آموزههای تئاتر برای نوشتن در سینما چیست؟
نویسنده: کریستینا هملت ترجمه: آزاده فرامرزیها کریستینا هملت بازیگر و کارگردان باسابقة تئاتر است که علاوه بر کار عملی در پژوهش و تحقیق در زمینههای مختلف تئاتر نیز فعالیت داشته است. او ۱۷ کتاب، ۱۰۶ نمایشنامه، دو فیلم ...
نویسنده: کریستینا هملت
ترجمه: آزاده فرامرزیها
کریستینا هملت بازیگر و کارگردان باسابقة تئاتر است که علاوه بر کار عملی در پژوهش و تحقیق در زمینههای مختلف تئاتر نیز فعالیت داشته است. او 17 کتاب، 106 نمایشنامه، دو فیلم بلند، تعداد زیادی فیلم کوتاه و مستند و چندصد مقاله برای مجلات مختلف در کارنامة پژوهشی خود دارد. آخرین کتاب او «آیا می توان آن را فیلم نامید؟» در سال 2004 به چاپ رسیده است.
در راستای مطالعات و گفتگوهایم با صاحبنظران سینما برای تکمیل مقاله و کتابم، به کشف این نکتة جالب دست یافتم که بسیاری از آنها ابتدا از تئاتر شروع به کار کردهاند. انگار چیزی جادویی در هنر نمایش وجود دارد که راه را برای فیلمنامه نویسان هالیوود باز میکند. قطعا پیشینة کاری من به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر در توانایی من برای خلق شخصیتها و دیالوگهای باورپذیر بیتاثیر نبوده است. اما تا زمانی که شروع به مقایسة این توانایی با فیلمنامه نویسان نکرده بودم، دلیل آن بر من روشن نشده بود: حرکت در مقابل تماشاگر و پاسخ به انرژی ساطع شوندة او، دورنمایی ارایه میدهد که نسخه های منزوی دست نویس با کمبود آن مواجهاند.
* * *
بازیگر و نویسندة قدیمی «مادلین دیماجیو» اکنون فیلمنامه نویس موفق تلویزیون است که هوش تجاری و خلاقیت او برنامه هایش را در بالاترین سطح کارهای تلویزیونی، انیمیشنها و فیلمهای هفته قرار میدهد. کار او به عنوان مشاور هنری و ویراستار داستان در استودیو پارامونت و NBC به او توانایی نوشتن در هر زمینهای را داده است. پیشینة این نویسندة موفق بیشتر به سمت برادوی گرایش دارد تا هالیوود. او میگوید:
«رشتة من تئاتر بوده و همیشه خود را بازیگر تئاتر میدانم. در مدرسه در همة تئاترها بازی میکردم و کلاسهای تابستانی تئاتر را میگذراندم. سپس برای تحصیل به نیویورک رفتم و مدرک تئاتر گرفتم. به نظر من این رشته قدرت خارقالعادهای برای نوشتن به من داده، چراکه قویترین بخش نوشتههایم، همیشه دیالوگهای آن است. من هرگز نمایشنامه نویسی نخواندهام، اما هربار که در نمایشی سه پردهای بازی کردهام، درواقع ساختار و شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی را آموخته و تمرین کردهام. به این دلیل بسیاری از بازیگران، نویسنده های قابلی شدهاند. به نظر من این پیشینة خوبی برای یک نویسنده است.»
* * *
پروفسور «جری آبیت» مدیر دانشکدة تئاتر دانشگاه ایالتی کالیفرنیا نزدیک به بیست سال است که مشغول تحصیل تجربیات خود در زمینه های مختلف تئاتر است. او همچنین در عرصة فیلم نیز نویسندة قابلی است. از نظر او تئاتر ابزار آموزش نوشتن است:
«تئاتر به شما یاد میدهد چطور قصه بگویید که در نهایت هم اساس تئاتر و هم اسا سینما. هردوی اینها قصهای میگویند که به انسانها کمک میکند تا جایگاه خود را در جهان بدانند. در تئاتر، قصه را در بینامتن حرکاتی مییابیم که تماشاگر، شرکت کنندة فعال آن است. در فیلم این بینامتنی تنها در روند تدوین، قابل درک است.»
* * *
«کن هیکسون»، فیلمنامه نویس، پیش از شروع نوشتن فیلمنامه هایی چون «شهر کنار دریا» و «اختراع آبوتها»، بازیگر فعال تئاتر ایندیانا بوده است. او نیز مانند دی ماجیو دریافته که استعداد غریبی در دیالوگ نویسی دارد که ناخودآگاه از بازی در کارهای دیگران به دست آورده است:
«وقتی مجبوری لغات را بلند ادا کنی، می فهمی تعدادشان زیاد یا کم است یا طولانی و کوتاه هستند. زمانبندی مقوله بسیار مهمی است که میتوان از بازیگری در تئاتر آموخت. زیرا درک میکنی که برای مخاطب فهیم یک ثانیه چه ارزش و اهمیتی در اجرا دارد. گاه حتی به اجرای نوشته هایم نگاه و فکر میکنم: «چقدر لغت به کار بردهام!» تجربة عملی به من نشان داده که بازیگری تئاتر کمک بسیاری به خوب نوشتن میکند.»
