نشست علمی-تخصصی نمایش خلاق، از روانشناسی تا درام برگزار شد
کودکی؛ صحنه بازی بزرگسالی
نشست علمی-تخصصی نمایش خلاق، از روانشناسی تا درام عصر چهارشنبه ۲۰بهمنماه در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر با حضور دکترامیرحسن ندایی، دکتر میر علیرضا دریا بیگی و فریبا دلیری و نیکی ابراهیم شاه به دبیری عرفان پهلوانی برگزار شد
به گزارش ایران تئاتر، در ابتدای این جلسه، دکترمیرعلیرضا دریابیگی و نیکی ابراهیم شاه با معرفی مقالهای پیرامون این حوزه توضیحاتی ارائه دادند.
نیکی ابراهیم شاه مقالهای تحت عنوان «تاثیرنمایش خلاق در مواجه با دروغگویی کودکان با بهرهگیری از شیوه تخیل فعال از منظر کارل گوستاویونگ» را برای این جلسه آماده کرده بود. او در توضیحاتی پیرامون این مقاله گفت: «بهطورکلی من این دغدغه را داشتم که چرا در جامعه ما خیلی از چیزها با تصنع ابراز میشود و آدمها واقعیت خود را نشان نمیدهند و این موارد را به کودکان آموزش میدهیم. فکر میکنم ارتباطی بین تئاتر خلاق و دور کردن بچهها از دروغگویی وجود دارد. سه مورد در این مقاله وجود داد؛ تئاتر خلاق، دروغگویی کودکان و تخیل فعال یونگ».
ابراهیم شاه گفت: «ابتدای مقاله تعریفی از نمایش خلاق ارائه دادم و پسازآن به دروغگویی و انتقال آن به کودکان و دلایلی که در شکلگیری آن وجود دارد پرداختم. مواردی مثل ترس از ترد شدن، بهتر دیده شدن و جلبتوجه، آموزش از طریق مشاهده رفتار بزرگترها از دلایلی است که در دروغ گفتن کودکان نقش دارد».
او افزود: «بر اساس نظریه تخیل فعال فروید بررسیهایی در مورد تجسم رؤیاها در بیداری و ... بخشی از پژوهشهای مربوط تخیل فعال و دروغگویی کودکان را بررسی کردیم. طرح ما این بود که اتاقی بسازیم که هر آنچه برای اجرای و آماده شدن برای روی صحنه رفتن یک نمایش لازم است، در آنجا وجود داشته باشد و بعد از آماده شدن بچهها در آن اتاق نمایشی خلاق را اجرا کنند. نکتهای که در نظر میگیریم نمادها و اشیایی است که بچهها انتخاب کردهاند و این نمادها میتواند ما را در پیش برد شناخت اختلال یا مسئله موجود در رفتار یک کودک کمک میکند، اما به دنبال درمان نیستیم و فقط در گام نخست ریشهیابی میکنیم».
ابراهیم شاه بخشهایی از مقاله را خوانش کرد و در مورد ابهامات پیشآمده برای شرکتکنندگان در نشست توضیحاتی ارائه کرد. بعد از خوانش این مقاله، دکتر میر علیرضا دریابیگی با توضیحاتی در مورد مقاله«ظرفیتهای کردن گفتمان ذهنی کودکان از مدخل نمایش خلاق (در جوامع توتالیزه شده)»، گفت: «در سازوکار پژوهشی، میتوان به سؤالی که در این مقاله پرسیده شده است، سؤالی در راستای پاسخگویی به فرضیهای است که مطرحشده است. بحث کلی در این مقاله این است که ما در فضای سیاسی اجتماعی با جوامعی که توتالیزه شدهاند.در حکومتهای توتالیزه اصولاً تکصدایی وجود دارد. وقتی این اتفاق میافتد، کودکانی که در این بستر بزرگ میشوند هم تحت تأثیر این شرایط رشد میکنند و تربیت میشوند».
او گفت: «وقتی قدرت سازوکار اینچنین است و توتالیزگی بر آن حکومت دارد، نتایجی دارد. ما میخواهیم ببینیم نمایش خلاق در مواجه با کودکان چگونه بهعنوان رسانه ابزاری شود تا ذهنیت کودکان را تغییر دهد. شکل و شیوه آگوستوبوال و تئاتر تعاملی و شورایی او میتواند شیوه و الگوی این حرکت پژوهشی باشد».
در ادامه نشست دکتر امیرحسن ندایی در مورد روانشناسی و نقش آن در درام توضیح داد: «در این نشست من میخواهم در مورد عوامل روانشناختی که در رفتار تأثیرگذار است صحبت کنم و نظریات لکان را دراینباره مدنظر دارم. ما آدمها وقتی به دنیا میآییم، در بدو تولد در دورهای تحت عنوان من جهانی به سر میبریم. انسانها فارغ از جنسیت احساس میکنیم آن چیزی که ما هستیم با تمام دنیا یکی است. درواقع تمام دنیا را خودمان میدانیم. وقتی میگویم تمام دنیا بهطور مشخص منظورم مادر است».
