در حال بارگذاری ...
یادداشت هانی صالحی با یادی از کاظم افرند نیا

«عشق به دیکتاتورها» کلید گشایش یک آرزو بود

هانی صالحی کارگردان «عشق به دیکتاتورها» در یادداشت ارسالی به ایران تئاتر ضمن مروری بر شگل گیری این نمایش یاد کاظم افرند نیا را زنده کرد.

در این یادداشت آمده است:

نمی‌دانم آیا عشق می‌تواند دیکتاتورها را از مسیر فردیت و منافع شخصی به‌سوی رستگاری و کامیابی سوق دهد یا خیر ولی بی‌شک باعث شد پس از دو سال وسواس در انتخاب متن و دوری از صحنه، بار دیگر در مقابل اعجاز صحنه سر تعظیم فرود بیاورم و نمایشی دیگر را به قلم آرام محضری را روی صحنه ببرم و مخاطب سختگیر و نکته‌سنج تئاتر را به ضیافت نمایش عشق به دیکتاتورها کمک نمی‌کند را فراخوانم.
نمایشی در غالب تئاتر کلاسیک که در تماشاخانه استاد مشایخی این روزها روی صحنه می‌رود. این نمایش هم به دلیل دغدغه شخصی تم انتقادی دارد و در آخر همچنان یک صفت نیک انسانی گره از سقوط نوع بشر باز می‌کند.
در گام نخست برای رسیدن به یک چهارچوب صحیح داستانی از نویسنده درخواست کردم در کنار گروه باشد و اجازه تغییراتی در متن را بدهد. ایشان نیز در کمال مهربانی، ادب و لطف در همه مسیر شکل‌گیری نمایش، صبورانه با گروه همراه بود. اتفاقی بسیار نادر از همکاری گروهی که جا دارد همین‌جا از ایشان کمال تشکر را داشته باشم.
 برای انتخاب نقش‌ها گزینه‌های بسیار متفاوتی در دست داشتم و می‌دانستم این روزها متأسفانه مخاطب تئاتر فقط جذب آثاری می‌شود که بازیگر چهره دارند و تمایلی به حمایت از جوان‌ها در بین مخاطبین محترم وجود ندارد ولی با عنایت به این مشکل بزرگ ترجیح دادم به افرادی فرصت حضور درصحنه را بدهم که دارای انگیزه مضاعفی هستند.
 از سوی دیگر شاهد نسلی بودم با همه تجارب درخشانشان خانه‌نشین شده‌اند. تصمیم گرفتم این دو نسل را در کنار هم قرار دهم تا با توجه به انگیزه‌هایشان نتیجه مطلوب‌تری حاصل شود. با همین اندیشه به سراغ استاد کاظم افرندنیا رفتم. در مهروموم‌های ابتدایی حضورم در عرصه نمایش در تئاتر نصر ایشان را با نمایش داش آکل ملاقات کرده بودم. در همان اجرا افتخار همراهی استاد بهمن مفید و مرحوم استاد محمود استاد محمد را داشتم. از نوع نگاهشان متوجه لذتشان از بازی استاد افرندنیا شدم و همان روز عهد کردم یک روز با این مرد روی صحنه می‌روم و در مقابلش بازی خواهم کرد و نمایش عشق به دیکتاتورها...کلید گشایش این آرزو بود. ایشان قبل از شروع تمرینات بسیار دلخور از شرایط تئاتر و سینما بودن. بارها اشاره کردند برای ما عاشقی کاری سخت شده ولی به‌راحتی آبروی یکدیگر را نشانه می‌گیریم. هرروز درنهایت فروتنی در تمرین حضور داشت و چنان سرزنده بود که گویی قرار است شاهد تولد مجدد ایشان باشیم ولی مرگ نامراد در گوشه‌ای برای شادی‌هایمان نقشه کشیده بود. روز آخر از من پرسید برای بازبینی چه افرادی می‌آیند و عرض کردم عزیزان مرکز، گفت استاد محمدرضا الوند در بین بازبین‌ها خواهد بود و عرض کردم بعید میدانم. آن روز از جناب الوند بسیار تعریف کردند و دیگر آخرین باری بود که سلامت دیدمشان.
 در روز بازبینی جناب الوند رو به روی ما بود ولی دیگر کاظم افرندنیا نبود...همان‌طور که عالیجناب حمید سمندریان نبود...
در آخر دوست دارم به مواردی اشاره‌کنم که فکر می‌کنم حال تئاترمان را خوب کند... هـمچنان طبق سنوات گذشته از مسئولین محترم درخواست می‌کنم دست حمایتتان را از پشت جوان‌ها برندارید.
از مخاطبین محترم تئاتر درخواست می‌کنم برای تئاتر جوان‌ها وقت بگذارید، باور کنید عزیزان شناخته‌شده نیازی به حمایت شما ندارند. دانشجوها و هنرجویان محترم تئاتر لطفاً سالن‌های یکدیگر را خالی نگذارید، اجازه دهیم این حمایت غیردولتی سرلوحه روابط هنری تئاتر باشد.
در آخر تشکر می‌کنم از آقایان شاهین چگینی، خیام، قار کاشانی و هومن خیاط عزیز که بسیار زیاد به من لطف داشتند. همچنین تشکر ویژه می‌کنم از استاد عزیزم جناب الوند که با بزرگواری وقتشان را عاشقانه در اختیار تیم جوان من قراردادند تا بتوانیم یک نمایش قابل دفاع به روی صحنه ببریم.
این نمایش تقدیم می‌شود به آقایان حمید سمندریان، کاظم افرندنیا و بانو هما روستا چون به من آموختن هیچ هنری بالاتر و باشکوه‌تر از شرافت و انسانیت است.

 




نظرات کاربران