* * *
زمانی که «لاری دارت» در سن ده سالگی برای اولین بار به روی صحنه رفت، دریافت که بازیگری و کارگردانی در خون اوست. او اکنون مهمترین مقام را در Mockingbird Productions تگزاس دارد. او اولین بازیاش را بر روی صحنه مهمترین ابزار موفقیتش میداند:
«در کنار بازیگری و برنامه سازی، من همیشه مسوول برگزاری همایشها، فستیوالها و مسابقات و همچنین هماهنگی گروه تئاترمان بودهام. من در مدرسه، دختری کمرو و خجالتی بودم. اما تئاتر به من آموزش داد که چگونه با انسانها ارتباط برقرار کنم و چگونه مسوولیتهای مختلف برنامهریزی را به خوبی انجام دهم. زمانی مجری یک برنامة تلویزیونی بودم. طی اتفاقی مدیر تولید این برنامه استعفا داد و مسوولان در جستجوی جایگزینی برای او بودند. من با اعتماد به نفس بسیار از آنها خواستم اجازه دهند تا مدیریت برنامه را به عهده بگیرم. این کار به حدی برایم آسان بود که انگار تکالیف مدرسه را انجام میدهم. آنها کسی را استخدام نکردند و به من فرصت دادند این کار را به خوبی تجربه کنم. این اولین قدم موفقیت من به شمار میرود.»
* * *
«جان دیلینجر» از بانکها سرقت میکرد. چون جاهایی بودند که پول در آنها یافت میشد. تئاتر جایی است که بازیگران در آن یافت میشوند، بازیگرانی که کمک میکنند، نویسندهها نوشتههای خود را بشنوند. از نظر «تامی دانباوند»، بازیگر/نویسندة بریتانیایی، استفاده از بازیگران تئاترهای محلی برای خواندن فیلمنامه های نوشته شده، تجربهای گرانبهاست:
«فرض میکنیم شما تا به حال تئاتر کار نکردهاید. خیلی ساده محل تمرین یک گروه کوچک تئاتر محلی را پیدا کنید. از اعضای گروه بخواهید روی فیلمنامه شما تمرین کنند. (مطمئن باشید اگر گروه از آن دسته افراد نباشند که منتظر فرصتی برای رسیدن به جایگاه جانی دپ یا بالاتر باشند، این کار را انجام خواهند داد!) این بهترین زمان برای فیلمنامه نویس است که با قدرت و اطمینان فراوان، کار خود را محک بزند.
* * *
هیکسون نیز نظری مشابه دارد و معتقد است که خواندن یک نوشته توسط یک بازیگر با لحنی نمایشی نتیجهای باورنکردنی برای نویسنده دارد:
«زمانی در لسآنجلس، دفتری در یک ساختمان قدیمی داشتم که بالای در آن پنجرهای بود. روزی همسرم برای صرف نهار به آنجا آمد و گفت: «صدایت از پایین پلهها به گوش میرسد!» و من به یاد کلمات بیمعنا و پرسروصدای تمرینهای شخصیام افتادم و فهمیدم که چرا دیگر ساکنان ساختمان با من مودبانه رفتار میکنند، اما هرگز مرا در بحثهایشان شرکت نمیدهند!»
* * *
نکتة مهم دیگر صرفهجویی و خلاقیت است که روند نمایشنامه نویسی برای پرداختن و استحکام دادن به یک داستان به شما میآموزد. متاسفانه تجهیزات تکنولوژیک که فیلمهای امروزه را از نظر بصری جذاب میسازند، معمولا در استفاده از شخصیت و طرح زیادهروی میکنند. من همیشه به دانشجویانم توصیه میکنم، فروش پروژهای که «اتفاق جذاب» بعدا به آن اضافه شود، آسانتر از پروژهای است با خط داستانی ضعیف که فقط بر «اتفاق جذاب» تکیه کرده و به کمک آن لنگ لنگان حرکت کند.
با وجودی که عدهای معتقدند مشخصههای تئاتری ارتباطات تصویری و تاثیرات بصری فیلم را محدود میکند، اما چنین نیست. چرا؟ چون آنچه به وضوح در مجموعهای به نام فیلم غیبت دارد، مجازاً با تخیل مخاطب موجودیت مییابد. اگر بتوانید قدرت تلقین را در فیلمنامهتان مهار نمایید، موفق به نوشتن خواهید شد که نظر تماشاگر را از ابتدا تا انتها متوجه خود سازد.