آروند دشتآرای در آستانه سمینار «تئاتر و ظرفیت بخش غیردولتی» در گفتگو با ایران تئاتر عنوان کرد
جای تهیهکنندگان حرفهای در تئاتر ایران خالی است

آروند دشتآرای کارگردان و مدیر کمپانی تئاتری ویرگول معتقد است یکی از نتایج مثبت گسترش تماشاخانههای خصوصی این بوده که تئاتریها یاد گرفتند که دستشان را جلوی هر کسی دراز نکنند.
آروند دشتآرای نویسنده، کارگردان و مدیر کمپانی تئاتر ویرگول به عنوان یکی از هنرمندان سخنرانان سمینار بینالمللی «تئاتر و ظرفیت بخش غیردولتی» که هفته آینده در تئاترشهر برگزار میشود، درباره فرآیند گسترش تماشاخانه و ظرفیتهای تئاتر خصوصی، با بیان اینکه گسترش تئاتر خصوصی در ایران همانند هر پدیدهای تبعات مثبت و منفی خاص خودش را دارد و کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست، گفت: به طور کلی برای جهتدهی به این تبعات باید یک مکانیسم وجود داشته باشد تا این تبعات را اگر مثبت هستند به آنها جهت داده و تقویتشان کند و اگر هم منفی هستند آنها را اصلاح کند. اما در حال حاضر اصلیترین موارد مثبت و منفی که میتوانم به صورت خلاصه به آنها اشاره کنم؛ اول نبود زیرساختهای لازم برای گسترش سالنها است. کاری که به ویژه برای تئاتر صورت نگرفت و سیستمهای مدیریتی، موسسات و سازمانهای تاثیرگذار در این زمینه کار خاصی انجام ندادند. در واقع میبایست پیش از شروع صدور انبوه مجوز برای سالنهای خصوصی، زیرساختهای آن فراهم میشد. زیرا نبود زیرساختهای لازم در سیستم تئاتر کشور یک نوع تومور ایجاد میکند. بدین شکل که وقتی در طول یک سال حدود 36 مجوز سالن صادر میشود، هم در زمینه رقابت و مسئله اقتصادی و هم در زمینه کیفیت سنجی آثار نمایشی مشکلاتی به جود میآورد. از جمله اینکه هر کسی که میتواند فضایی را به سالن تئاتر اختصاص بدهد تبدیل به یک سالندار میشود و تصور میکند که میتواند به عنوان یک برنامهگذار یا مدیر فرهنگی عمل کرده و حتی میتواند در ارائه اثر به مخاطب سهیم باشد.
دشتآرای ادامه داد: مسئله دوم نبود هرگونه کتاب مرجع دانشگاهی در زمنیه مدیریت فرهنگی و مدیریت تئاتر و مباحثی مثل تهیهکنندگی تئاتر است. در حالیکه مبحث مدیریت فرهنگی و مدیریت تئاتر یک مقوله دانشگاهی و بینالمللی است و ما داریم به صورت آزمون و خطا آن را انجام میدهیم. در این حالت اتفاقی که رخ میدهد این است که ما تماشاگران بالقوهای را به واسطه قابل دسترس بودن سالنها برای تئاتر ایجاد میکنیم و کسانیکه شاید تا پیش از این به خاطر دوری مسیر اصلا تئاتر نمیدیدند به تماشای تئاتر میآیند، اما در اینجا به صورت همزمان چند اتفاق میافتد؛ یکی اینکه سلیقه یکسری تماشاگر تغییر میکند، دوم اینکه یک عده اصلا به طور کلی با تئاتر قهر میکنند و سوم اینکه باعث میشود که ما نتوانیم به آنچه که کارکرد فرهنگی تئاتر در جامعه مینامیم و معتقدیم جهت بدهیم.