او افزود: «در بحثهای مختلف از ما میپرسند جایگاه پدر در زندگی انسان و روند رشد او کجاست؟ باید بدانیم بعد از ششماهگی جایگاه پدر برای کودک رنگ پیدا میکند. کودک بر این اساس جهان را برای خود تعریف میکند. در ششماهگی آن چیزی که لکان به آن تصویر آینهای میگوید برای نخستین بار ایجاد میشود یعنی بچه متوجه حضور و وجود مادر خارج از خود میشود. حالا کودک میفهمد مادر موجودی غیر خودش است. روانشناسان زیادی در این زمینه نظریاتی ارائه دادهاند و از اصطلاحی استفاده میکنند تحت عنوان اضطراب جدایی. این اضطراب را انسان در ششماهگی تجربه میکند، منشأ تمام اتفاقاتی است که در سالهای بعدی برای انسان رخ میدهد. یعنی یکی از مهمترین لحظات زندگی ما اتفاقی است که در ششماهگی رخ میدهد».
ندایی گفت: «این اضطراب همان جدایی است که حضرت مولانا در ابتدای مثنوی از آن یاد میکند.من فکر میکنم مولانا و عطار بزرگترین روانشناسان تاریخ بشر هستند و قرنها قبل از اینکه آدمهایی مثل فروید، یونگ، ملانی کلاین، لکان و... روی کار بیایند، این دو شاعر و فیلسوف در آثار خود نکات ظریفی را پیرامون روان انسان مطرح کردهاند».
او در مورد نتایج اضطراب جدایی توضیح داد: «میلر میگوید وقتی بچه به دنیا میآید شبیه مسافری است که هواپیمایش در یک کشور ناآشنا فرود آمده و او هیچکس را دران کشور غریبه نمیشناسد و نمیتواند حرف بزند و ارتباط برقرار کند. وقتی وارد راهرو ارتباطی هواپیما به فرودگاه وارد میشود، فضای مهآلودی رو به رویش قرار دارد و بهتدریج میتواند در مه چهرههایی را تشخیص دهد. این چهرهها به هر صورتی که باشند بر روان کودک اثر میگذارد و در نگاه کودک به دنیا نقش دارد و همین شناخت سرآغاز اختلالات روانی در میان تمام انسانها است. باید از ابتدا بیاموزیم که خودمان را دوست داشته باشیم. دوست داشتن خود با نارسیسیم متفاوت است. در تحقیقاتی که انجامشده، این نتیجه بهدستآمده که بیشترین اختلال روانی ما ایرانیها نارسیسیم است. این اختلال مشکلات عدیده دیگری به دنبال دارد که مهمترینش نادیده گرفتن دیگران است. از طرف دیگر دوستنداشتن خود هم مشکل دیگری است که پیامدهای خودش را دارد».
بعد از تعریف داستان اسطورهای اکو و ارتباطش با اختلال روانی نارسیسیم، فریبا دلیری در مورد تجربیات خود از کار تئاتر با کودکان گفت: «من از سال 74 تابهحال با بچهها تئاتر کار میکنم. تئاتر بهصورت تعاملی را معمولاً از سن3 یا 4سالگی و در مهدکودکها تا مقطع پیشدبستانی کار میکنم. نمایش خلاق را میتوان در بخشهای مختلفی تقسیم و تعریف کرد. بخشی که من با بچهها کار میکنم، بخش آموزشی است».
او گفت: «در بخش آموزشی من زبان انگلیسی را با تئاتر برای کودکان انجام میدهم. البته بچهها از قبل دورههای زبان را طی میکنند و با نمایش این دورهها تکمیل میشود و آموزههایی به آنها ارائه میشود. باید به بچه تفکر کردن را آموزش دهیم. بچهها باید بدانند برای خوب زندگی کردن باید تصمیم بگیرند و عمل کنند و نمایش خلاق از بهترین روشهایی است که میتوانیم از آن استفاده کرد».
دلیری گفت: «نمایش خلاق با جنبه آموزشی باید به نحوی پیش رود که کودکان هرکدام خودشان به نتیجه درست برسند و در مورد رفتارشان تصمیم بگیرند و متوجه کارهای اشتباهشان شوند. من نمیگویم تأثیرات نمایش خلاق در همان لحظه بروز میکند، اما فکر میکنم همینکه کودک مجبور به تفکر کردن میشود، اتفاق خوبی است. در تعریفی در مورد گروههای نمایش خلاق اینطور آمده است که این نوع تئاتر یک نوع تئاتر چالشی و محرک است که تمام مشکلات را بررسی و در موردش سؤال میکند. بعد از افرادی که در نمایش شرکت دارند، با ترغیب کردن پاسخ میگیرد یا رفتار درست را بیان میکند. درنهایت هدف اصلی در نمایش خلاق تفکر و تعقل و تصمیم گرفتن است. نسل آینده باید یاد بگیرد فکر کند، تصمیم بگیرد و عمل کند».
در این جلسه قرار بود رامتین خداپناهی هم حضورداشته باشد که به دلیل آفیش شدن برای فیلمبرداری در شهر اهواز به این جلسه نرسید. در آخر هم عرفان پهلوانی دبیر جلسه، با تقدیر از سخنرانان به این نشست خاتمه داد.