما جزو کسانی هستید که مثلا اگر در ایران کاری را ببینند و خوششان بیاید، آن را به کشور خودشان ببرند؟
 من انتخاب نمی‌کنم. شرکت‌ها باید انتخاب کنند. من فقط همکاری دارم و آن آثار را به این افراد معرفی می‌کنم. در واقع هنرمندان ایران و بریتانیا با هم همکاری می‌کنند. من هیچ کسی را دعوت نمی‌کنم. چون چنین اختیاراتی ندارم. تنها کاری که می‌توانم انجام دهم، تشویق تهیه‌کنندگان انگلیس است که با آثار هنرمندان ایران آشنا شوند. همچنین تشویق هنرمندان ایرانی که آثارشان را معرفی کنند.
 آثاری که پیش از این در ایران انتخاب کردید، چگونه بود؟
 آثاری که به انگلیس رفتند، انتخاب من نبود. انتخاب کسانی بود که من دعوتشان کرده بودم به ایران بیایند. آنها با من به ایران آمدند و کارهای هنرمندان ایرانی را دیدند. تکرار می‌کنم من در این انتخاب نقشی ندارم. این دیگران هستند که انتخاب می‌کنند.
 آیا افراد این شورا، کسانی هستند که به صورت ناشناس، آثار ایرانی را انتخاب می‌کنند؟
 نه. ما سازمان کاملا آشنایی هستیم و پنهانی کار نمی‌کنیم. این افراد، کارها را به سلیقة تهیه‌کننده انتخاب می‌کنند. این یک راز نیست و همه می‌توانند با این افراد ارتباط برقرار کنند. اما این انتخاب براساس سلیقة شخصی تهیه‌کنندگان انگلیس صورت می‌گیرد. در اینجا سعی می‌کنیم برای کسانی که به ایران می‌آیند، قدرت انتخاب بیشتری به وجود بیاوریم تا بتوانند کارها را براساس سلیقه‌های شخصی انتخاب کنند. آنها کسانی را انتخاب می‌کنند که سلیقه‌های متفاوتی دارند.
 نظرتان در مورد تئاتر ایران و ویژگی‌های آن چیست؟
 مساله‌ای که برای من خیلی جذاب است، این است که هنرمندان ایرانی می‌توانند به راحتی مسایلی را که خیلی سخت است به مردم نشان دهند. آنها به شکل غیرمنتظره‌ای حرف خود را بیان می‌کنند. هیچ چیز سختی برای آنها وجود ندارد که نتوانند آن را به راحتی بیان کنند. این روزها در ایران، هنرمند در جستجوی راهی است که خود را بیان و معرفی کند. این موضوع برای من و خیلی‌ها عجیب است و حتی غیرقابل انتظار است. هنرمندان ایران در نوع و شکلی که می‌خواهند خودشان را مطرح کنند، با هنرمندان انگلیس خیلی فرق می‌کنند. هنرمندان ایرانی خیلی جذاب هستند و می‌توانند توجه تماشاگران زیادی را جلب کنند. شما در ایران هنرمندان بسیار توانایی دارید. منظورم بیشتر، بازیگران است و همینطور تهیه‌کننده و کارگردان‌های بسیار قوی‌ای دارید. من این توانایی‌ها را تحسین می‌کنم. بعضی وقت‌ها کارهایی را می‌بینم که ضعیف است. ولی چون می‌دانم هنرمند ایرانی حتما هدفی و حرفی برای گفتن دارد، کار را تا پایان می‌بینم.
 هنرمندان ایرانی چگونه می‌توانند کارهای خود را به شورایی که ذکر کردید، معرفی کنند؟
 باید کوشش کنند ارتباط خود را بیشتر و بیشتر کنند.