نقد نمایش نام تمام مادران نویسنده وکارگردان : محمد رحمانیان
نام تمام مادران وزنان وطن نام ایران است
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش نام تمام مادران درواقع نوعی التجا خواهی ده زن که می توانند نشانه و نمونه همه مادران یا زنان ایران باشد از حضرت فاطمه زهرا (س) است. هرکدام از این زنان ماجرا و قصه زندگی خود را میگویند که در بخشهایی از آن نیز باهم مشترک هستند.
نمایش نام تمام مادران درواقع نوعی التجا خواهی ده زن که می توانند نشانه و نمونه همه مادران یا زنان ایران باشد از حضرت فاطمه زهرا (س) است. هرکدام از این زنان ماجرا و قصه زندگی خود را میگویند که در بخشهایی از آن نیز باهم مشترک هستند. مانند سیاهبختی، بدبختی، داشتن زندگیای نامناسب، مورد طمع، سو استفاده و تجاوز مردان قرار گرفتن، سقطجنین و... این زنان همگی زندگی سیاه و یاس آلودی داشتهاند. حتی زن سرمایهگذار فیلم که بهظاهر باید هیچ مشکلی نداشته باشد. داستان غمانگیزی دارد.
داستان نمایش در لوکشین یک فیلم میگذرد. لوکشینی که قرار است تا چند روز بعد در آن فیلمی در مورد فاطمه زهرا بهاصطلاح کلید بخورد. سرمایهگذار فیلم خمس و ذکات دارائیاش را که از راه مشروع هم آن را به دست نیاورده به توصیه یکی از دوستانش که تهیهکننده است در ساخت یک فیلم برای حضرت فاطمه زهرا (ُس) میگذارد. نمایش با تست یک دختری که آمده تا نقش خانم فاطمه (س) را بازی کند شروع میشود. او منولوگی را که درواقع از زبان حضرت فاطمه (س) است میخواند. حال به ترتیب در جایجای نمایش هرکدام از زنان در جایگاهی که برای نقش حضرت فاطمه (س) ساختهوپرداخته شده مینشینند و قصه زندگی خود را میگویند. قصه هر یک از این زنان پراست از درد و رنج و بدبختی و... وجه اشتراک اینها باخانم فاطمه (س) همان سقطجنین است. حتی یکی از آنها میگوید مرا بین در دیوار فشار داد تا بچهام را سقط کردم.
در حال محمد رحمانیان میخواهد بگوید که مادر بودن و حس مادری داشتن ربط چندانی به مادر شدن ندارد. زنی میتواند حس مادرانه داشته باشد بدون آنکه مادر شده باشد. این حسی است که با دختران به دنیا میآید و مردان آن را نمیفهمد. همه این زنان مورد ظلم جامعه مردسالار و مردان زن آزار قرارگرفتهاند. درواقع آنچه که در متن و زیر متن در جریان است. ربط چندانی به آنچه که نویسنده و کارگردان و متن بهصورت ظاهر مدعی آن هستند ندارد. یعنی متن و اجرایی که بظاهرباید در خصوص و برای فاطمه زهرا (س) باشد. حضرتش بهانه قرا میدهد برای گفتن حرفهای دیگر. از سویی نمایش بیشتر پشتصحنه بلبشو و آشفته و از جهاتی غیراخلاقی سینما را نشان میدهد. هرچند که شاید اینها حقایقی از پشتصحنه سینما باشند اما آیا باید همه حقایق و همه آنچه که درواقع شاید وجود داشته باشد به صحنه کشید؟ و حال اگر چنین بکنیم چه چیزی جز نوعی خودزنی و تفرقه نصیبمان میشود؟ و میدانیم که در این برهه حساس طرح اینگونه مسایل به نفع هیچکدام چه تئاتر، چه سینما و چه هنرمندانشان نیست.
از سویی نمایش بهسوی نوع تکرار و زایش کلیشه در خود میرود؛ یعنی هر بار یکی از زنها در جایگاه مخصوص مینشیند، نورها گرفته میشود، نور موضعی تابیده میگردد و سپس آن شخصیت شروع به حرف زدن میکند؛ و همینگونه تا آخرین زن که حرفش را بزند و قصهاش را بگوید.از سوی مثلاً معلوم نیست این زنان چرا مانند زنهای لات صحبت میکنند. چرا زن صاحب لوکیشن مثل «قمر خانمها» حرف میزند و رفتار میکند؟ یا آن دختری که پدرش از یازدهسالگی او را وادار به کار خلاف و روسپیگری کرده و حالا یک هنرور حرفهای است. یا زن سرمایهگذار فیلم و... حضور اینها در جایگاهی که با قرار قبلی کارگردان مثلاً جای بازیگر نقش خانم فاطمه است و بهطریقاولی بهنوعی جایگاه واقعی حضرت فاطمه (س) در فیلم. هیچ ربطی و هیچ سنخیتی به لحاظ ماهوی با ایشان «خانم فاطمه (س)» ندارد.
حتی نقطه اشتراکشان هم متفاوت است. درواقع بازیها و نمایش بهسوی نوعی روایت صرف میرود. هرچند که سینا رازینی، سیما تیرانداز، آشا محرابی و... سعی دارند با نوع بازی وبیانشان این تکرار و یکنواختی را تغییر دهند، اما مسئله در خود متن و اجرا وجود دارد و با این حرفها حل نمیشود. از سویی ریتم نمایش و زمان آنهم کند است. وبایکی دو ترانه هم نمیتوان تنوع ایجاد کرد. طراحی صحنه اما رئالیستی، همسو با خواسته متن و کاربردی بود؛ که میتوانست با مخاطب ارتباط درونی برقرار کرده حس نوستالژیکی را در او برانگیزاند. همینگونه موسیقی زنده پیانو؛ اما از اینها که بگذریم رحمانیان انگشت روی مسایل مهمی میگذارد.
هرچند که ما شاید کموبیش این مسایل را بدانیم اما گفتن آن شاید تأثیر متفاوتتری در مخاطب بگذارد. از مسایل پشتصحنه سینما گرفته که باید فکری به حال دلالهایش ومسایل بغرنجش بشود. تا ظلم و ستمی که برزنان که بقول رحمانیان مادران و خواهران وهمسران ما هستند؛ و خواهران و همسران و مادران شهیدانی هستند که تنها پلاکی خونین آز آنان برگشته. این حرفهای محمد رحمانیان جز آن دسته مواردی است که باید فکرهایی عاجل از سوی جامعه و آحاد آن، مسئولان و دستاندرکاران برایش بشود. چراکه نام تمام مادران وزنان وطن نام ایران است. به کارگردان و گروه خسته نباشید میگویم.