کارگردان نمایشهای «همچون سگ سکوت» و «تن تن و راز قصر مونداس» افزود: بعد از این دو، مسئله اقتصاد به میان میآید. چراکه وقتی جریان اصلی تئاتر تبدیل به تولید سرمایه میشود و مدلی به دست میآید که میتوان از آن درصدی بازدهی مالی به دست آورد، در نتیجه شرایط به سمتی میرود که موفقیت و شکست کارها، نه بر مبنای اصول هنری بلکه به میزان فروش آن ها بستگی دارد. این فرایند میتواند باعث نابودی گروههای مستقلی بشود که دارند در مقابل تجارتزدگی تئاتر مقاومت میکنند. اما این مقاومت همیشگی نمیتواند باشد. و در نتیجه از بین رفتن گروههای مستقلی که نمیخواهند از بازیگران چهره، دکورهای آنچنانی، کمدیهای خاص و... استفاده کنند، باعث میشود که پس از مدتی ما یکسری نمایشهای هم شکل، سطحی و یکسان داشته باشیم که هیچ تفکری ایجاد نمیکند. و چنانچه تئاتر تفکر ایجاد نکند و اگر قرار باشد که تئاتر تبدیل به تلویزیون و اینترنت بشود در این بازی شکست خواهد خورد. همانطور که پیش از ما در کشورهای اروپایی نیز وقتی تئاتر خواست با تلویزیون و اینترنت رقابت بکند شکست خورد. در واقع اگر قرار باشد تئاتر فقط سرگرم کننده باشد، خب کالاهای سرگرم کننده و ارزان قیمتتر فراوانی وجود دارد. و در این حالت این خطر وجود دارد که سلیقه این تماشاگری که امروز با این اشتیاق دارد به سمت تئاتر میآید به سلیقه تجاری تبدیل بشود.
مدیر کمپانی تئاتری ویرگول که مسئله سوم مورد نظرش را یک ضرورت میداند، عنوان کرد: پیش از این شما به عنوان یک فعال تئاتری چه کارگردان، بازیگر، طراح صحنه و... اگر به هر دلیلی در کار حق و حقوقتان نادیده گرفته میشد به خانه تئاتر شکایت میکردید و در یک پروسه اداری بالاخره دیر یا زود شما میتوانستید به حق و حقوق خودتان برسید. اما الان شرایط به شکلی شده که هیچ قاعده و قانونی برای هیچ برخوردی وجود ندارد. و نتیجه آن این شده که شاهد برخوردهای زیادی بین هنرمندان و سالنها هستیم. در واقع چون ضوابط حرفهای بین تئاتری از بین رفته و هیچ قانون تدوین شدهای برای نگه داشتن حد و حدود مرزهای فعالان تئاتر به عنوان یک شغل وجود ندارد، پس نیاز است که در اینباره چارهای اندیشده شود.
این نویسنده و کارگردان تئاتر در ادامه درباره نکات مثبت گسترش تماشاخانههای خصوصی نیز اظهار داشت: به نظر من هدف نهایی و اصلی گسترش تئاتر خصوصی این است که ما بتوانیم در هر محلهای تئاتر داشته باشیم و این بدان معنا است که فرزند من میتواند در سنین پایین با رفتن به تئاتر با شکسپیر و یا عطار آشنا بشود. این مسئله آنقدر ارزشمند است که بسیار میتوان درباره آن صحبت کرد. زیرا که تئاتر جزو معدود هنرهایی است که میتواند نگاه شما به جهان را با شیوهای ساده تغییر بدهد. علاوه بر این تکثر تئاتر در شهر و تمرکز زدایی از ویژگیهای مهم و مثبت گسترش تماشاخانههای خصوصی است. ضمن اینکه این جریان در یک فرآیند درست میتواند منجر به این شود که تئاتر میتواند به صورت مستقل روی پای خودش بایستد و حرفهایش را بدون توجه به وابستگیهای اقتصادی به نهادهای قدرت مطرح کند. دیگر اینکه تئاتر خصوصی میتواند در نقش یک منتقد سازنده و کنشگر خوبی برای دولت و جامعه عمل باشد و میتواند جریانساز خوبی برای نقد دولت و اجتماع باشد.
دشتآرای در پایان تصریح کرد: در نتیجه من فکر میکنم یکی از بهترین نتایج گسترش تماشاخانههای خصوصی این بوده که بچههای تئاتر یاد گرفتند که دستشان را جلوی هر کسی دراز نکنند و متوجه شدند که میتوانند کمپانیهایی داشته باشند و برای خودشان و از هنرشان درآمدزایی کنند. ولی همچنان جای تهیهکنندگان حرفهای در تئاتر ایران خالی است.
سمینار بینالمللی «تئاتر و ظرفیتهای بخش غیردولتی» از ۱۵ تا ۱۷ اسفند ماه ۱۳۹۵ با ارائه ۳۰ مقاله و برپایی ۸ میزگرد در مجموعه تئاتر شهر تهران برگزار میشود.